روسیه آماده است تا صفحه شطرنج دیپلماتیک در اوکراین را تغییر دهد

بولتون در تحلیلی برای پایگاه خبری 19fortyfive می‌نویسد: «در ماه‌های اخیر، با اینکه روسیه شاهد ناآرامی چشمگیر سیاسی بوده اما تغییر کمی در صحنه نبرد در اوکراین به وجود آمده است. شورش واگنرها و متعاقب آن "قتل" یوگنی پریگوژن،‌ رئیس این گروه تیتر اخبار شده درحالیکه مسکو و کی‌یف همچنان بجز برخی استثنائات در بن بست نظامی گیر افتاده‌اند. اگرچه همزمان با نزدیک شدن پاییز، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه در حال تثبیت مجدد قدرت خود بر روسیه است و می‌تواند صفحه شطرنج دیپلماتیک در اوکراین را به هم بزند. به نظر می‌رسد واشنگتن و غرب برای واکنش موثر به این مساله آمادگی ندارند.

 

پوتین قدرت خود را تثبیت می‌کند

پس از شورش گروه واگنر، بسیاری از کارشناسان با اطمینان خاطر توضیح دادند که پوتین به شدت آسیب پذیر شده و سقوطش اگر حتمی نباشد، اجتناب ناپذیر است. امروز، همین ناظران می‌گویند که مرگ پریگوژین، گروه‌های ناپیدای حامیان او را پدیدار می‌کند که به دنبال انتقام گیری هستند.

فعالیت‌های حلقه نزدیکان کرملین همچنان مبهم است، بنابراین هیچ پیش‌بینی‌ای مسلم نیست. با این وجود، جایگاه پوتین در حال حاضر به طور قابل توجهی محکمتر از قبل از شورش است، حتی اگر تسلط پیش از فوریه ۲۰۲۲ خود را به طور کامل به دست نیاورد.

وضعیت او را مدنظر داشته باشید. پریگوژین مرده، البته آنطور که پوتین نخستین بار اعلام کرد و مقام‌های روسی نیز بعدا تاییدش کردند. در پی سقوط هواپیمای حامل پریگوژین در نزدیک شهر "تور"، "دیمیتری اوتکین"، معاون ارشد او و سایر مشاوران ارشد نیز کشته شدند. پوتین می‌خواهد دارایی‌های واگنر و پرسنل این گروه را در سراسر جهان حفظ کند و یکی از دلایلی که دو ماه طول کشید تا پریگوژین را حذف کند، این بود که مطمئن شود وفاداران به کرملین کنترل این گروه را به دست می‌گیرند. این پروسه ممکن است همچنان کامل نشده باشد اما پوتین بی تفاوت نبوده است.

در ضمن، افسران نظامی عادی که به واسطه حمایت از پریگوژین خودشان کنارگیری کردند، به روش استالینی در حال حذف شدن هستند. "سرگئی سوروویکین"، فرمانده سابق نیروهای هوافضای روسیه از خدمت منفصل شده و این درحالیست که "خط موسوم به سوروویکین" در مقابله با اقدامات اوکراین به خوبی عمل کرده است. دیگر همکاران پریگوژین هم به احتمال زیاد در راه فرار هستند. آنها به سمت نزدیکترین مرز بین‌المللی می‌روند و به دنبال برنامه ریزی برای به راه انداختن توطئه‌ای جدید علیه پوتین نیستند.

اینکه پوتین، اپوزیسیون داخلی دارد خیلی عجیب است. "سری که تاج بر سر می‌گذارد، ناآرام است"، یکی از گفته‌های شکسپیر است و فقط مربوط به وضعیت روسیه امروزی نیست. پرسش واقعی در ماه‌های آتی این است که آیا پوتین می‌تواند از آشفتگی مخالفان خود برای بازیابی شتاب سیاسی و دیپلماتیکی که عملکرد متزلزل روسیه را در میدان جنگ رقم زده، استفاده کند یا خیر.

روسیه آماده است تا صفحه شطرنج دیپلماتیک در اوکراین را تغییر دهد

نیازهای روسیه و قدرت نفوذ آن

هرگونه ارزیابی حساس از موضع کنونی جغرافیای سیاسی روسیه به این نقطه می‌رسد که مسکو برای احیا و بازسازی دارایی‌های نظامی به شدت ضعیف خود، تجدید قوای اقتصاد به واسطه پایان دادن به تحریم‌های غرب و فرار از انزوای سیاسی به زمان نیاز دارد. شیفتگی خیالی و رویایی پوتین برای بازسازی امپراتوری روسیه ممکن است چنین استدلالی را از نظر محو کند، اما او همچنین یک واقع‌گرایی خونسرد است، به‌ویژه در مورد امنیت خودش. غربی‌ها ممکن است این را به سختی باور کنند اما منتقدان جدی پوتین "ضد جنگ" نیستند بلکه مخالف باخت هستند. پوتین قوی‌تر، اکنون می‌تواند با نگرانی کمتری در مورد پیش‌بینی‌های داخلی، ناتو را از نظر دیپلماتیک به آشفتگی بکشاند، اختلافات موجود غربی و نارضایتی از جنگ اوکراین را بار دیگر مطرح و شعله‌ور کند و از این طریق، برای بازیابی و تجدید قوا زمانی را که نیاز دارد، به دست بیاورد.

اگر حمله بهاری کی‌یف پیشرفت قابل توجهی را در میدان نبرد ایجاد نکند، پوتین می‌تواند بدون هشدار، آتش‌بس را ظرف دو ماه آینده در خطوط نبرد پیشنهاد و بلافاصله مذاکرات را آغاز کند. همه چیز ممکن است بر روی میز مذاکره قرار گیرد که شامل پایان جنگ اقتصادی علیه دو طرف است. پوتین شاید طرح پیشنهادی خود را از سوی چین به تصویر بکشد، با پیشنهاد پکن به عنوان میانجی، شاید تمایل به کمک برای بازسازی مناطق جنگی در روسیه و اوکراین را هم مطرح کند.

اهرم فشار کلیدی پوتین، فقدان موفقیت اوکراین در حملات تابستانی‌اش است. با توجه به این مدت زمان کوتاه، رهبران سیاسی در برلین، پاریس و حتی واشنگتن به شدت وسوسه می‌شوند که آتش‌بس را بپذیرند و وارد مذاکره شوند. در اروپا با وجود حمایت سطحی از اوکراین، سطوح کمک‌های نظامی و اقتصادی کم شده، ناکافی است و با تعلل ارائه می‌شود. حتی با وجود آنکه به نظر می‌رسد منابع گاز طبیعی برای این زمستان کافی باشد، بسیاری به دنبال حل این درگیری هستند. به عنوان مثال، چه کسی مطمئن است که امانوئل ماکرون،‌ رئیس جمهوری فرانسه مانند یک صلح‌طلب از این فرصت استفاده نکند؟

غرب حالا باید چه کند؟

در آمریکا، جو بایدن رئیس جمهوری با یک انتخابات نامعلوم ریاست جمهوری ۲۰۲۴ روبروست. درحالیکه رسانه‌ها از پوشش اخبار مربوط به ظهور جمهوری خواهان انزواطلب و مخالف کمک به اوکراین لذت می‌برند، دموکرات‌های چپ‌گرا نادیده گرفته می‌شوند. در اکتبر ۲۰۲۲، گروه دموکرات‌های ترقی خواه در مجلس نمایندگان آمریکا مرتکب اشتباه دیرینه سیاسی واشنگتن شده و نامه‌ای را صادر کردند که در آن از کمک بیشتر اوکراین برای آغاز مذاکرات کی‌یف با مسکو حمایت می‌کرد. این نامه با شتاب و به دلیل برگزاری انتخابات قریب‌الوقوع میان دوره‌ای حذف شد اما موضع این گروه همچنان بدون تغییر مانده است.

بایدن می‌تواند با حمایت از یک آتش بس و مذاکرات، گفت‌وگوی مستقیم با پوتین و تاکید بر دو طرف برای مصالحه از جمهوری خواهان مخالف کمک به اوکراین پیشی بگیرد. او می‌تواند به عنوان یک صلح طلب آمریکایی که دونالد ترامپ را گیج می‌کند، در انتخابات ۲۰۲۴ شرکت کند چون ترامپ فکر می‌کند که سوگلی پوتین است. ترامپ برای آنکه خودش را دوباره در دل پوتین جای بدهد، چه کار می‌کند؟

بایدن به سختی یک رئیس جمهوری موفق جنگ است. تردید کاخ سفید برای تامین سیستم‌های تسلیحاتی یکی پس از دیگری، ترس پنهان از تشدید تنش روسیه و شروع جنگ جهانی سوم، شاید به شکل هسته‌ای و کندی و بی‌توجهی کلی در سطح مقام ریاست جمهوری، نشانه‌ای از غر زدن است، نه جنگ‌طلبی.

در حال حاضر، نشانه‌ای وجود ندارد که مسکو می‌تواند با تسلیحات متعارف دست به تشدید تنش بزند و لفاظی‌های اتمی چیزی جز بلوف نیست. حقیقت ناراحت کننده این است که سیاستگذاری بایدن، در حال از بین رفتن است، ‌اوکراین شاید فقط یک مسئولیت سیاسی باشد و او شاید به دنبال راهی برای خروج از این وضعیت است.

یک مانور بزرگ سیاسی از سوی پوتین می‌تواند بهانه‌ای برای نیازهای بایدن ایجاد کند. ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهوری اوکراین در مواجهه با متحدان بین‌المللی اصلی خود که به سمت پنهان شدن و شانه خالی کردن هستند، در موقعیتی تقریبا غیرقابل دفاع قرار می‌گیرد.

برای رسیدن به یک استراتژی موثرتر به منظور دستیابی به هدفی که احیای حق حاکمیت کامل و یکپارچگی ارضی اوکراین است و همچنین تامین کمک منسجم‌تر به اوکراین، زمان زیادی باید صرف شود. در سراسر کشورهای عضو ناتو و به ویژه واشنگتن، پاریس و برلین، حامیان اوکراین باید استدلال‌های خود مبنی بر اینکه ادامه مخالفت با حملات روسیه برای امنیت غرب حیاتی است، تقویت کنند.

با توجه به اینکه تعطیلات تابستان دارد به آخرهایش می‌رسد و دولت آمریکا به کار برمی‌گردد، این استدلال‌ها را باید اکنون مطرح کرد. در غیر اینصورت، مسکو شاید فرمان دیپلماتیک را به دست بگیرد و آنوقت پیامدهای جدی‌اش گریبان همه را خواهد گرفت.»