1- سیدحسن نصرالله با سخنرانی خود وحشت آمریکاییها را که نگران ورود حزبالله به یک جنگ تمامعیار علیه اسرائیل بودند، دوچندان کرد و برای ادامه تحمیل وحشت بر دستگاه محاسباتی آمریکا و اسرائیل کماکان سیاست ابهام را تداوم بخشید .دبیرکل حزبالله هم تهدید کرد «وقوع جنگ منطقهای محتمل و بستگی به جنگ غزه دارد» و هم هشدار داد «تنها یک راه دارید: توقف فوری تجاوزات علیه غزه». وی نه ضربالاجل تعیین و نه برنامه دقیقی اعلام کرد، اما با «تهدید مستقیم ناوگان دریایی آمریکا با سلاح مناسب»، تاکید کرد «نتیجه حتما پیروزی غزه است»!. سید مقاومت هم از «ورود به یک جنگ تمامعیار علیه اسرائیل» سخن گفت و هم تهدید کرد «با تمام گزینههای آماده، فقط به مرزها اکتفا نخواهیم کرد».
۲- بعد از هشدار رهبر معظم انقلاب نسبت به «قطع فوری حملات رژیم صهیونیستی» و قبل از اینکه معادله سکوت سید حسن نصرالله به ساعت صفر خود نزدیک شود، آمریکا و رژیم صهیونیستی به این نتیجه رسیدند که در نهایت مجبورند تسلیم اراده مقاومت برای برقراری آتشبس شوند. سیاست ابهام رهبر مقاومت در ۳۰ روز گذشته و ورود بیسروصدای حزبالله به جنگ تمامعیار علیه اسرائیل موجب سردرگمی آمریکا و رژیم صهیونیستی شده بود و وحشت آنها را از سخنرانی روز جمعه سیدحسن نصرالله بیشتر میکرد. به همین دلیل قبل از این سخنرانی، آمریکا وزیرخارجهاش را که در دو سفر قبلی برای حمایت از کشتار مردم غزه به سرزمینهای اشغالی فرستاده بود، برای بار سوم به تل آویو فرستاد و فرانسه وزیر دفاع خود را به لبنان اعزام کرد تا با پیشنهاد آتش بس از تبعات سخنرانی سیدحسن نصرالله علیه رژیم صهیونیستی و منافع آمریکا در منطقه بکاهند. گشایش جبهه گستردهتری در شمال غزه علیه رژیم صهیونیستی و اوجگیری حملات نیروهای مقاومت در یمن و عراق و سوریه و احتمال هدف قرار گرفتن کشتی ها و ناوهای آمریکا در دریای مدیترانه و خلیج فارس و دیگر پایگاههای آمریکا در منطقه و درک اراده جدی جبهه مقاومت برای مقابله همهجانبه با جنایتهای اسرائیل مهمترین دلایل عقبنشینی آمریکا از موضع قبلی خود به عنوان یک طرف جنگ بود. همچنین احتمال افزایش ورود کشورها و دولتهای بیشتر به جنگ بعد از مصوبه مجلس الجزایر برای ورود ارتش این کشور به جنگ علیه رژیم صهیونیستی، به عنوان اولین کشور و دستور رهبر کره شمالی برای حمایت همهجانبه از فلسطینیها، در کنار حمایت روسیه و چین از غزه و قطع همکاریها و روابط دیپلماتیک برخی دولتها و فراخواندن سفرای برخی کشورها از تل آویو، از دیگر دلایل فوری وحشت آمریکاییها و صهیونیستها بود.از سوی دیگر افزایش موج مخالفتهای مردمی در سراسر جهان نسبت به تداوم جنایت صهیونیستها و شکلگیری حمایتهای گسترده مردمی و تاثیرگذاری فشار افکار عمومی بر افزایش حمایتهای پارلمانی و دولتی از مردم غزه و جهانی شدن حمایت از «موج انتفاضه موشکی غزه بایدن را مجبور میکند تسلیم اراده مقاومت شود و سگ دست پرورده آمریکا را به توقف جنگ متقاعد کند، چون به گفته سیدحسن نصرالله کلید توقف و یا افزایش تنش در دست آمریکاست». لذا توپ در زمین آمریکا افتاد! و در حالی که آمریکا قبل از این رسما اعلام کرده بود که یک طرف جنگ است و در وضعیتی نیست که توصیه به خویشتنداری و آتش بس کند، اما آنتونی بلینکن با اذعان به اینکه «تحت فشار قرار داریم»، حامل طرح آمریکا برای آتشبس در غزه بود. لذا دولت بایدن به دلیل حمایت کامل از اسرائیل هم در صحنه داخلی و هم در صحنه بینالمللی تحت انتقادهای شدید قرار گرفته و حالا مسئله غزه آنقدر برای آنها پیچیده شده که هم ناتوان از کنترل آن و به دست گرفتن ابتکار عمل هستند و هم به فریبکاری روی آوردند. آمریکایی که تاکنون ادعا داشت به کمک اسرائیل رفته، حالا از خود اسرائیلِ ناتوان درخواست کمک کرده تا از بحران غزه خارج شوند. آنگونه که آکسیوس فاش کرده بلینکن صریحا به نتانیاهو گفته ««آتشبس کمک به واشنگتن برای کاستن از فشارهای فزایندهای است که بابت حمایت از اسرائیل با آن روبهرو میباشد، به ما کمک کنید تا به شما کمک کنیم». گرچه بلینکن با آشکار کردن فریبکاری آمریکا همچنین ادعا کرد «ما نمیخواهیم جلوی شما را بگیریم؛ فقط میخواهیم زمان بیشتری در اختیار داشته باشید»!، اما زمان هرچه بیشتر بگذرد به ضرر آنها خواهد بود و اسرائیل در بلای خودساختهای گیر کرده که نه راه پس دارد و نه راه پیش، و افکار عمومی جهان همگی علیه اوست.
لذا پیشنهاد آتشبس از سوی آمریکا و عقبنشینی بایدن از مواضع قبلیاش، از این جهت بسیار مهم و حائز اهمیت است که دولتی با ادعای ابرقدرتی در مقابل هشدار رهبر معظم انقلاب و مقاومت منطقه عقبنشینی کرده که خود را یک طرف جنگ اعلام و با هرگونه آتشبسی مخالفت کرده بود. پیشنهاد آتشبس در شرایطی که ارتش رژیم صهیونیستی با ورود زمینی به غزه بنا به اعتراف مقامات سیاسی و نظامی این رژیم با تلفات سنگین روبهرو شده، میتواند راه فراری برای خارج شدن نتانیاهو از باتلاق غزه باشد.رئیس جمهور آمریکا یک روز بعد از هشدار رهبر معظم انقلاب و یک روز قبل از سخنرانی سیدحسن نصرالله با مستاصل شدن در بین این دو روز با تغییر مواضع و عقبنشینی از موضع قبلی خود و اذعان به اینکه «زمان کافی برای آزاد کردن اسرای صهیونیست وجود ندارد» ، دستها را بالا برد و خواستار برقراری آتشبس در نوار غزه شد. هرچند نسبت به هدف و چگونگی آتشبس بایدن باید هوشیار بود، اما این یعنی پیروزی غزه و تسلیم شدن دشمن!
۳- اما مهمترین هدف و دستاورد عملیات طوفان الاقصی این است که معادله جنگ یکطرفه اسرائیلیها علیه مردم فلسطین را تغییر داد و معادله جدیدی را ثبیت کرد که «زمان بزن دررو تمام شده است».همان معادلهای که قبل از این در خلیج فارس تثبیت شد و پهپاد گلوبال و پایگاه عینالاسد برای اولین بار به عنوان اهداف آمریکا بعداز جنگ جهانی هدف قرار گرفتند و بعد از آن یمنیها با هدف قرار دادن آرامکو عربستان را وادار به تسلیم کردند! با طوفان الاقصی مقاومت فلسطین به اسرائیلیها فهماند قدرت مقاومت به حدی رسیده است که از حالا به بعد«اگر بزنی، میخوری!».دبیر کل سازمان ملل در محکومیت جنایات اسرائیل حرف پرمغزی زد. گرچه خطاب او به صهیونیستها بود، اما معنی مهم تغییر معادله هم در سخن او مستتر بود.گوترش گفت «جنگ قواعدی دارد و حملات حماس اتفاقی رخ نداده است»! لذا اسرائیلیها و حامیان او بخصوص آمریکا باید بدانند از حالا به بعد اگر فلسطینی کشته شود، آنها هم باید کشته بدهند و اگر فلسطینیها امنیت نداشته باشند، آنها نیز امنیت نخواهند داشت، چون این قاعده جنگ است! اکنون نیز شاهدیم که با هر حمله صهیونیستها موشکهای مقاومت نقاط مختلف سرزمینهای اشغالی را هدف قرار میدهند، هرچند پروپاگاندای صهیونیستها آنها را سانسور میکند. با برقراری توازن وحشت شهرکهای صهیونیستنشین و مناطق مختلف نزدیک نوار غزه تخلیه شده اند. هدف قرار گرفتن شهرها در عمق سرزمینهای اشغالی هم موجب فرار یهودیان از سرزمینهای اشغالی شده است. به گفته سفیر روسیه در اسرائیل، درخواستهای زیاد و فوری برای برگشت یهودیان و صهیونیستهای روستبار به روسیه ارائه شده است. لذا این ناامنی و بیامنیتی بزرگترین تهدید برای موجودیت اسرائیل میباشد و فرسایشی شدن جنگ و تغییر توازن قدرت در تحولات منطقه و برقراری توازن وحشت برای اسرائیلیها و آمریکا طاقتفرسا شده است. به همین دلیل با تلاشهای محرمانه و آشکار به دنبال برقراری آتشبس تحت عنوان تبادل اسرا هستند، هرچند به دروغ ادعا میکردند آتشبس را نمیپذیرند. تا جایی که نتانیاهو به سختتر شدن جنگ برای اسرائیل با فرسایشی شدن آن اذعان کرد و گفت «به سمت یک جنگ طولانی و دشوار پیش میرویم و روزهای سختی را شاهد خواهیم بود و هزینه آن بسیار بالاست». نشریه آتلانتیک نیز ورود زمینی اسرائیل به غزه را تله خوانده و نوشته است «حماس خواستار وارد کردن اسرائیل به یک درگیری طولانی فرسایشی است». علاوه بر این واکنش دیوانهوار صهیونیستها به طوفان الاقصی دست مقاومت را در مقابله با این رژیم بازتر کرد و جبهههای جدیدی علیه رژیم صهیونیستی گشوده شد، از رونمایی قدرت دریایی مقاومت تا ورود مقاومت یمن و حزبالله و سوریه و عراق. مهم تر اینکه صهیونیستها علاوه بر سرزمینهای اشغالی در هیچ کجای عالم امنیت نخواهند داشت و در سایر نقاط جهان مورد هدف مقاومتهای مردمی و خشم ملتهای خشمگین قرار خواهند گرفت.چنانکه یک پلیس مصری در شهر اسکندریه با شلیک به سمت گردشگران اسرائیلی، ۲ نفر از آنها را کشت. در اردن نیز پس از حمله مردم خشمگین به سفارت اسرائیل، تمام کارکنان سفارتخانه این رژیم در اردن تخلیه شدند. در ترکیه هم برخی از کتابفروشیها تابلوی «ورود یهودی صهیونیست ممنوع» جلوی مغازه خود نصب کردند و دهها مورد دیگر.... با هلاکت و اسیر شدن نیروهای آمریکایی و اروپایی در این عملیات نیز این پیام به آنها داده شد که از حالا به بعد باید هزینه و تاوان حمایتهای افسارگسیخته خود از رژیم افسارگسیخته صهیونیستی را بپردازند و در همین راستا همزمان با ارسال کمکهای آمریکا به اسرائیل یک مقام آمریکایی اذعان کرد بیش از ۳۰ بار پایگاههای آمریکایی در عراق و سوریه هدف حملات مقاومت قرار گرفتند. اما در عملیات طوفان الاقصی یک شکست بزرگتر برای آمریکا در مقابل چشم جهانیان به نمایش گذاشته شد و آن اینکه دنیا به خوبی فهمید آمریکا حتی نمیتواند امنیت سگ دستپرورده خود در منطقه را تامین کند تا چه برسد به گاو شیرده و برههای بردهوار! و لذا اتکا بر آمریکا برای تامین امنیت سرابی بیش نیست! و نکته مهمتر با وجود اینکه امریکا نتوانست امنیت اسرائیل را تامین کند، برخی از کشورها چگونه انتظار تامین امنیت از رژیم صهیونیستی «بیامنیت» را دارند؟!
دکتر محمدحسین محترم