به گزارش افکارنیوز به نقل از فارس، اندیشکده "شورای آتلانتیک" در گزارشی به قلم "مریت السید" در خصوص شباهتهای انقلاب مصر با انقلاب اسلامی ایران نوشت: در حالیکه "محمد مرسی"، نامزد اخوانالمسلون مدعی پیروزی خود در انتخابات ریاست جمهوری مصر است، تحلیلگران شروع به قیاس شباهتهای حکومت دموکرات موقت کنونی مصر با انقلاب سال ۱۹۷۹ ایران کرده اند.

با وجودی‌که نتایج مقدماتی انتخابات حکایت از پیروزی نزدیک مرسی داشت و در ۲۳ ژوئن نتایج نهایی آن اعلام شد اما امروزه صحنه سیاسی مصر دو قطبی شده و شهروندان این کشور در نوسان بین طغیان ناشی از شادی‌و حس بدبینی ناشی از یک فاجعه به سر می برند.

به‌ دنبال اعلام نتایج اولیه انتخابات در ۱۷ ژوئن، " مرسی " در مقر اخوان المسلون لحن آشتی جویانه‌ای اتخاذ کرد و قول داد تا رییس جمهوری برای تمامی آحاد مصر چه آن‌هایی که به " شفیق " رای داده و یا اقلیت مسیحی قبطی باشد.

" مرسی " همچنین با اتخاذ موضع " عدم برخورد " متعهد به همکاری با همه عاشقان صلح در جهان شد. این درحالی‌ بود که هزاران نفر در میدان التحریر از پیروزی اولین رییس جمهور مردمی در انتخاباتی دموکراتیک آن هم بعد از ۶۰ سال شادمان بودند و برخی دیگر نیز بیم آن را داشتند که پیروزی " مرسی " تنها جایگزین شدن حکومتی استبدادی با حکومتی دیگر است.

* شادمانی مصری‌ها از پیروزی " مرسی " تداعی‌گر شادی ملت ایران در پیروزی انقلابشان بود

هیاهو‌های ناشی از پیروزی " مرسی " تداعی کننده اشتیاق انقلابیون ایرانی در بازگشت " آیت الله خمینی "(رهبر فقید انقلاب ایران) در ۱ فوریه ۱۹۷۹ به کشورش بود. ازدحام جمعیت میلیونی هواداران آیت الله خمینی در فرودگاه بحدی بود که بالگرد ویژه ایشان مجبور به انتقال " آیت الله خمینی " به محل سکونتشان شد. آیت الله خمینی نه تنها رهبر " بلامنازع انقلاب " بلکه حالت " نیمه الهی " نیز برخوردار بودند.

در شباهت عجیب و غریب تاریخی، دولت مبارک نیز در ۱۱ فوریه همانند دولت غیر اسلامی شاه ایران سقوط کرد. در چنین روزی انقلابیون ایرانی کاخ‌های شاه و ادارات دولتی را به تصرف خود درآورند و نظامیان نیز با اعلام بی طرفی تماشاگر سقوط حکومت شاه شدند.

* انقلاب ایران و مصر شباهت‌های زیادی دارند

تشابهات تاریخی این دو رویداد چیزی فراتر از زمان وقوع است. قیام در ایران همانطور که در مورد مصر نیز صادق است فاقد بسیاری از عوامل تسریع کننده آشکار روی دادن یک انقلاب چون شکست در یک جنگ و یا بحران مالی حاد بود. اما عوامل دخیل در قیام ۲۵ ژانویه نابرابری‌های بنیادین و همچنین وجود حکومتی بشدت نظامی بود.

* تغییرات بنیادین در جامعه بعد از انقلاب وجه تشابه قیام ایران و مصر

هر دو انقلاب تغییرات عمیق با سرعتی خیلی خطرناک ایجاد کردند که بشدت هم عامه پسند بود و موجب سرنگونی دیکتاتوری‌های غربی شد. حال سئوالی که مطرح می باشد این است که آیا انقلاب مصر به تعقیب انقلاب ایران در ایجاد نظام مذهبی صرف خواهد پرداخت یا خیر. جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر نظام " ولایت فقیه " است. آیا نظام جدید مصر توسط اخوان المسلمون نیز به سرنوشت ایران دچار می شود؟ نکات زیر در برگیرنده مسیر قیاس نسبی انقلاب مصر با ایران است:

* سرکوب مخالفان و کمک بیگانگان وجوه تشابه دیکتاتوری‌های " پهلوی " و " مبارک "

هر دو حکومت پیشین ایران یعنی " محمدرضا پهلوی " و " حسنی مبارک " دیکتاتور‌های مورثی نوین بودند که در آن مخالفان سیاسی بشدت سرکوب شدند.

هر دو حکومت از سوی بیگانگان کمک‌های نظامی و فنی شدند. در مورد ایران کمک‌ها از سوی آمریکا و انگلیس صورت می گرفت اما در مورد مصر تنها آمریکا بود. این کمک‌ها هر دو حکومت را به جای تکیه بر مردم به قدرت‌های بیگانه وابسته کرد و این‌ خود آتش خشم مردم را شعله‌ور کرده و سرانجام منجر به قیام‌های مردمی شد.

* خنثی سازی نخبگان سیاسی حربه دیکتاتور‌های ایران و مصر

دو دیکتاتور‌نوین مورثی ایران و مصر، با ایجاد تفرقه در درون نخبگان سیاسی توانستند آن‌ها را به تسلط خود درآورده یا خنثی سازند بطوری که نخبگان ایرانی و مصری در زمان انقلاب مبدل به تماشاگران منفعلی شده و نتوانستند نقش محوری را داشته باشند.

این رویکرد بویژه در انقلاب مصر بچشم خورد که در آن اعلام حمایت ارتش از مردم در بدو قیام و دست رد زدن به سینه روشنفکران لیبرالی که در تفکر بدست گرفتن رهبری انقلاب در حکومت موقت بودند خلا سیاسی را ایجاد کرد.

* عدم رشد اقتصادی و سیاسی در حکومت‌های پهلوی و مبارک

حاکمان مصر و ایران در اصلاحات اقتصادی نسبتا موفق بودند اما در رشد سیاسی به همان میزان ناتوان نشان دادند. رشد اقتصادی نیز بواسطه عدم توزیع مناسب عواید حاصل از آن در بین طبقه کارگر و متوسط جامعه زایل شد. بدین سان بود که در بین افشار متوسط جامعه نیز بدلیل وجود نابرابری‌های اقتصادی و تبعیض سیاسی همراه با فساد و سرکوب انزجار از حکومت‌های وقت افزایش یافت.

کارمندان تحصیلکرده مصری و ایرانی در حال لمس نوعی آگاهی سیاسی جدیدی بودند و احساس حق برخورداری از رشد اقتصادی و سیاسی جمعیت دو کشور را در بسیج همگانی برای قیام‌های سال ۱۹۷۹ و ۲۰۱۲ تهییج کرد.

* ترفند دفاع از حقوق بشر جهت بهبود وجهه تخریب شده آمریکا در منطقه است

هم شاه ایران و هم " حسنی مبارک " از سوی " جیمی کارتر " و " اوبامای " دموکرات حمایت می شدند. در واقع واشنگتن به هرنحو از این دو دیکتاتور مورثی جدید حمایت‌های مالی و تسلیحاتی می‌کرد و همزمان هر دو رییس جمهور آمریکا نسبت به وضع حقوق بشر، آزادی سیاسی و فرآیند دموکراتیک شدن ایران و مصر ابراز نگرانی می کردند.

" کارتر " و " اوباما " هر دو بعد از مدت‌ها سلطه جمهوری خواهان در حالی قدرت گرفتند که مترادف با سال‌ها واقع گرایی و مداخله این کشور در امور دیگران شد. بدین سان تیم جدید کاخ سفید در سیاست خارجی با تاکید بر بازگشت بر ضروریات، حمایت از دموکراسی و حقوق بشر در سیاست خارجی با کمک قدرت نرم سعی در بهبود چهره آمریکا در بین کشور‌های خاورمیانه داشتند.

وقتی‌که قیام‌های مردمی بر علیه شاه و مبارک هویدا شدند، آمریکا از این دو رهبر درخواست کرد تا بسوی دموکراتیزه کردن کشور‌های خود گام بردارند.

این چنین بود که " اوباما " آشکارا پنج روز قبل از سقوط حکومت مبارک، اعلام داشت واشنگتن از درخواست مردم مصر حمایت کرده و " مبارک " باید هر چه زودتر از قدرت کناره‌گیری کند.

* انقلاب ایران راهگشای مردم مصر بود

انقلاب اسلامی ایران پیشینه سیاسی مهمی برای جنبش انقلابی مصر محسوب شد بطوری که آن‌ها را قادر ساخت تا به مهمترین موفقیت یعنی سقوط حکومت مبارک در زمانی کوتاه و با کمترین هزینه دست یابند.

در این بین " اخوان المسلمون " نیز به سرعت خود را بازیافته و متوجه شد که چگونه باید برای موفقیت به تمامی حوزه‌ها نفوذ کند، به طوری که با برپایی نشست‌های اقتصادی، به نمایش تجدید حیات سیاسی برای مخاطبان گسترده خود پرداخته و با متعهد شدن به اجرای اهداف اصلی انقلاب که همانا فراهم آوردن رفاه، آزادی و سربلندی بود توانست در مجلس کشور اکثر کرسی‌های علیا و سفلا را به خود اختصاص داد.

این جریان همچنین قادر به تغییر مسیر مبارزه خود از موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری به موفقیت در انقلاب شد. " اخوان المسلمون " بسیاری از دست‌‌آورد‌های خود را تنها ظرف ۱۷ ماه کسب کرد در‌‌ حالی‌که برای انقلاب ایران زمان بیشتری صرف شد و با مقاومت افزون‌تری مواجه گشت.

در مورد نتایج دو قیام، انقلاب ایران روشن کننده مسیر انقلاب مصر بود. بعد از بازگشت آیت الله خمینی، ایران در بحران ناشی از انقلاب غوطه ور شد و به‌طبع آن اقتصاد راکد گشته و سازمان‌ها و ادارات دولتی دچار بحران شدند و نیرو‌های نظامی و امنیتی نیز در بی نظمی بسر بردند.

اما " آیت‌الله خمینی " و هوادارانش جایگاه خود را تثبیت کردند. بدین سان انقلاب گسترده مردمی بواسطه رهبری فرهمند " آیت الله خمینی " بسوی ایجاد حکومتی برپایه اصول اسلامی رفت.

* مرسی می‌تواند مصر را به حکومت اسلامی سوق دهد

اما در مصر نیز به دنبال ماهها بحران ناشی از عدم رهبری سیاسی تحت حکومت نظامی، پیروزی "مرسی" در برهه کنونی برای مصر به عنوان نقطه محوری در اوج دوره بی نظمی است.