برنامه تلویزیونی « چند روایت معتبر » محصول شبکه دو که این روزها فصل دوم آن روی آنتن میرود، از جمله معدود عناوین سیماست که دست به خلاقیتهای فرمی زده و با ساختار تازهای به مرحله تولید رسیده است.
نخستین ویژگی و مزیت این برنامه که به چشم میآید، همین امر است که اگرچه ممکن است در ابتدا نوعی پیچیدگی بیهوده به نظر برسد، اما تا حدی موفق میشود در یک گفتوگوی چندنفره، برای چشم و ذهن مخاطب تنوع ایجاد کند.
این در حالی است که اغلب برنامههای گفتومحور تلویزیون در نبود عنصر سلبریتی که عامل جذابیت برنامههاست، از مسئله یکنواختی رنج میبرند. به همین دلیل در سالهای اخیر سازندگان برخی برنامههای گفتوگومحور نظیر «رخ به رخ» شبکه دو، «تبتاب» شبکه سه، فرمهای متفاوتی را در گفتوگوی میزبان و میهمان برگزیدند، اما توفیق چندانی نداشتند و دیر نپاییدند.3+1 بخش طراحیشده برای گفتوگو نیز که البته با 4 مهمان برگزار میشود، در ایجاد ریتم برای «چند روایت معتبر» مؤثر است و آن را به کلی از سطح برنامههای گفتوگومحور معمول سیما بالاتر میبرد.
این برنامه البته پا روی شانه پیشروان روایتمحوری در تلویزیون خصوصاً «ماه عسل» گذاشته، اما لااقل در فرم، گامی به جلو برداشته است.بنابراین روشن است که مشکل این برنامه، ظرف آن نیست، بلکه مظروف آن است. با وجود فرم متفاوت و جذاب، آنچه «چند روایت معتبر» را از تبدیل شدن به یک اتفاق ویژه بازمیدارد و پیش پای آن در مسیر پربیننده شدن سنگ میاندازد، معمولی بودن روایتهای این برنامه است. به بیان دیگر چیزی که «ماه عسل» را به یک اتفاق ویژه در برنامهسازی و محصولی پیشرو تبدیل کرد، سوژههای شگفتانگیزی بود که عوامل آن برمیگزیدند و با سختگیری، میدان را تنها برای روایتهایی باز میکردند که با اوج و فرود دراماتیک، به مثابه یک فیلم سینمایی، مخاطب را پای قصه نگه میداشت.جای این مورد در بیشتر قسمتهای «چند روایت معتبر» خالی است.
در عین حال در برخی قسمتها مثل «خبرنگاران» که کمابیش حرفه جذاب و پرهیجانی به شمار میرود، به اینگونه سوژهها نزدیک میشود و حتی در قسمتهای معدودی چون «زندگی با داعش»، گل طلایی را هم میزند.با همه آنچه گفته شد، ساختار خاص برنامه که شامل حضور حداقلی میزبان و نوعی مباحثه غیرمستقیم میان میهمانان است، باعث شده «چند روایت معتبر» نه یکی از کپیهای پرشمار «ماه عسل»، بلکه در نوسان میان یک برنامه روایتمحور چندنفره و یک برنامه گفتوگومحور آسیبشناسانه اجتماعی باشد. همین نوسان در عین لطمه به هویت برنامه، کمی از کارکرد هردو گونه برنامه را به آن بخشیده تا اهمیت آن برای شبکه سازنده، بیش از یک برنامه فرهنگی معمولی شود.از دیگر نقاط ضعف «چند روایت معتبر»، میتوان به ظاهر مشابه مهمانان آن اشاره کرد که فضا را برای پیشداوری بیننده فراهم میکند.
در مقابل، طراحی جالب سؤالات در اغلب قسمتها که گاه چالشهای اخلاقی را پیش روی مهمانان قرار میدهد، برای مخاطب تماشایی است.«چند روایت معتبر» که تاکنون هر 2 فصل آن به شکل مناسبتی روی آنتن شبکه دو رفته، این ظرفیت را دارد که بسته به موضوع، در هر مناسبت شاد یا غمبار، ملی یا مذهبی، فرهنگی یا اجتماعی و... پخش شود. با دستفرمانی که اکنون گروه برنامهساز در پیش گرفته، احتمالا هیچوقت به کمبود سوژه برنخواهد خورد و میتواند تا سالها آنتن را در مناسبتها یا حتی به شکل روتین در اختیار داشته باشد، اما همانطور که بالاتر نیز ذکر آن آمد، آنچه میتواند «چند روایت معتبر» را به برنامهای پربینندهتر و تماشاییتر تبدیل کند، وسواس بیشتر در سوژهیابی است. سوژههای خاص و منحصربهفرد اگرچه ممکن است این ضرر را برای برنامه داشته باشد که آن را از روایت وقایع معمول مردم دور کند، اما همچنان وجوه آموزنده این برنامه را حفظ خواهد کرد و در عین حال، طیف گستردهتر مخاطب را برای آن به ارمغان خواهد آورد.
مصطفی قاسمیان