عملیات طوفان الاقصی در غزه یک رونمایی از شکلگیری «خط آتش» در کلیه خطوط جبهه مقاومت بود. خط آتشی که در نبردهای گذشته لبنان ، غزه ، سوریه ، عراق و یمن وجود نداشت.
خط آتش جبهه مقاومت در منطقه حکایت از یک اتاق عملیات مشترک دارد که در ذهن رهبران مقاومت است.
سیدحسن نصرالله در توضیح این رویکرد جدید از مقاومت میگوید: «نقشهخوانی معکوس از نبردها و زمین کارزارها به ما میگوید چه کنیم.» وی میافزاید: «در حقیقت این میدان و آرایش نیروهاست که به ما میگوید چه باید بکنیم.» مقاومت در عراق، سوریه، لبنان، یمن و در سرزمینهای اشغالی هرکدام یک محور مستقل است . اما در عملیات طوفانالاقصی بهصورت یک شبکه یکپارچه عمل میکند.
«قول» و «فعل» رهبران مقاومت در عین استقلال و ابتکار عمل برای فرماندهان عملیاتی در مسیری پیش میرود که منافع و مصالح جمعی کل مقاومت را تضمین میکند.
این ساختار محکم و پولادین متناسب با شرایط و تحولات ، سطح درگیری را در کلیه خطوط تماس تنظیم و تعیین و وظایف را بازنگری میکند.
کسی در وجود حریف و رقیب و دشمن که آمریکا و رژیم صهیونیستی است تردید ندارد.
یکی از شاهکارهای مدیریت بحران توسط امام خامنهای در حوزه نظامی در مواجهه با آمریکا وغرب همین پدیده «وحدت ساحات» است.
جمهوری اسلامی ایران در همه خطوط و میادین نبرد حضور دارد ، اما دیده نمیشود همین شگفتانه باعث شده است پای آمریکا را خارج از میدان نگه دارد و جرئت مداخله نظامی را از واشنگتن بگیرد.
پایگاههای آمریکا در عراق و سوریه زیر ضربات موشکی و پهپادی مقاومت در سوریه و عراق است. ضمن اینکه مقاومت در عراق و سوریه پذیرفته است سهمی از مواجهه نظامی با رژیم صهیونیستی را تقبل کند. پاسخ آمریکاییها به این تهاجمات محتاطانه است و میخواهد از طریق پیامهای سیاسی به تهران از شدت آن بکاهد.
دولت یمن در قامت یک کشور عربی و اسلامی رسما با رژیم صهیونیستی وارد جنگ شده است و در بابالمندب گلوی اقتصاد رژیم صهیونیستی را میفشارد و مناطقی از جنوب سرزمینهای اشغالی را زیر ضربات موشکی و پهپادی خود دارد.
حزبالله لبنان عملا سه لشکر رژیم صهیونیستی را در شمال سرزمینهای اشغالی به خود مشغول داشته و در شعاع ۱۰ کیلومتری هر آنچه صهیونیستها برای حفظ امنیت خود چیده بودند جمعآوری کرده است.
حماس و جهاد اسلامی در غزه و کرانه باختری در صف اول نبرد نابرابری قرار دارند که همه جهانیان را به شگفتی، تحسین و حمایت واداشته است.
مقاومت فلسطین دو پیروزی شفاف و انکارناپذیر به دست آورده است.
۱- در ضربه کاری به دشمن که بیش از ۶۵ روز است رژیم اشغالگر قدس نتوانسته راهی برای ترمیم و جبران آن پیدا کند.
۲- پیروزی در نبرد نرم با دشمن که میلیاردها انسان در پنج قاره علیه راهبرد نسلکشی و جنایت علیه بشریت صهیونیستها بسیج کرده و به خیابانها آورده است.
قتلعام کودکان و زنان و مردم بیدفاع غزه همهروزه چون یک پرده خونین در مقابل چشمان بشریت قرار دارد. پردهای که رژیم صهیونیستی را در مقام و مرتبت بزرگترین تهدیدکننده صلح جهانی نشانده است.
مقاومت در فلسطین باعث شده است که گوترش دست به کارت قرمز ماده ۹۹ منشور سازمان ملل ببرد و رسما رژیم صهیونیستی را بهعنوان بزرگترین تهدیدکننده صلح جهانی به دنیا معرفی کند.
اگر شورای امنیت سازمان ملل با کیفرخواستی که گوترش علیه اسرائیل غاصب صادر کرده است رژیم صهیونیستی را ذیل ماده ۴۱ و ۴۲ فصل هفتم منشور سازمان ملل ببرد چه ارتشی در جهان قادر است اقدامات سفاکانه و جنایتآمیز ماشین جنگی صهیونیستها را متوقف کند. چه قدرتی میتواند پاسخگوی نفرت افکار عمومی جهان علیه صهیونیسم باشد و تبهکاران و ستمکاران و مجرمان دولت غیرقانونی اسرائیل و جنایتکاران جنگی آن را به دادگاه صالحه بینالمللی بسپارد.
قطعا قطعنامه شورای امنیت علیه اسرائیل توسط آمریکا و سه کشور شرور اروپایی وتو خواهد شد. لذا گوترش باید اختیارات خود را در ماده ۹۹ منشور متحد از طریق مجمع عمومی سازمان ملل دنبال کند.
اگر در مجمع عمومی سازمان ملل کشورهای جهان منهای آمریکا و سه کشور شرور اروپایی، رژیم صهیونیستی را ذیل ماده ۴۱ و ۴۲ فصل هفتم منشور سازمان ملل ببرند تنها قوه قهریهای که در جهان وجود دارد که ماشین ترور، کشتار وجنایت اشغالگران قدس را متوقف کند ، جبهه مقاومت در منطقه است.
اکنون جبهه مقاومت به غیر از رزمندگان فلسطینی از ۲۰ درصد ظرفیت نظامی خود استفاده میکنند. اگر حکم محکومیت رژیم صهیونیستی مبنی بر تنها کشور تهدیدکننده صلح در جهان مستند به ماده ۴۱ و ۴۲ فصل هفتم منشور سازمان ملل برسد، جبهه مقاومت میتواند بهعنوان یک نیروی عملیاتی چندملیتی حکم را اجرا کنند. اکنون در جهان دو اتاق در ارتباط با حل بحران غزه شکلگرفته است. یکی اتاق «حرف» ، دیگری اتاق «عمل»! آنچه در جهان طی ۶۵ روز جنگ بیرحمانه و جنایتکارانه اسرائیل دیده میشود ،نشستهای بیحاصل شورای امنیت، سازمان کنفرانس اسلامی و اتحادیه عرب است که معروف به اتاق حرف است. آنچه در عمل دیده میشود اراده جمهوری اسلامی و محور مقامت است که در «اتاق عمل» با راهبرد وحدت ساحات شکلگرفته است و روزبهروز کارآمدی خود را در حل بحران نشان میدهد.
محمدکاظم انبارلویی