برنامهای که مجریانش المیرا شریفیمقدم و سیدحسین حسینی هستند و با گفتوگوی زنده حسین امیرعبداللهیان ، وزیر امور خارجه شروعی خوب در آنتن تلویزیون داشت. هرچند این برنامه هنوز جوان و نوپاست اما بریدههایش در رسانهها با بازتابهای گستردهای روبهرو میشود. این برنامه از همان ابتدا با این شعار کار خود را آغاز کرد که قصد دارد ناگفتهها را مطرح کند و در همین راستا هم در ساختار و هم در محتوا، خرق عادت کرده است.
در روزهایی که انتقادها به تلویزیون بیشتر از سالهای گذشته است و بسیاری از کارشناسان میگویند صداوسیما بموقع وارد حوادث و اتفاقات روز نمیشود، این بار اتفاقا از همان روز آغاز درگیریها در سرزمینهای اشغالی تلاش کرد اطلاعات و اخبار را در اختیار مخاطبان قرار دهد و در کنارش یک برنامه چالشی نیز را به شبکه افق آورد.
در برهههای حساسی همچون چند ماه اخیر که مساله فلسطین و جنایات عیان رژیم صهیونیستی، فراتر از میدان واقعیت، در فضای رسانهای سهمی قابل توجه را به خود اختصاص داده است، نمیتوان نسبت به اقدامات و رویکردهای انحرافی در راستای غبارآلود کردن فضا و تغییر جایگاه شهید و جلاد بیتفاوت بود. در این موقعیت، مرجعیت رسانهای اهمیتی دوچندان مییابد و مهم است که جامعه گسترده مخاطبان، از طیفهای مختلف، چگونه نسبت خود را با جریانهای رسانهها و منابع خبری تنظیم میکنند. تقابل اصلی میان رسانههای اصلی، رسیدن به اعتمادی است که آنها را به مرجع اصلی برای کسب اطلاع از سوی طیفهای مختلف مخاطبان تبدیل کند.
مرجع شدن نیز با 2 اصل به وقوع میپیوندد؛ نخستین اصل همان حضور بموقع است، یعنی باید نخستین روایت را ما از میدان داشته باشیم. حال اگر روایت اول را داشته باشیم، نصف راه مرجعیت را طی کردهایم و نیم دیگر هم بازمیگردد به نوع روایت و روایان. اگر قصهمان تکروایتکننده داشته باشد و یک طیف را پوشش دهد، مخاطبان بسیاری را از خود فراری میدهد اما اگر از نگاههای مختلف روایتی واحد را داشته باشیم، به مرجعیت رسانهای برای مخاطبان میرسیم.
آنچه طی هفتههای اخیر در برنامه تلویزیونی «به افق فلسطین» شاهد بودهایم، از جنس تجربههایی است که پیشتر و هنگامه مواجهه با بحرانهای داخلی، برنامههایی همچون «شیوه» توانستند در قاب تلویزیون رقم بزنند؛ تجربهای که مهمترین ویژگی و البته محصول آن، همراه کردن طیفهای متنوعتری از مخاطبان برای طرح موضوعات حساس و کلیدی از آنتن «رسانه ملی» است.
اگر بخواهیم ویژگیهایی را که منجر به تجربههایی از جنس «به افق فلسطین» میشود، فهرست کنیم، بیش از هر چیز باید به سیاستگذاری درست تلویزیون برای عبور از مرحله «تریبون» به «میز گفتوگو» اشاره کنیم. این رویکرد درست، بویژه در مقاطع حساس، به طور حتم مخاطبان علاقهمند به کشف واقعیت را با رسانه همراه میکند.
شاید یکی از ویژگیهای مهم «به افق فلسطین» که از همان قسمت نخست این برنامه را خیلی زود سر زبانها انداخت، دعوت از میهمانان ویژه بود. «به افق فلسطین» میزبان چهرههایی چون علی لاریجانی، محمدعلی ابطحی، سعید لیلاز، مجید انصاری و حسین شریعتمداری بود تا مشخص شود رویکرد این برنامه برای انعکاس دیدگاههای مختلف در حوزه فلسطین، اتفاقی نبوده و قرار بر استمرار آن دارد.
برنامهای که توانست در عین روایتی واحد از نگاههای مختلف و تبدیل آن به میزی برای گفتوگو میان صاحبنظران، مخاطبان بسیاری را در این شبها به پای تلویزیون بکشاند تا تازهترین روایتها را از زبان رسانه ملی بشنوند و مرجعیت خود را ترمیم کند.
مدتها مخاطبان در انتظار یک صندلی داغ یا ساخت برنامههای چالشی بودند؛ برنامههایی که بتواند مخاطب را پای گیرنده نگه دارد؛ به تعبیری دیگر همه سلایق و نظرات را با خودش همراه کند.
این موضوع از همان ابتدا با استقبال مهمانان ویژه مواجه شد. به عنوان نمونه حتی علی لاریجانی این نکته را مطرح کرد که تلویزیون به برنامه چالشی که بتواند همه سلایق را با خودش همراه کند نیاز دارد.
از دیگر نکات مهم در زمینه پارامترهای تأثیرگذار بر توفیق «به افق فلسطین» میتوان به نگاه درست عوامل این برنامه در ایجاد فضای بصری استاندارد و در عین حال غیرکلیشهای اشاره کرد. استفاده درست از ظرفیت ویدئووال، همچنین فضای باز در نظر گرفتهشده برای دکور، علاوه بر زیبایی فرمی، از نظر بصری هم چشم مخاطب را با خود همراه میکند؛ ظرفیتی که بدرستی در خدمت کارگردانی این برنامه تلویزیونی هم قرار گرفته است. البته نگاه ژورنالیستی از سوی مجریان برنامه، این فرصت را فراهم میآورد تا گفتوگو با نمایندگان گروههای فکری مختلف، از چاشنی چالش هم بیبهره نماند و این ویژگی، به صورت ناخودآگاه انگیزه مضاعفی را برای همراه شدن مخاطبان بالقوه چنین برنامههایی فراهم میآورد.
در مجموع فارغ از این ویژگیهای سختافرازی و فرمی، آنچه درباره برنامههایی از جنس «به افق فلسطین» حائز اهمیت ویژهتری است، تأثیر آنها در تحقق «مرجعیت رسانهای» رسانه ملی است. سیاستگذاری درست تلویزیون برای ورود به اندازه و به موقع، به میدانی حساس همچون جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم مظلوم فلسطین، در قالب تجربههایی از این دست، تلویزیون را تبدیل به یکی از بازیگران اصلی در صحنه روایتپردازی حوادث اخیر کرده و این امتیاز ویژهای است که در بلندمدت منجر به افزایش اعتماد عمومی مخاطبان به رسانه ملی میشود.
«به افق فلسطین» تا به حال توانسته است خودش را به عنوان یک برنامه خاص و ویژه که در مقابل کلیشههای رایج برنامهسازی صداوسیما یک خرق عادت محسوب میشود، مطرح کند. واقعیت این است که موفقیت «به افق فلسطین» در جذب مخاطب و جلب توجه نخبگان به دلیل ساختار و محتوای مناسبی است که دارد و نه چیز دیگر. هر چند این برنامه با یک محتوا و موضوع خاص روی آنتن شبکه افق میرود ولی واکنش رسانهها، مخاطبان و کاربران فضای مجازی نسبت به محتوای ارائه شده توسط میهمانان آن و وایرال شدن ویدئوهای کوتاهی از قسمتهای مختلف این برنامه جملگی نشان میدهد در کانون توجه افکار عمومی و رسانهها قرار گرفته است. دلایل موفقیت «به افق فلسطین» نشان داد مشکل از اصل رسانه ملی نیست، بلکه مشکل از نوع نگاه به رسانه است. در واقع میتوان در همین صداوسیما هم برنامه خوب تولید کرد که از طیفهای مختلف در آن حضور یابند و نظراتشان را بدون سانسور و با صراحت کامل عنوان کنند.
بنابراین تلویزیون به برنامههایی از جنس «به افق فلسطین» و «شیوه» بیشتر نیاز دارد؛ برنامههایی که مخاطب را در گفتوگو به چالش بکشاند، نه اینکه فردی دعوت شود و سخنرانی کند و در پایان مجری برنامه تقدیر و تشکر کند یا بگوید 5 دقیقه وقت داریم! چنین برنامههایی میتوانند مخاطبان بسیاری را که از رسانه ملی روی برگرداندهاند، به سمت خود جذب کنند.
در تلویزیون تلاش زیادی میشود تا واقعیت فلسطین و رژیم صهیونیستی عیان شود. با این همه جای یک برنامه جامع، چندبعدی و اقناعی خالی بود. سال پیش همزمان با وقایع اجتماعی در کشور، برنامه «شیوه» روی آنتن شبکه 4 رفت و به دلیل استفاده از چهرههای خاص و باز بودن فضا برای طرح نظر و مباحثه، نتیجه داد. حالا شکل دیگری از این تجربه در قالب «به افق فلسطین» را شاهدیم و امید میرود با همین تنوع آرا تداوم داشته باشد.