ساعت 7 به وقت سرزمینهای اشغالی، نخستین و شاید جدیترین شوک به صهیونیستها وارد شد؛ جایی که رسانهها اعلام کردند محمد ضیف پیام صادر میکند.
نام محمد ضیف به تنهایی برای صهیونیستها نشان از ضعف اطلاعاتی آنها و اراده قوی فلسطینیهاست. فرمانده نیروهای قسام (نظامی حماس) از سال 2002 تاکنون بهرغم 5 بار ترور ناموفق و شهادت ۲ فرزند و همسرش در ترورها، همچنان به مبارزه ادامه میدهد و هر سال یک غافلگیری جدید برای ساکنان سرزمینهای اشغالی دارد.
پیام محمد ضیف و تاکید او بر آغاز دورانی جدید و عملیات توفان الاقصی برای فروپاشی روانی اسرائیلیها در کنار شنیدن خبر و دیدن تصاویر حضور فلسطینیها در شهرکهای اطراف غزه کافی بود.
محمد ضیف در پیامش صراحتا تاکید کرد: «ای مجاهدان عزیز! امروز روزی است که به دشمن جنایتکار بفهمانید دیگر روزش به پایان رسیده است. هر جا که آنان را یافتید، بکشیدشان و همان طور که شما را بیخانمان کردند، آنان را بیخانمان و آواره کنید اما از کشتن کودکان، زنان و سالخوردگان بپرهیزید. این نجاست و پلیدی را از سرزمین خود پاک کنید. با آنها بجنگید و بدانید فرشتگان الهی شما را در این نبرد همراهی خواهند کرد».
تاکنون با گذشت 5 روز از آغاز توفان الاقصی نه تنها تلآویو موفق نشده است شهرکهایی را که نیروهای مقاومت در روز نخست وارد آن شدند و دهها نفر را اسیر گرفتند به تسلط خودش برگرداند، بلکه در این روزها به تخلیه چندین شهرک اقدام کرده و مناطق بسته نظامی جدیدی را در اطراف غزه تعیین کرده است.
مساله اینجاست که مسیر مقاومت نوار غزه که از سال 2005 توانست غزه را در اختیار و کنترل خودش بگیرد، اکنون به جایی رسیده است که میتوانند چند روز مناطقی به اندازه آن باریکه را از کنترل امنیتی صهیونیستها خارج و شهرکنشینها را مجبور به تخلیه کنند.
حمله آفندی حماس و تغییر شرایط اطراف غزه قطعا برای صهیونیستها تحملپذیر نخواهد بود، بویژه که افکار عمومی این رژیم به واسطه غافلگیری نهادهای اطلاعاتی و کشته شدن بیش از 1000 نفر بشدت سرخورده است. عدم آمادگی و هشدار امنیتی از سوی نهادهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی موجب شد در چند ساعت بیش از 1000 اسرائیلی کشته و نزدیک به 150 نفر دیگر توسط نیروهای مقاومت اسیر شوند. مایکل فریدمن، ستوننویس روزنامه نیویورک تایمز در این باره مینویسد: «تفسیر اطلاعاتی اسرائیل این بود که حماس برای اقدامی آماده میشود که هرگز جرأت انجام آن را ندارد؛ در حالی که این قضاوت، اشتباه و از سر غرور بود. حماس در مقابل (این نگاه مغرورانه) تهاجمی را از زمین، هوا و دریا آغاز کرد که به شیوه باورنکردنی، پخته و پیچیده بود».
این ۲ مساله، رویکرد کنونی اسرائیلیها یعنی حملات شدید و خشن را قابل پیشبینی میکرد. بخشی از پیام محمد ضیف نشان از پیشبینی اتاق فکر حماس از گسترده بودن نبرد دارد. او در پیامش تاکید کرده است: «برادران عزیز در مقاومت اسلامی در لبنان، یمن، ایران، عراق و سوریه! امروز روزی است که مقاومت شما با مقاومت برادرانتان در فلسطین گره میخورد تا به این ترتیب، دشمن نادان بفهمد زمان عربدهکشی، کشتن رهبران و علما گذشته است. زمان چپاول ثروتهایتان توسط صهیونیستها گذشته است. زمان بمبارانهای هر روزه اراضی سوریه و عراق به دست آنها گذشته است. زمان آن کسانی که چشم امید به شکاف و تفرقه میان امت اسلامی و بروز جنگ داخلی بسته بودند، گذشته است. وقت آن رسیده است تمام قدرتهای عربی و اسلامی دست به دست هم بدهند تا اماکن مقدس اسلامی و سرزمین فلسطین را از لوث وجود اشغالگران پاک کنیم».
ورود حزبالله از روز سوم جنگ به صورت جدی و بیانیه در روز پنجم، صهیونیستها را مجبور کرد بخش زیادی از نیروهای نظامیشان را به سمت مرزهای شمال گسیل کنند. ضمن آنکه دستور تخلیه برخی شهرکهای مرزی لبنان هم از سوی صهیونیستها صادر شده است.
این اتفاق بخوبی نشان میدهد ترس از نبرد در چند جبهه از سوی صهیونیستها واقعیتی بود که در حال تحقق است. روزنامه چپگرای هاآرتص در یادداشتی مینویسد: راهبرد بنیامین نتانیاهو درباره برنامه هستهای ایران کاملا نابود شده و روابط با آمریکا نیز به صورت بیسابقهای متشنج است. بدون آمریکا که یک همپیمان بسیار مهم اسرائیل بهشمار میرود معلوم نیست این رژیم بتواند یک روز هم دوام بیاورد. در این یادداشت آمده است: «ما اکنون با توفانی روبهرو هستیم که پیش از این تحلیلگران نسبت به وقوع آن در چند جبهه هشدار میدادند. ایران، حماس و حزبالله از آشوب جاری در داخل اسرائیل خوشحال هستند. چرا نباشند؟
تمام این درگیریها قدرت بازدارندگی اسرائیل را تضعیف کرده و جایگاه بینالمللی آن را نابود میکند. تنها نظامی که پیشبینی میشود درآینده نزدیک در منطقه تغییر کند اسرائیل است نه ایران».
مولفه نبرد در چند جبهه، بسیار در تصمیمگیری اسرائیل و آینده جنگ تاثیرگذار خواهد بود. باید در روزهای آتی دید تابآوری نظامی و روانی صهیونیستها در نبرد در چند جبهه چگونه خواهد بود؟ آیا حجم تنش در لبنان و احتمالا کرانه باختری، آنها را از حجم عجیب کشتار در غزه برای مجاب کردن حماسیها به یک آتشبس یکطرفه و آزادی اسرایشان با حداقل دستاورد برای فلسطینیها منصرف خواهد کرد یا خیر.
* نگرانی از مسجدالاقصی در درک فلسطینیها جدی است
در پایان میخواهم به مسالهای بپردازم که کمتر به آن توجه میشود. درباره توفان الاقصی به بحث شهرکها، امنیت آنها، نوارغزه، اسرا و تبادل آنها بسیار پرداخته شده است اما آنچه در رسانههای فارسیزبان کمتر به آن اشاره میشود، مساله مسجدالاقصی است؛ موضوعی که یکی از اصلیترین دلایل اقدام و عملیات تاریخی توفان الاقصی است، دقیقا مانند سیفالقدس در سال 2021.
محمد ضیف در همان صوت ابتدایی جنگ که در نوع خودش بیسابقه بود، میگوید: «آنها با خود گاوهای سرخرنگ به صحن مسجدالاقصی میآورند تا آنها را سوزانده و آبی که خاکستر آنها در آن ریخته شده، در این مکان مقدس پخش کنند تا به این ترتیب، تصمیم خود را برای ویرانی مسجد و ایجاد معبد کذایی علنی کنند. آنها به خود این جرأت و جسارت را میدهند که در داخل صحنهای مسجد به پیامبر مکرم اسلام ناسزا بگویند و قرآنها را پاره کنند و با سگ وارد این مکان مقدس شوند. آنها روزانه در راستای تحقق بخشیدن به رویاهای ننگین خود، دست به اقدامات جدیدتری میزنند».
همچنین اسماعیل هنیه در روز دوم جنگ صراحتا بیان کرد: «به جهانیان هشدار دادیم هرگز در برابر تحولات جاری در قدس و مسجدالاقصی و تعرض به آن سکوت نمیکنیم حتی اگر همه در این زمینه سکوت کنند. مسجدالاقصی در معرض خطری حقیقی است و اطلاعاتی در اختیار داریم که نشان میدهد دشمن قصد ادامه تعرض به مقدساتمان را داشت».
جملات صریح محمد ضیف و اسماعیل هنیه نفرات اول نظامی و سیاسی حماس نشان میدهد درک فلسطینیها و رهبران آنها از آنچه در مسجدالاقصی میگذرد با تصور ما و رسانهها کمی متفاوت است، لذا باید به این مساله و اهمیت مسجدالاقصی در این تصمیمگیریها توجه داشت.
* فرجام سخن
عملیات 7 اکتبر، آغاز دوران جدیدی در مساله فلسطین و اسرائیل خواهد بود؛ نخستین عملیات زمینی و جدی مقاومت غزه در سرزمینهای اشغالی که اتفاقا بسیار هم موفقیتآمیز و پرتلفات برای صهیونیستها بود. این روند میتواند آزادی فلسطین را نوید ببخشد و ما را به این درک برساند که رژیم صهیونیستی از آنچه گمان میشود و در رسانههایشان هشدار داده میشود ضعیفتر است.
محسن فایضی