چشمان معصومشان به بیرون دوخته شده، جایی دور از قفس و نجات از دست شکارچی غیر مجازِ جنگل که دست از سرِ حیوانات و خانهشان یعنی جنگل بر نمیدارد! همه به دنبال راه نجات میگردند، که ناگهان قهرمان داستان ملقب به « بچه زرنگ » وارد عمل میشود. او هم مثل همسن و سالانش پر شر و شور است و دوست دارد با حیوانات دمخور شود و بین آنها سری توی سرها درآورد ...
سید مسعود صفوی، تهیهکننده پویانمایی « شکرستان » در پاسخ به این سوال که آیا لزوماً انیمیشنها با وجود قهرمان و ضد قهرمان معنا مییابند؟ گفت: مخاطب حداکثری انیمیشن کودک و نوجوان است. حتی انیمیشنهایی که برای بزرگسالان است، کودکیِ او را مخاطب خودشان قرار دادند. مثلاً ما همیشه در سنین کودکی و نوجوانی به دنبال یک قهرمان و الگوی بزرگ بودیم و خودمان را شبیه قهرمانی میکردیم، که قبلاً دربارهاش کتاب خوانده یا شنیدهایم.
صفوی ادامه داد: وقتی انیمیشنها مخاطب کودک و نوجوان میشوند، بهتر است قهرمانی داشته باشند، تا کودک یا نوجوان رفتار آنها تصویرسازی کند. انیمیشنها ناخودآگاه اثرات تربیتی را میگذارند. قهرمان بودن به نوجوان میآموزد چگونه با ترسهایش غلبه کند. اگرچه نمیتوان ترس را از زندگی حذف کرد، ولی کارگردانان و نویسندگان کارکشته کاری میکنند که قهرمان داستان با ترسهایش کنار بیاید. قهرمان میگوید چگونه با اشتباهش برخورد میکند و چگونه اشتباه پیش آمده را جبران میکند.
این تهیهکننده در پاسخ به این سوال که حال قهرمانهای هالیوودی با به نمایش گذاشتن توانمندیهای خارقالعاده خود منجر به سرخوردگی نوجوانان نمیشود؟ توضیح داد: بله دقیقاً. از آنجایی که ما سینمای انیمیشن یا سینمای قهرمان محور نداشتیم، امثال اسپایدرمن، بتمن، سوپرمن و ... دیده شد. اینها قهرمانان زمینی نیستند و فضای عجیب و غریبی را به نمایش میگذارند. کودک هم با دیدن صحنههای انیمیشن میخواهد شبیه قهرمانان خیالی هالیوود باشد.
به گفته وی، در ۱۰ سال گذشته سینمای انیمیشن رشد یافت و تهیهکنندگان و کارگردانان توانمند فیلمهای خوبی تولید کردند و فیلمهایشان جزو پر فروشها بوده است. کودک با دیدن انیمیشنهای ایرانی قهرمانانی را میبیند، که به فرهنگمان نزدیک است و با آنها همذاتپنداری بیشتری میکند. اگر کودکانمان انیمیشنها را نمیدیدند، من میگفتم عوامل تولید شکست خوردند. ولی فروش «بچه زرنگ» و پیش از آن «پسر دلفینی» نشان میدهد کودکان و خانوادهها استقبال میکنند. ما بجای اینکه سوپرمن و بتمن را حذف کنیم، قهرمانان ایرانی را جایگزین آنها کردیم و بچهها هم میبینند و عاشقشان میشوند.
صفوی درباره داستان «بچه زرنگ» که درباره کودک معمولی است، که بخاطر استعدادها و نه کارهای خارقالعاده به قهرمان داستان و ناجی حیوانات تبدیل میشود، گفت: موفقیت «بچه زرنگ» به این خاطر است که سوپرمن را از سیاره دیگر وارد انیمیشن نکرد! یا ویژگیهای خارقالعادهای که به عقل جن نمیرسد، به قهرمان داستان یاد نداد، تا بچهها از آن بیاموزند. وقتی کودک ببیند در زندگی واقعیاش نمیتواند کارهای عجیب و غریب انجام دهد شکست میخورد. اما «بچه زرنگ» بخاطر معمولی بودنش اتفاق مهم را رقم زد.