بسیاری از تداخلات فرهنگی در سالهای پس از انقلاب و بهوجود آمدن ناهنجاریهای رفتاری در جامعه و بهتبع آن ایجاد اختلاف عقیده میان گروههای مختلف، ناشی از برنامهریزی غرب علیه جمهوری اسلامی است که در طول چهار دهه گذشته به ابعاد آن افزوده شدهاست. رسانههای مجازی و ماهواره، مهمترین نقش را در پیادهسازی این اهداف داشتهاند و همچنان نیز با تمام توان و با حمایتهای مالی جریان صهیونیزم، به آن میپردازند. این جنگ نرم غرب علیه کشورمان ابعاد گستردهای دارد و در این نوشتار تنها به چهار مورد آن با توجه به عرصه سایبری اشاره میشود:
الف. ایجاد و گسترش تنشهای اجتماعی متراکم و گسترده از طریق شبکههای اجتماعی
شبکه اجتماعی، آن دسته از محیطهای جذب کاربران در فضای سایبری است که با استفاده از فراهم کردن امکان اشتراکنظر و تبلیغ آزادی اعلام دیدگاه و بحث و مباحثه، بخشی از افراد جوامع مختلف را به صورت مجازی حول خود گردهم آورده، آنها را حول محورهای مختلف (بسته به نوع جهتگیری و خط مشی مبنایی شبکه) شکل میدهد و از این مجرا، افکار و ایدهها بلکه رفتار آنها را تحتتأثیر قرار میدهد. حجم وسیعی از اطلاعات از اقصی نقاط جهان شامل کوچکترین حوادث تا وقایع مهم در این سایتها جمع آوری و به تدریج تبدیل به منبع مهم اطلاعاتی برای انجام عملیات جاسوسی و کسب اطلاعات از وضعیت سیاسی و اجتماعی کشورها میشود. در واقع طبیعت شبکههای اجتماعی به گونهای است که موجب ایجاد حملات وسیع و سوءاستفادههایی میشود که اطلاعات را برای دشمنان آشکار و مسیری ساده برای خروج اطلاعات ایجاد میکند. هر چند ایالت متحده با عنوان دیپلماسی عمومی فعالیت گستردهای را برای ترویج استفاده از شبکههای اجتماعی در کشورهای مخالف امریکا انجام میدهد، اما به دلیل ویژگی فوق شبکههای اجتماعی، نظامیان نیروی دریایی امریکا که با استفاده از شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک و توییتر با خانواده و دوستان خود ارتباط برقرار میکردند؛ با ممنوعیت استفاده از شبکههای اجتماعی مواجه شدهاند.
یکی از مهمترین مختصات جنگ نرم، تمرکز بر تنشزایی چند بعدی در سطح قومی، فرقه ای، مذهبی و اجتماعی است که از مصادیق آن میتوان به نقش شبکههای اینترنتی اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر در ایجاد، گسترش و انعکاس ناآرامیها در جریان فوت مهسا امینی در سال ۱۴۰۱ اشاره کرد. حتی دولت امریکا با درک توانمندی و اثربخشی عملی این شبکهها و با هدف تنش سازیهای متراکم و گسترده از مدیریت سایتهای اجتماعی درخواست کرد خدمات خود را بدون وقفه با تمرکز بر تحولات ایران ادامه دهند و در این خصوص حمایت مالی خود را نیز دریغ ننمود. این امر خود بیانگر ارتباط تنگاتنگ محیط سایبر با امنیت ملی به ویژه امنیت نرم و براندازی نرم است. از طرفی شرکت جستوجوگر گوگل نیز برای تقویت ضریب نفوذ آفندهای شبکه ای، یک نرم افزار ترجمه انگلیسی به فارسی و بالعکس با هدف تسریع و تسهیل تبادل اطلاعات در وبسایت ها، وبلاگها و پیامهای پست الکترونیک ایجاد و اقدام خود را با عنوان حمایت از دستیابی ایرانیان به اطلاعات در شرایط افزایش محدودیتهای رسانهای توجیه کرده و گفتنی است که میزان استفاده عملی از این نرمافزار در سطح کشور به ویژه در جوامع علمی و دانشجویی نیز زیاد است.
همسو با آفندهای شبکهای، مجلس نمایندگان و سنای امریکا نیز در ۱۹ ژوئن ۲۰۰۹ (۲۹ خرداد ۱۳۸۸) با صدور قطعنامه ای، جمهوری اسلامی ایران را به دلیل اعمال خشونت علیه مردم معترض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری محکوم کرد. در همین راستا، مجلس سنای امریکا در ۲۳ جوالی ۲۰۰۹، «قانون قربانیان سانسور در ایران» را به تصویب رساند که به موجب آن مبلغ ۵۵ میلیون دلار به منظور شکستن فضای فیلترینگ و گسترش فضای اطلاعرسانی در ایران اختصاص یافتهاست. از مبلغ ۵۰ میلیون دلار، ۳۰ میلیون دلار، برای مقابله با بستهشدن پیامکهای شبکه تلفن همراه، افزایش وبسایت ها، گسترش برنامه و افزایش کارمندان رادیو اروپای آزاد، شبکه خبری فارسی صدای امریکا، حمایت از برنامههای فارسی بی بی سی، خنثیسازی پارازیتهای ماهوارهای و حمایت از سایتهای اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر مبلغ ۲۰ میلیون دلار نیز برای رفع فیلترینگ در فضای سایبر اختصاص یافتهاست. بنرومه، سخنگوی شرکت مخابراتی نوکیا ـ زیمنس اعلام کرد بخش راهکارهای اطلاعاتی که تا ماه مارس ۲۰۰۹ بخشی از این شرکت بود، نسخه محدود شده محصولی با نام «مرکز نظارت» را در نیمه دوم سال ۲۰۰۸ به جمهوری اسلامی ایران فروخته که تنها امکان شنود مکالمات تلفن همراه را دارد و قابلیت نظارت بر ترافیک اینترنتی را ندارد. امکانات مرکز نظارت این فرصت را به کاربران میدهد تا ایمیل، تماسهای تلفنی، پیامهای متنی و پیامهای ارسال شده توسط ابزارهایی مانند یاهو مسنجر یا شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک را شنود کنند.
ب- تضعیف سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی، مجموعه ارزشها و هنجارهای مشترک بین اعضای یک جامعه یا گروه یا داشتههای مشترک بین شبکههای اجتماعی است. سرمایه اجتماعی با افزایش پیوند ارتباطی میان افراد، کارایی و ثبات دولت و نظام سیاسی را تقویت میکند. علاوه بر این، سرمایه اجتماعی موجب ارتقای همکاری و همبستگی میان اعضای جامعه و در نتیجه افزایش اعتماد اجتماعی و قابلیت مدنی ذهنی افراد میشود. پیامد این وضعیت فائق شدن نیروهای همبستگی اجتماعی بر شرایط گسستگی اجتماعی است.
ج- توانمندسازی جنبشهای مدنی و سیاسی
یورگن هابرماس که اخیراً از جنایات صهیونیستها در غزه نیز حمایت کردهاست با طرح نظریه دگرگونی ساختاری حوزه عمومی استدلال میکند که میتوان از اینترنت برای توانمندسازی جنبشهای مدنی، اجتماعی و سیاسی استفاده کرد. اینترنت با امکاناتی که در تشکلسازی مجازی آسان و ناپیدا دارد، فرایند شکلگیری جنبشهای مدنی و سیاسی را نهتنها ایجاد میکند، بلکه توسعه و تشویق مینماید. در این فضا، جنبشسازی و فعالیت اعتراضی نهتنها آسان بلکه کم خطرتر از فضای واقعی است.
به واقع، استفاده جنبشهای اعتراضی از امکانات اینترنت، از ضروریات دستیابی آنها به ظرفیتهای هماهنگی و اثرگذاری تقویت شدهاست، به ویژه اینکه امکان کنترل دولتی بر این قبیل فعالیتها دشوار و پرهزینه است و فیلتر کردن یا دیگر اقدامات کنترل سایبر، خود میتواند به عاملی برای تهییج یا تحریک افکار عمومی به موضعگیریهای منفی علیه نظام حاکم مبدل شود. در همین راستا، ایالت متحده امریکا با بهرهگیری از ظرفیت نهادهای تقنینی و اجرایی کوشیده است تا زمینههای گسترش و تسهیل کاربرد اینترنت در جامعه ایران را فراهم کند و از این مجرا، امکان استفاده از این ظرفیتهای سایبری برای اقدامات نرم در کشور را توسعه دهد.
طرح لوایح دو قلوی «تقویت دیجیتال ایران» و «همراهی با مردم ایران» در مجلس نمایندگان امریکا در ۱۴ دسامبر سال ۲۰۰۹ در این چارچوب قابل ارزیابی است. لایحه تقویت دیجیتال ایرانیان توسط سناتور دموکرات جیمز موران طراحی شده و با لحنی تقریباً صریح از اغتشاشات بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران با عنوان حمایت از آمال دموکراتیک مردم ایران از طریق تقویت توانایی آنها برای دسترسی به اینترنت و سایر خدمات ارتباطی حمایت میکند.
هدف لایحه این است که از طریق یک جنگ سایبر، همه موانع و محدودیتهای موجود در راه استفاده کاربران اینترنتی و سایر فناوریهای ارتباطاتی را از بین ببرد. در این لایحه صریحاً اشاره شده که در جریان حوادث بعد از انتخابات، مخالفان از توییتر، فیسبوک و سایر فناوریهای ارتباطاتی برای سازماندهی تظاهرات و سایر فعالیتهای مرتبط با آن استفاده کردهاند. لایحه تقویت دیجیتال ایرانیان برای اولین بار به صراحت تأیید میکند که وزارت خارجه امریکا در جریان ناآرامیهای بعد از انتخابات از توییتر خواسته که روند بازسازی خود را به طور موقت متوقف کند تا کاربران ایرانی بتوانند در جریان ناآرامیها از آن استفاده کنند. در این لایحه آمدهبود که تحریمهای فعلی که امریکا علیه ایران اعمال میکند به طور ناخواسته سببشده که دسترسی ایرانیان به اینترنت و سایر خدمات ارتباطاتی محدود شود، برای مثال، شرکت مایکروسافت و گوگل چند بار اعلام کردهاند که تحریم اقتصادی مانع ارائه خدمات پایدار فناوری به ایران شدهاست. بر این اساس، حامیان لایحه از دولت امریکا خواستهاند تا از صادرات همه خدمات نرمافزاری و ارتباطاتی که میتواند مانع نظارت دولت ایران بر سایتهای اینترنتی و خدمات ارتباطی شود، حمایت کند. لایحه دوم تحت عنوان همراهی با مردم ایران توسط کیت الیسون، نماینده دموکرات مجلس نمایندگان تهیهشده و هدف اصلی آن تحریم مقامهای ایرانی است که در روند خدمات فناوری نظارت یا اینکه در راه آن محدودیت ایجاد میکنند.
د- تحریف یا جعل مفاهیم فرهنگی و تمدنی از طریق بازیهای رایانهای
یکی از مهمترین ابزارهای جنگ نرم، بازیهای رایانهای آنلاین در فضای مجازی است. بازی رایانهای صرفاً یک سرگرمی نیست، بلکه رسانهای برای بیان عقاید و افکار است. بسیاری از بازیهای رایانهای بر محوریت مشروعیت زدایی از جمهوری اسلامی ایران و ارائه تصویری تهدیدآفرین از اقدامات و رفتار ایران در سطح ملی و منطقهای طراحی شدهاست. مانند بازی رایانهای حمله به ایران، نجات گروگانهای امریکایی و سام ماجراجو در پرسپولیس. برای مثال، در بازی سام ماجراجو در پرسپولیس با استفاده از نمادهای تمدن اسلامی برای شناسایی اهدافی که دشمن محسوب شده، به صورت غیرمستقیم ملل اسلامی به منزله دشمنان بشریت و عوامل ترور اطلاق گردیدهاند. گفتنی است که روی کاشیکاریهای اماکن مربوط به تروریستها در این بازی، روایاتی مثل «انا مدینه العلم و علی بابها» را به وضوح میتوان مشاهده کرد.
در مجموع آنچه گفتهشد اینکه شناخت دقیق ابزارهای راهبردی عرصه جنگ نرم از جمله فضای مجازی روش مؤثری است تا بتوان تهدیدات ناشی از هادیان غربی آن را خنثی کرد.