هدف اصلی آمریکا در دولتهای اوباما، ترامپ و بایدن و اعم از جمهوری خواهان و دموکراتها از اجرای برجام آن بود که همزمان با ایجاد محدودیت گسترده در صنعت هستهای ایران ، مدل برجام را به دیگر حوزهها و ازجمله حوزه دفاعی و منطقهای تعمیم داده و به عبارتی برجام ۲ و ۳ و...را پیادهسازی کند.
طرف آمریکایی میدانست که حاکمیت در ایران هیچگاه این امتیازات یکطرفه را به واشنگتن نخواهد داد اما متأسفانه عملکرد دولت روحانی، آنها را به طمع انداخته و گستاخ کرد.
در مقطعی که دولت روحانی روی کار بود، رادیو فرانسه در گزارشی نوشت: «ارزیابی غرب از وضعیت کنونی دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی میبیند. بر پایه این جمعبندی اگر خریدار صبور باشد، شرایط فروشنده را دشوارتر میکند و در همان حال، قیمت فروش را کمتر خواهد کرد.»
«محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه دولت قبل (تیر ۱۴۰۰) در آخرین روزهای دولت روحانی اعتراف تلخی را مطرح کرد. وی گفت: «با خوشخیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکتهای غربی از خود رنجاندیم. اتفاقی که اگر نمیافتاد نه دوستان دوران سختی رهایمان میکردند و نه با فشار حداکثری ترامپ مواجه میشدیم.»
روزها گذشت و دولت سیزدهم روی کارآمد، همزمان با روی کارآمدن دولت رئیسی، جریان غربگرا در داخل با فضاسازی گسترده اینگونه القاء کرد که هیچ گام مثبتی در سیاست خارجی برداشته نخواهد شد مگر اینکه در گام اول برجام احیاشده و عضویت در FATF نیز نهایی شود.
دولت سیزدهم بیاعتنا به این فضاسازی سنگین، سیاست خارجی بدون برجام و اف ای تی اف را در پیش گرفت. عضویت در سازمان اقتصادی شانگهای، عضویت در بریکس، تحول در واکسیناسیون کرونا و رکورد زنی روزهای بدون فوتی کرونا، قرارداد سوآپ گازی با همسایگان، افزایش فروش نفت و دریافت درآمد حاصل از آن، افزایش صادرات غیرنفتی، اجرای طرح پالایشگاههای فرا سرزمینی و کشت فراسرزمینی، توجه ویژه به ظرفیتهای شرق آسیا، آمریکای جنوبی و آفریقا و...تنها بخشی از نتایج سیاست خارجی بدون برجام و اف ای تی اف است.
در حقیقت رها شدن از حصار برجام و اف ای تی اف، ظرفیتها را آزاد کرد و نتایج خوبی به بار آورد.
در سوی مقابل، آمریکا در سالهای اخیر کلکسیونی از ناکامی را در سیاست خارجی به بار آورد. از اخراج فضاحتبار از افغانستان تا شکست پروژه داعش در غرب آسیا و از شکست کودتا در ونزوئلا تا عملی نشدن پروژه مدنظر واشنگتن در جنگ اوکراین.
در حال حاضر آمریکا «نیاز ویژه» به توافق با ایران حول مسئله برجام دارد. تجربه ثابت کرده است که آمریکا به دلیل ماهیت استکباری اصلاً حاضر نیست تا توافقی «برد-برد» حاصلشده و در اصل در پی دیکته کردن یکطرفه خواستههای خود است.
بهعبارتدیگر، واشنگتن در پی آن است تا «نیاز ویژه» خود به توافق را در قالب «امتیاز ویژه» باقیمتی گزاف به ایران بفروشد.
اما این اقدام نیازمند ابزار و پیوست رسانهای است. اینجاست که «اینترنشنال» بهعنوان یکی از بازوهای کاخ سفید وارد عمل شده و سناریویی مضحک را به نمایش میگذارد. این شبکه تروریستی در روزهای گذشته مدعی شد که تعدادی از عوامل ایران در ساختار تصمیمساز آمریکا شناساییشدهاند و ادعا کرد که آنان مشغول خدمترسانی بهطرف ایرانی بودهاند.
این عملیات رسانهای از یکسو در واکنش به افشای اسناد مرتبط با «رابرت مالی» در رسانههای ایران صورت گرفت؛ اما هدف اصلی این عملیات رسانهای، چیزی نبود جز نشان دادن آمریکا در موضع برتر و دستخالی ایران در مواجهه با واشنگتن. اینکه ایران در مواجهه اطلاعاتی با آمریکا رودستخورده و عواملش لو رفتهاند.
اینترنشنال در این پروژه رسانهای بهشدت غیرحرفهای عمل کرد چراکه افرادی که این رسانه ضد ایرانی از آنان با عنوان عوامل ایران نام میبرد، در حقیقت قطعات پازل طرف آمریکایی برای تحمیل توافق با ایران بودهاند که تاریخ انقضایشان تمامشده و کارکرد خود را ازدستداده بودند.
بهعنوان نمونه، یکی از این افراد، علی واعظ است. «علی واعظ» مشاور رئیس اندیشکده گروه بینالمللی بحران است. اندیشکده ای که نفوذ بسیار زیادی در ساختار حکومتی آمریکا دارد. نکته قابلتأمل اینجاست که «جرج سوروس» چهره اصلی و تأمینکننده مالی گروه بینالمللی بحران است.
پیشازاین مستنداتی منتشر شد که به نقش پررنگ «علی واعظ» در تنظیم متن برجام اشاره داشت. بر اساس این مستندات، متنی که توسط واعظ و «گروه بینالمللی بحران» تنظیمشده بود، دقیقاً همان متنی بود که چند ماه بعد توسط تیم مذاکرهکننده دولت روحانی به ریاست ظریف امضا شد! و اما همین جریان در دولت سیزدهم در پی پختوپز برجام ۲ بود که بهرغم تلاشهای زیاد نتوانست پروژه خود را بهطرف ایرانی تحمیل کند.
در اواخر اردیبهشت سال جاری، روزنامه هممیهن در مطلبی با عنوان «توافق جامع منطقهای بهجای برجام» به بازنشر مقاله مشترک «ولی نصر» و «علی واعظ» در فارن افرز پرداخت و نوشت:
«اگر ایالاتمتحده و اروپا نمیخواهند ایران به یک کشور دارای سلاح هستهای تبدیل شود و اگر نمیخواهند به ایران حمله کنند و جنگی را برای عقب انداختن برنامه هستهای ایران به راه بیاندازند، به یک رویکرد دیپلماتیک جدید نیاز دارند. خوشبختانه، رویدادهای اخیر در خاورمیانه فرصتی برای این رویکرد جدید ایجاد کرده است. توافق ایران و آمریکا ممکن است امکانپذیر نباشد، اما از آنجایی که پادشاهیهای عرب حاشیه خلیجفارس روابط بهتری با تهران برقرار میکنند، آنچه زمانی غیرممکن بود - توافقی منطقهای که همزمان با نقشآفرینی ایران در شبهجزیره عربستان و برنامه هستهای آن مقابله میکند – اکنون چنین توافقی، کاملاً قابل تصور است. برخلاف برجام، چنین توافقی مورد موافقت کشورهای همسایه ایران نیز قرار خواهد گرفت و بنابراین توافقی پایدارتر خواهد بود. این توافق به ایران آرامش اقتصادی معنادارتر و پایدارتری میدهد. این توافق میتواند بهطور دائم، نه بهطور موقت، برنامه هستهای ایران را مهار کند و ممکن است حمایت تهران از گروههای نیابتیاش در منطقه را کاهش دهد. با انجام این کار، چنین توافقی میتواند ثبات بیشتری را برای بخشی از جهان که بهشدت نیازمند ثبات است، به ارمغان بیاورد.»
گروه بحران کارگزار سازمان سیا در بهار عربی
در بخش دیگری از این مطلب آمده بود: «شرط لازم برای دستیابی به این هدف، تضمینهایی از سوی ایران در مورد چشمانداز قدرت منطقهایاش است. . البته یک توافق منطقهای جامع با مخالفت تندروهای اپوزیسیون و جنگطلبان ایرانی که در ایالاتمتحده و اروپا مستقر هستند مواجه خواهد شد. آنها ممکن است چنین توافقی را بهعنوان مسیری برای نجات حکومت ایران تلقی کنند. حکومتی که آنها در چند ماه گذشته تمام توان خود را صرف مخالفت و مبارزه با آن کردند. بااینحال شایانذکر است که روابط صمیمانه ایران با همسایگان و کشورهای غربی مانع از فروپاشی رژیم شاه در سال ۱۹۷۹ نشد. چنین توافقهایی حکومتهایی که فاقد مشروعیت مردمی هستند را نجات نمیدهند. همچنین این توافق راهحلی جادویی نخواهد بود که بتواند تمام تنشهای اصلی در منطقه را حل کند. بهعنوانمثال بسیاری از کشورهای اروپایی، اقتصاد خود را با روسیه ادغام کرده بودند، اما این عامل نتوانست جلوی حمله روسیه به اوکراین را بگیرد.»
نویسندگان مقاله مذکور در پی تطهیر برجام ۲ و به عبارتی برجام منطقهای بودند. آنهم در شرایطی که ایران دست برتر در منطقه را دارد و در نقطه مقابل، آمریکا بههیچعنوان از وضعیت مساعدی در منطقه برخوردار نیست. همچنین رژیم صهیونیستی نیز در داخل سرزمینهای اشغالی در بحرانیترین وضع ممکن به سر میبرد.
لازم به ذکر است که علی واعظ در سالهای اخیر بارها در رسانههای جریان اصلاح طلب قلمزده و در پی تسهیل و هموارسازی مسیر احیای برجام بود. از سوی دیگر جریان اصلاحطلب در دولت سیزدهم در اقدامی مسبوق به سابقه، پروژه تطهیر مذاکره و توافق با آمریکا را دنبال میکند.
افراد دیگری که اینترنشنال از آنان نامبرده و ازجمله «آرین طباطبایی» نیز همواره در پی تسهیل پروژه آمریکا در مواجهه با ایران بوده است. البته وی گاهی اوقات اظهاراتی متمایل به ایران نیز بیان کرده است. به نظر میرسد که شبکه اینترنشنال در تخریب افرادی که مواضع متمایل به ایران از خود نشان دهند نیز حدومرزی ندارد و حتی به کارمندان دولت آمریکا نیز رحم نمیکند!
نکته قابلتأمل اینجاست که به فاصله کوتاهی پیش از عملیات رسانهای اینترنشنال، امواج مدیا به نقل از چند منبع آگاه مدعی شد که رهبر ایران، به مذاکرهکنندگان هستهای اجازه داده مستقیم با آمریکا مذاکره کنند. این رسانه در ادامه مدعی شد: «منابع بلندپایه ایرانی که نخواستند نامشان فاش شود، گفتند علی باقری کنی، معاون وزیر خارجه جمهوری اسلامی، آماده است تا هفتههای آینده در عمان با برت مکگرک، هماهنگکننده کاخ سفید در امور خاورمیانه و شمال آفریقا، دیدار کند.»
ساعاتی پس از انتشار گزارش امواج مدیا، وزارت امور خارجه ایران بیانیهای منتشر و تأکید کرد: «این نوع خبرسازیها و بازیهای رسانهای که معمولاً برای فضاسازی سیاسی صورت میپذیرد، فاقد اعتبار است.»
ادعای امواج مدیا نزدیک به یک جاسوس هستهای فراری و همچنین شبکه تروریستی اینترنشنال در یک پازل تعریفشده و به عبارتی دوروی یک سکه است و آن چیزی نیست جز نیاز ویژه آمریکا برای احیای برجام است.
«حسین امیر عبداللهیان» وزیر امور خارجه کشورمان در روزهای گذشته در مصاحبه با خبرگزاری کیودو ژاپن گفت «ژاپن ابتکاری را برای احیای توافق هستهای سال ۲۰۱۵ ایران و شش قدرت بزرگ ازجمله ایالاتمتحده پیشنهاد کرده است.» وی در ادامه تأکید کرد: «هرگونه ابتکار از سوی ژاپن که با «منافع ایران» همسو باشد، از سوی تهران مثبت تلقی خواهد شد.»
همانطور که پیشازاین نیز ذکر شد در حال حاضر آمریکا «نیاز ویژه» به توافق با ایران حول مسئله برجام دارد؛ اما شعبدهبازیهایی نظیر عملیات رسانهای اینترنشنال نمیتواند نفوذیهای آمریکا برای تسهیل توافق را بزک و تطهیر کند. ایران اکنون چه در میدان و چه در دیپلماسی و همچنین در عرصه اطلاعاتی و امنیتی، دست برتر را دارد و با این سناریوها نمیتوان، «نیاز ویژه آمریکا به توافق» را در قالب «امتیاز ویژه» به ایران فروخت.
برخی آگاهان سیاسی اعتقاددارند که عملیات فریب اخیر در شبکه تروریستی اینترنشنال ارتباط مستقیمی با لو رفتن فایلهای صوتی برت مکگرگ در روزهای اخیر دارد، افتضاح سیاسی رویداده پس از حذف رابرت مالی تنها با فروختن مهرههای سوخته قابلرفع و رجوع بوده است!