«سرگئی کوژمیاکین» کارشناس مسائل منطقه ضمن یادداشتی در دوشنبه قرار داد، به بررسی دلایل موافقت اعضا و به خصوص کشورهای بانفوذ و تاثیرگذار سازمان همکاریهای شانگهای با عضویت کامل ایران و مزایای حضور جمهوری اسلامی در این سازمان پرداخت.
در این یادداشت آمده است: در نظام روابط بینالملل رویدادها و روندهایی به نظر میرسند که به صورت عینی وجود دارند و منطبق با منافع بلندمدت همه طرفها است اما گاهی به دلایل ذهنی تحقق نمییابند یا به تاخیر انداخته میشوند. این امر در مورد پیوستن جمهوری اسلامی ایران به سازمان همکاریهای شانگهای صدق میکند زیرا زمانی که ایران درخواست عضویت کامل خود را مطرح کرده بود، همه شرایط لازم، از جمله موقعیت جغرافیایی، تعهد به مبارزه با تروریسم و افراطگرایی، تمرکز بر توسعه همکاریهای منطقهای در عرصههای تجاری، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و غیره را در اختیار داشت.
به عبارت دیگر «تهران» به صورت کامل به اهداف و مقاصد مندرج در اسناد برنامهای سازمان همکاریهای شانگهای پایبند بود. «روح شانگهای» که اغلب در نشستهای این سازمان بینالمللی بر آن تاکید میشود، در واقع در قیاس با برخی از اعضا در سیمای ایران حامی و جانبدار به مراتب صادق، مناسب و پیگیر را پیدا کرد.
در حقیقت ایران از زمان ایجاد سازمان همکاریهای شانگهای نسبت به آن توجه نشان میداد که این امر در سال 2005 منجر به دریافت مقام ناظر جمهوری اسلامی شد. در ادامه این روند، تهران در سال 2008 درخواست عضویت کامل خود در این سازمان را مطرح کرد، اما طی سالهای طولانی این امر اتفاق نیفتاد. دلیل اصلی این بود که برخی از اعضا نمیخواستند با پذیرش ایران به این سازمان روابط خود با غرب را به اصطلاح با مشکل مواجه کنند.
نخبگان حاکم این کشورها امیدوار بودند از این طریق مورد توجه غرب و اتحادیه اروپا قرار خواهند گرفت. در نهایت معلوم شد که چنین انتظاراتی بیش از یک خیال خام نبوده زیرا هیچ گاه غرب نه روسیه و نه کشورهای آسیای مرکزی را به عنوان طرفهای دارای حقوق مساوی با خود نخواهد پذیرفت. فقط در صورتی مورد تایید قرار خواهند گرفت که خود را در موقعیت وابستگی قرار دهند، مجریان اراده غرب باشند و منابعشان را واگذار کنند. این حقیقت غیر قابل اتکا را تاریخ ایران به خوبی ثابت کرده است.
اما بالاخره زمان همه چیز را سر جای خودش قرار داد. حتی طرفهایی که قبلا با تردید به امکان عضویت کامل ایران در سازمان همکاریهای شانگهای نگاه میکردند، وادار به تغییر نظر و مواضع خود شدند که تشدید اوضاع بینالمللی بر این امر تاثیر زیادی داشت. غرب بار دیگر نشان داد که قرار نیست جز منافع خود بر منافع دیگری بیندیشد.
این واقعیت تردیدناپذیر به ویژه در افزایش فشارها بر چین (که «واشنگتن» آشکارا آن را تهدید اصلی برای سلطه آمریکا بر جهان مینامد) و تعرض بر مواضع ژئوپلیتیک روسیه به صراحت مشاهده میشود. با دامن زدن به درگیری اوکراین و حمایتهای مالی و نظامی از «کییف» این سیاست آمریکا و غرب به اوج خود رسید.
در نتیجه این همه، ضرورت بازنگری اولویتهای سیاست خارجی به میان آمد. سرانجام اعضای سازمان همکاریهای شانگهای و قبل از همه روسیه دریافت که ایران متحد طبیعی آنها بوده و نزدیک شدن به جمهوری اسلامی پیامدهای منفی به اصطلاح «طوفانهای بینالمللی» را کاهش میدهد. این شناخت و پذیرش واقعیت، منجر به آغاز روند پیوستن تهران به عضویت کامل سازمان شد که در پایان ژوئن سال جاری میلادی به پایان رسید. ایران نهمین عضو سازمان همکاریهای شانگهای شد و بدون اغراق میتوان گفت که عدالت پیروز شد و اتفاق مهمی رخ داد که باید مدتها قبل رقم میخورد.
پیوستن جمهوری اسلامی به این سازمان به چند دلیل بااهمیت است. مهمترین آنها در سخنان «سید ابراهیم رئیسی» رئیس جمهور ایران در نشست چند روز پیش سران شانگهای برشمرده شد. نخست اینکه با عضویت کامل ایران فرصت انتقال همکاریهای اقتصادی کشورهای عضو به سطح جدیدی فراهم خواهد شد.
بر کسی پوشیده نیست که پتانسیل اقتصادی سازمان همکاریهای شانگهای عملاً محقق نشده است. ضمنا «قاسم جومارت تاکایف» رئیس جمهور قزاقستان نیز طی سخنرانی خود به این موضوع اشاره و بر عدم وجود پروژههای بزرگ مشترک تاکید کرد. تاکایف برای حل این مشکل پیشنهاد ایجاد یک صندوق سرمایهگذاری مشترک، اتخاذ استراتژی در زمینه انرژی و در مجموع تدوین استراتژی جدید توسعه سازمان همکاریهای شانگهای را به میان گذاشت.
رئیسی همچنین از احداث کریدورهای حمل و نقل فرامرزی حمایت کرد. در حقیقت همکاری با ایران به سایر کشورهای عضو امکان میدهد تا راهی برای خروج از «بنبستهای لجستیکی» پیدا کنند، طول مسیر حمل و نقل بار را کاهش دهند و در نتیجه به تقویت روابط اقتصادی دست یابند. چنین پروژههایی مدتهاست بر «روی کاغذ» وجود دارند که به عنوان نمونه میتوان به کریدور حمل و نقل «شمال-جنوب» و پروژه چینی «کمربند و جاده» اشاره کرد.
اکنون این ایدهها فرصت بسیار عالی برای اجرایی شدن را به دست آوردهاند، بهویژه اینکه شرکای ایران اهمیت این موضوع را درک کردهاند. به این دلیل بود که «نارندرا مودی» نخستوزیر هند در نشست اخیر سران خواستار تشدید تجارت بینالمللی از طریق بندر چابهار شد.
نخستین سفر رسمی «شوکت میرضیایف» رئیس جمهور ازبکستان به ایران که حدود یک ماه قبل انجام شد، گام مثبتی در جهت تقویت همکاریهای منطقهای بود. موضوع اصلی مذاکرات میان مقامات عالی ازبکستان و ایران توسعه زنجیرههای حمل و نقلی و لجستیکی بود. در این زمینه ازبکستان نقش ویژهای دارد. به عنوان مثال، خط راه آهن چین - قرقیزستان - ازبکستان باید از قلمرو این کشور عبور کند. در حال حاضر ازبکستان نقش حلقه اتصال مسیرهای چندوجهی را دارد. ضمنا چین در تاریخ ماه جاری جولای، 1000 تن محموله را از طریق مسیر جدید «لنگفان - کاشغر - ایرکشتم - اوش – تاشکند» ارسال کرد. پیوستن ایران به این پروژهها بدون تردید به نفع همه شرکتکنندگان خواهد بود.
روابط تجاری و اقتصادی جمهوری اسلامی با پاکستان نیز که یکی دیگر از اعضای سازمان همکاریهای شانگهای میباشد، در حال گسترش است. اخیرا دو کشور یک بازارچه مرزی افتتاح کرده و خط جدید انتقال برق برای بندر «گوادر» را راه انداختند. از آنجایی که این بندر نقطه کلیدی در کریدور اقتصادی چین و پاکستان به شمار میرود، چنین پروژههای برای سازمان همکاریهای شانگهای نیز مهم است. همچنین پس از وقفهای طولانی، مذاکرات ساخت خط لوله گاز از ایران به پاکستان نیز از سر گرفته شده که اقدامی ارزشمندی است.
شایان ذکر است که در نشست اخیر سران سازمان همکاریهای شانگهای، رئیسی موضوع کاهش وابستگی به دلار در تسویه حسابهای متقابل را مطرح کرد. به گفته وی، «هژمونی دلار به هژمونی جهان غرب کمک میکند» که به این دلیل «ایجاد نظم جدید اقتصادی مستلزم کنار گذاشتن این ابزار است».
«شی جین پینگ» رئیس جمهور چین و «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه با طرح این موضوع موافق بودند. رئیس جمهور چین خواستار افزایش سهم تسویه حسابها به ارزهای ملی شد و رئیس جمهور روسیه تاکید کرد که در حال حاضر 80 درصد مبادلات تجاری کشورش با چین با «روبل» و «یوان» انجام میشود. البته بعید است سایر اعضای سازمان همکاریهای شانگهای و به خصوص هند، پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی به طور سریع از چنین پیشنهادی استقبال کنند اما روندهای عینی توسعه بینالمللی دیر یا زود آنها را به کاهش وابستگی خود به دلار و سایر ابزارهای سلطه غرب وا خواهد داشت.
دومین حوزه کلیدی همکاریهای بینالمللی در چارچوب سازمان همکاریهای شانگهای با مشارکت ایران، حل و فصل مشکلات افغانستان است. بحران اجتماعی-اقتصادی و حضور گروههای تروریستی در این کشور صرفاً عوامل داخلی نبوده، برای کشورهای همسایه میتواند مشکلات جدی ایجاد کند. این امر به ویژه با توجه به تمایل کشورهای غربی برای سوءاستفاده از بیثباتی افغانستان بسیار مهم است. مشارکت ایران در فعالیت ساختار منطقهای ضدتروریستی سازمان همکاریهای شانگهای و تدوین استراتژی مشترک در مورد افغانستان به رفع این تهدیدات در مراحل اولیه و شکلگیری کمک خواهد کرد.
سهم ایران را که سالهاست در حل و فصل مسئله افغانستان مشارکت دارد، به هیچ وجه نمیتوان دستکم گرفت. به عنوان مثال در ماه آوریل سال جاری میلادی در شهر «سمرقند» در رابطه با این موضوع نشست وزرای امور خارجه ایران، روسیه، چین و پاکستان برگزار شد. وزرای امور خارجه این کشورها آمادگی خود را برای حمایت از صلح و بازسازی افغانستان اعلام کردند و در عین حال حضور گروههای تروریستی در این کشور را تهدید جدی دانستند. علاوه بر آن، در ماه ژوئن نیز در «پکن» نمایندگان ایران، چین و پاکستان نشستی در موضوع مبارزه با تروریسم دایر کرده و بر سر ایجاد چارچوب دائمی برای این نوع همکاریها به توافق رسیدند.
اما البته عضویت کامل ایران در سازمان همکاریهای شانگهای مایه ناراحتی برخی کشورهاست. آمریکا و متحدانش از آنکه محاصره دیپلماتیک و اقتصادی جمهوری اسلامی شکست خورده و ایران با بسیاری از کشورهای جهان روابط نزدیک و دوستانه برقرار میکند، ناراحت و خشمگین هستند.
البته تصادفی نبود که با گذشت چند روز از این نشست، آمریکا دست به اقدامی تحریکآمیز زد و به ایران اتهام تلاش برای توقیف نفتکشها را بست. علاوه بر آن، واشنگتن بر کشورهای خاورمیانه فشار میآورد تا مانع نزدیکی آنها با تهران شود. بعید است بحث تعیین مرزهای دریایی در خلیج فارس بدون مداخله دیپلماسی محرمانه آمریکا پیش آمده باشد. مقامات کویت با صدور بیانیهای غیرمنتظره، حقوق خود را در مورد میدان گازی «آرش» («دُره») مطالبه کردند. عربستان سعودی در این مورد از کویت حمایت به عمل آورد، در حالی که با عادی شدن روابط میان ریاض و تهران با میانجیگری پکن گامهای مثبتی برداشته شده است. البته در این زمینههای اسرائیل نیز میتواند نقش خرابکارانهای داشته باشد.
با این حال، جمهوری اسلامی با عضویت کامل در سازمان همکاریهای شانگهای میتواند در عرصه بینالمللی جایگاه بالاتری داشته باشد. تلاشهای آمریکا و غرب برای قرار دادن ایران در ردیف کشورهای «یاغی» به طور کامل با شکست مواجه شده که این موضوع نیز برای کشورهایی که حاضر به تسلیم شدن در برابر هژمونی غرب نیستند، بسیار خوشایند است. این روند در چشمانداز پیش رو ابعاد عمیق و گستردهتری به خود خواهد گرفت.