سردار سلیمانی از نبوغ نظامی خاصی برخوردار بوده و به عنوان یک نظریهپرداز نظامی در تاریخ ماندگار شده است. او مسلط به دانش رزم بود و برای کسب این دانش و مهارت دقیق، به گونهای کاربردی و نه صرفاً نظری، در میدان نبرد حضوری مستمر داشت و آرام آرام با زوایای مختلف و پیچیدگیهای فراوان آن آشنا شد. او حداقل، سه میدان عمده رزم را آزموده بود؛ میدان دفاع مقدس، میدان مبارزه با اشرار مسلح و سرانجام میدان مبارزه در عرصه فرامرزی و منطقههای در عراق و سوریه (در مقابل جریان سفّاک داعش) و نیز در هر نقطه دیگری از منطقه که حضور او ضرورت مییافت.
نبوغ حاج قاسم در آزادی تنگه ابوقریب
در آزادی تنگه ابوقریب، شهید حسن باقری جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران هشتم فروردین را برای حمله نیروهای تیپ ۴۱ ثارالله به تنگه ابوقریب که در آن در سلطه نیروهای بعث بود تعیین کرد، از تعداد ۳۰۰ نفر نیرو تنها ۱۰۰ نفر آنها باقی مانده بوند و باقی آنها شهید یا زخمی شده بودند، بنابراین با این تعداد نیروی باقی مانده توان مقابله با دشمن مسلح آماده وجود نداشت.
در آن زمان، حاج قاسم که فرمانده تیپ ۴۱ ثارالله بود خطاب به نیروها گفته بود که هرچه ماشین دارید جمع کنید، ماشینهای خودمان، جهاد سازندگی و کمکهای مردمی جمع شدند و آن شب تعداد زیادی از ماشینها با چراغ روشن در حالیکه کاملا در دید دشمن بودند از تپهها پایین رفتند.
دشمن خیال کرد نیروهای تازه نفس ایرانی به میدان نبرد اضافه شده اند و همین روحیه آنها را دچار ضعف کرد. حاج قاسم وقتی مطمن شد که دشمن صف خودروها را دیده است، دستور صادر کرد ماشینها با چراغ خاموش برگردند. با روشن شدن هوا این تنگه مهم با نبوغ حاج قاسم به راحتی فتح شد.
حاج قاسم یک فرمانده کلاسیک نبود بلکه فرمانده میدان بود
نبوغ حاج قاسم در فهم موقعیتها، شناخت دقیق دشمن، تجزیه و تحلیل صحیح تحولات، قدرت سازماندهی نیروها و امکانات، رفع موانع داخلی و خارجی، تبدیل تهدیدها به فرصت، قدرت انتخاب تاکتیکهای مناسب، ایمان و توکل او به خداوند و آموزههای مکتبی، اعتماد او به دقت و صحت رهنمودهای رهبر انقلاب، پذیرش خطرات ناشی از ریسک ابتکار عمل و تصمیمات راهبردی از ویژگی های شهید سلیمانی بود که از او چهرهای کم نظیر ساخته بود.
حاج قاسم یک فرمانده عالی و راهبردی بود، اما در بند عرف نظامیگری کلاسیک نبود، لذا هنگام ضرورت از قرارگاه خارج شده و پا به میدان تاکتیک نهاده و صحنه نبرد را هدایت میکرد.
حاج قاسم در طراحی عملیات نابغه بود
سردار حاج رحیم نوعیاقدم یکی از همرزمان حاج قاسم هم درباره او میگفت: در طراحی نقشهها برای حمله به دشمن، حاج قاسم در مرحله اول به شکل رخنهای به خط میزد و بعد برای غافلگیری میرفت و عقبه دشمن را مورد تهدید قرار میداد. به این شکل که دو یگان در نظر میگرفت، یگان اول پنج کیلومتر و یگان دوم ۳۰ کیلومتر میرفت و بعد درگیر میشد. محاسبات شهید سلیمانی این طور بود که هر دو یگان همزمان با دشمن درگیر میشدند و اینگونه محاسبات دشمن را به هم ریخت.
شجاعت و ابتکار حاج قاسم در شناسایی دشمن
منصور مخدومی رزمنده دوران دفاع مقدس هم در خصوص نبوغ حاج قاسم در عملیاتهای دوران دفاع مقدس گفته بود: در یکی از عملیاتها وارد منطق جنوب شرق شدیم که وسعتی به اندازه یک چهارم ایران داشت؛ در ابتدا حاج قاسم جلسهای گذاشت و گفت هر طور که شده باید تمام این منطقه تحت پوشش قرار داده شود، از حاج قاسم یک سری امکانات خودرویی و بی سیم برای تجهیز تیپها جهت انجام عملیات خواستیم که حاج قاسم امکانات زیادی به ما داد و توانستیم عملیات را شروع کنیم، حاج قاسم در این شرایط ابتکار به خرج داد و این ابتکار استفاده از هوانیروز بود؛ با یک هلیکوپتر شناسایی کوچک، بالای کوهها میچرخید و با بیسیمهایی که به ایشان میدادیم و با ارتفاع بالایی که میگرفت تمام منطقه را پوشش میداد. کار حاج قاسم بسیار خطرناک بود، هلیکوپتر برای زمان طاغوت بود و از لحاظ کیفیت مورد اطمینان نبود اما سردار با شجاعت خود بالای سر اشرار رفته و آنها را شناسایی میکرد.
در نهایت باید گفت حاج قاسم سلیمانی فرماندهایبود که در اکثر عملیاتهای نظامی هشت سال دفاع مقدس، مانند «عملیات والفجر ٨» که منجر به فتح «فاو» شد، کربلای ۴، کربلای ۵ و تکشلمچه، حضور مؤثری داشته باشد و اقدامات و تاکتیکهایش دشمن بعثی را به نابودی بکشاند.