۱) جنگ غزه ، قطعا یکی از پیچیدهترین جنگهاست. منظور، صرفا ضربات نظامی دردناک مقاومت به ارتش اسرائیل نیست؛ هر چند که در جای خود مهم است و باید در آکادمیهای نظامی، تحلیل و تدریس شود. این ضربات، با ضربات اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و حیثیتی ترکیب شده و در حال از پا درآوردن رژیم صهیونیستی است. صهیونیستها، بمبهایی معادل چند برابر بمب اتمی هیروشیما را بر سر مردم غزه ریختهاند، اما هیچ کاری از پیش نبردهاند. به گزارش دو هفته قبل روزنامه نیویورکتایمز: «اسرائیل طی ۵۰ روز، رکورد ۲۰ ساله آمریکا را شکست. تعداد زنان و کودکانی که از زمان آغاز عملیات اسرائیل کشته شدهاند، به ۱۲۴۰۰ نفر رسیده [اکنون نزدیک ۲۰ هزار نفر]. مردم در غزه، سریعتر از زمان حملات آمریکا در عراق، سوریه و افغانستان کشته میشوند».
۲) امروز، ۷۴ روز از آغاز عملیات طوفان الاقصی، و حدود دو ماه از حمله رژیم صهیونیستی به غزه میگذرد. طبق تقویم سیاسی و تبلیغاتی اسرائیل، غزه باید چند هفته قبل به تسخیر درآمده، حماس نابود شده، شلیک موشکها و راکتها به عمق مناطق صهیونیستنشین متوقف، و اسیران صهیونیست آزاد شده باشند. اما بر عکس، جنگ برای اسرائیل فرسایشی شده؛ چنان که «دریابان دانیل هاگاری» سخنگوی ارتش اسرائیل، دو روز پیش در اظهاراتی نامتعارف اعتراف کرد: «حماس از تمامی ترفندها برای گیج کردن و کشتن نظامیان ما استفاده میکند. سربازان ما خستهاند؛ بعضی از آنها، یک ماه و نیم است که در میدان جنگ هستند». روزنامه فایننشال تایمز ده روز قبل نوشته بود: «منابع اسرائیلی پیشبینی میکنند جنگ، یک سال یا بیشتر ادامه داشته باشد. ما حتی به نیمه راه دستیابی به اهداف خود هم نزدیک نشدهایم». اگر نظامیان و افسران صهیونیست، در کمتر از دو ماه از پا در آمدهاند، بعد از این باید آنان را در چه شکل و شمایلی تصور کرد؟! همین یک ارزیابی، روشن میکند که چرا در دو هفته اخیر، شمار تلفات نظامی اسرائیل به شکل جهشی افزایش یافته، و گردانهای قسام، چگونه توانستند از چند قدمی محل استقرار نظامیان صهیونیست در «جحر الدیک» فیلمبرداری و سپس ۶۰ نفر از آنان را آماج حمله مرگبار قرار دهند؟
۳) بخشی از پیچیدگی این جنگ، به جنگ ارادهها و جنگ مقدس بر میگردد. سلطهطلبی، انگیزه بزرگی برای جباران عالم است، اما قدرتمندتر از دفاع مشروع نیست، به ویژه اگر این دفاع مشروع، مقدس هم باشد. بخشی دیگری از پیچیدگی جنگ، به این حقیقت بر میگردد که این بار، مقاومت فلسطین و لبنان و یمن و عراق، با هم به مصاف رژیم صهیونیستی (و حامی آمریکاییاش) شتافتهاند و ویژگی مشترک آنها، آزادگی مبتنی بر ایمان و استقامت است. این، همان گوهری است که سرهنگ اطلاعاتی بازنشسته صهیونیست، دکتر «مردخای کدار» چند روز قبل در کانال ۱۴ تلویزیون اسرائیل، درباره آن گفت: «بارها گفتهام اگر یک دست و یک پای یکی از اعضای حماس آسیب ببیند و فقط
دو انگشت در دست دیگرش باقی بماند، بر روی پای دیگرش میایستد و دو انگشتش را به نشانه پیروزی بالا میبرد؛ چون فرزندان و نوههایش، راه او را ادامه میدهند. ما باید بفهمیم که این، تفکر و معیاری متفاوت است. آیهای از قرآن میگوید «اِنّ الله مَعَ الصّابِرین». خداوند با کسانی است که ظرفیت تحمل رنج برای مدتی طولانی را دارند. سعی کنید بفهمید؛ صبر! ما در عبری، چنین کلمهای نداریم. صبر زمانی است که یکی از اعضای حماس، ۲-۳ ماه در تونل است و روشنایی روز را نمیبیند. غذا خیلی کم میخورد. بعد با کلاشینکف بیرون میآید و یک یهودی را میکشد. چرا؟ او ظرفیت تحمل دارد و این برای من قابل درک نیست. آنها در جنگی مقدس هستند».
۴) اجازه بدهید، تا از گزارش وضعیت میدانی جنگ دور نشدهایم، برخی ارزیابیهای عبری و غربی را درباره روند جنگ مرور کنیم:
- نشریه آمریکایی نیشن: اسرائیل در حال باختن در این جنگ است.
- دویچه وله: اسرائیل به هیچ هدف اعلامی در حمله به غزه نرسیده است.
- اسکات ریتر افسر اطلاعاتی پیشین آمریکا: باید اسرائیل را بازنده، و حماس را برنده بزرگ نبرد بدانیم. حزبالله در حال درهم کوبیدن ارتش اسرائیل در شمال است و حماس در حال شکست دادن اسرائیل در غزه است. امروز همه از فلسطین صحبت میکنند و نمیتوان انکار کرد که جهان، علیه اسرائیل به پا خاسته است.
- یدیعوت احرونوت: ارتش اسرائیل، هر روز در میدان نبرد، از قدرت بالای مبارزان حماس غافلگیر میشود. رزمندگان حماس ثابت قدم هستند و فرار نکردهاند، آنها با شدت میجنگند.
-کانال ۱۳ تلویزیون اسرائیل: وضعیت ارتش در غزه آنقدر افتضاح است که نیروهای حماس بدون اسلحه از تونلها و گودالها بیرون میآیند و فقط دوربین همراهشان است. با خونسردی به دقت از نیروهای ما فیلم میگیرند.
- روزنامه هاآرتص: موجی از ناامیدی بر فرماندهان ارتش رژیم صهیونیستی حاکم شده، زیرا دولت، هنوز اهدافی را که قرار است در پایان جنگ در غزه محقق شود، مشخص نکرده است.
۵) هنگامی که ارتش رژیم صهیونیستی پس از دو هفته سردرگمی، به غزه هجوم آورد، تصور نمیکرد مقاومت لبنان و عراق و یمن، جبهه جدیدی باز کنند. از عظمت کار حزبالله لبنان و مقاومت عراق که بگذریم، ورود مقاومت یمن هم، اقدامی خیرهکننده است. مجاهدان یمن ضمن به تعطیلی کشاندن بندر ایلات، عرصه را بر تجارت و کشتیرانی رژیم صهیونیستی تنگ کردهاند. مقاومت یمن اکنون، به استخوانی در گلوی اسرائیل (و آمریکا) تبدیل شده است. شش شرکت بزرگ کشتیرانی، عبور کشتیهای خود از دریای سرخ را به خاطر تهدید مقاومت یمن متوقف کردند. دریای سرخ، مسیر اصلی میان اقیانوس هند و اروپاست. مدیریت کانال سوئز اعلام کرده که ظرف یک ماه اخیر، ۵۵ کشتی، مسیر خود را از این کانال تغییر دادهاند.
۶) رژیم رو به زوال اسرائیل، هیچ بدش نمیآید در جهنمی که خودش گرفتار شده، آمریکا را هم گرفتار کند. اما آمریکا اگر میتوانست مشکلات را از طریق جنگ حل کند، در افغانستان و عراق و سوریه و افغانستان سرشکسته نمیشد. آمریکا در افغانستان، ۲۰ سال هزینه داد و سرانجام، فرار را بر قرار ترجیح داد؛ چنان که جو بایدن ۸ مرداد ۱۴۰۰ عنوان کرد: «ایالات متحده برخلاف ۲۰ سال پیش که وارد جنگ در افغانستان شد، فاقد یک هدف روشن و مشخص است. ما ٢٠ سال است روزانه ٣٠٠ میلیون دلار در افغانستان هزینه میکنیم و نمیتوانستیم به این هدر دادن ادامه دهیم. دنیا در حال تغییر است. ما درگیر رقابت جدی با چین و روسیه و حمله سایبری و اشاعه هستهای هستیم. چین و روسیه آرزو دارند که آمریکا ده سال دیگر در افغانستان گرفتار شود». آیا آمریکا میخواهد و میتواند چنان حماقتی را تکرار کند؟! پایگاههای آمریکا در منطقه، به خاطر حمایت بیدریغ از نسلکشی اسرائیل، حدود ۱۰۰ بار هدف حمله قرار گرفتهاند. پنتاگون از روی سردرگمی، هر چند وقت یک بار، ناوهایش را در خلیجفارس و دریای چین و مدیترانه – و حالا دریای سرخ- جا به جا میکند، در حالی که یقین دارد ناوها در صورت وقوع جنگ، اولین و سهلالوصولترین هدف حمله دشمنان خواهند بود.
۷) مقاومت شجاع و نستوه یمن در ضربه زدن به رژیم جنایتکار صهیونیست، ملاحظه هیچ هیچکس را نمیکند. اقتدار این محور جبهه مقاومت چنان قاطع است که فرانک گاردنر خبرنگار امنیتی شبکه دولتی انگلیس نوشت: «حملات ترکیبی حوثیهای یمن به کشتی هایی که مبدا یا مقصدشان اسرائیل است، به معضلی جدی برای آمریکا تبدیل شده است. منظره ستونی از دود سیاه که از یک نفتکش در دریای سرخ به هوا برخاسته، صنعت کشتیرانی را به لرزه در میآورد. حملات اخیر به دنبال چندین حمله قبلی در جنوب دریای سرخ صورت میگیرد که حق بیمه دریایی را افزایش میدهد و به طور بالقوه باعث میشود برخی از کشتیها برای اجتناب از دریای سرخ، تمام مسیر دماغه امید نیک را طی کنند که در جنوبیترین قسمت قاره آفریقا واقع است. آمریکا تحت فشار اسرائیل قرار دارد تا کاری در مورد این حملات انجام دهد، اما واشنگتن به دلیل ترس از گسترش جنگ و برانگیختن عملیات انتقامجویانه، تمایلی به این کار ندارد».
۸) یکی از پیچیدگیهای جنگ فعلی این است که آمریکا و رژیم صهیونیستی، قادر به فهم هندسه جدید میدان نیستند. آنها یقین دارند که حماس بدون اطلاع و هماهنگی با ایران، اقدام به عملیات مشروع «طوفان الاقصی» کرد و مقاومت یمن هم مستقل تصمیم میگیرد؛ اما چون برایشان سنگین است که اعتراف کنند از این گروههای مظلوم و تحت محاصره شکست خوردهاند، ماجرا را به ایران نسبت میدهند تا از بار شکست خود بکاهند.
در جایی که حتی برخی کشورهای اروپایی، نقش برده و مستعمره را برای منافع نامشروع آمریکا یا صهیونیستها ایفا میکنند، لابد درک این واقعیت برای غربیها که اعضای جبهه مقاومت در عین پشتیبانی از هم مستقل رفتار میکنند، دشوار است. این، تفاوت مهندسی دو جبهه است. تفاوتی که موجب میشود ژنرال قاسم سلیمانی، جانش را برای آرمان انسانی- اسلامی فلسطین بگذارد و اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس در مراسم تشییع آن فرمانده جبهه ضد تروریسم و اشغالگری بگوید: «ما به ایران آمدهایم تا به مقام معظم رهبری حضرت امام خامنهای، دولت و مردم جمهوری اسلامی ایران، شهادت این فرمانده بزرگ را تسلیت بگوییم؛ فرماندهی که در راه فلسطین و مقاومت، فداکاری بسیاری کرد. فرمانده شهید سلیمانی، همه زندگی خود را در پشتیبانی و حمایت از مردم فلسطین و مردم مظلوم منطقه سپری کرد. او، شهید قدس است».
۹) شهید سلیمانی هنگامی که طبق نقشه مشترک سیا و موساد ترور میشد، زیرساخت نابودی رژیم صهیونیستی و اخراج آمریکا از منطقه را به سرانجام رسانده بود. «رابین رایت»، عضو شورای روابط خارجی آمریکا یک ماه قبل (۲۵ آبان) در میزگرد این شورا به حقیقت مهمی اذعان کرد: «ایران در تاسیس شبکه متحدان، موفقتر از آمریکا عمل کرد. من در سال ۱۹۸۲ در بیروت بودم، زمانی که سربازان آمریکایی به آنجا آمدند و نهایتا مجبور به ترک لبنان شدند. آنها به مجموعه اهداف تازه برای حمله تبدیل شدند. فکر میکنم ایرانیان بسیار باهوش بودهاند، همان طور که همیشه هستند. آنها ما را غافلگیر کردند و به جای مواجهه و درگیر شدن مستقیم در منطقه غزه یا درگیری سطح بالاتری در این جنگ، به سراغ آمریکاییهایی رفتهاند که در سوریه و عراق مستقر هستند. هدف آنها، همانند بیروت، تحقق خروج آمریکاییهاست... ایران دست به کار شد و گروههای مسلح را شکل داد. حزب الله را خلق کرد، بسیج مردمی در عراق، حمایت از حوثیها. ایران در اتحادسازی محور مقاومت، درخشان عمل کرده است».
محمد ایمانی