«پنجره» نام شعری است که سال ها پیش « قیصر امین پور » آن را برای فلسطین سروده است. شعر گفتن از فلسطین برای او مثل همه شعرهایی که سرود و ماندگار شد از روی درد بود.
در انتهای کوچه شب، زیر پنجره
قومی نشسته خیره به تصویر پنجره
این سوی شیشه، شیون باران و خشم باد
در پشت شیشه بغض گلوگیر پنجره
اصرار پشت پنجره گفتگو بس است
دستی برآوریم به تغییر پنجره
تا آن که طرح پنجره ای نو درافکنیم
دیوار ماند و حسرت تصویر پنجره
ما خواب دیده ایم که دیوار شیشه ای است
اینک رسیده ایم به تعبیر پنجره
تا آفتاب را به غنیمت بیاوریم
یک ذره راه مانده به تسخیر پنجره
جز با کلید ناخن ما وا نمی شود
قفل بزرگ بسته به زنجیر پنجره
امین پور شاعر خوش قریحه هم عصر با انقلاب بود که دوران رشد و تعالی شعرش همزمان با شعله های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس شد. مرحوم قیصر امین پور از جمله شاعران به نام انقلاب است که وظیفه خود را به عنوان یک شاعر به خوبی می شناخت و مواضع شفاف و روشنی درباره مسائل روز جامعه داشت.