یک. نوشتهای از محمدجواد ظریف منتشرشده که شاهبیت آن تأکید بر قناعت به داشتهها و برنامهریزی بر اساس واقعیات است. اشاره بند به بند به نکات آن نوشته، فرصت دیگری میطلبد و مسئله اصلی هم این نیست. متن ظریف، نیشهای گزندهای پیرامون «حدیث آرزومندی رهبران کشور”»در دهههای گذشته دارد اما بازهم این جسارت، اشکال اصلی متن او نیست. اشکال اصلی نگاه ظریف، آن است که ضد امید است.
دو. روز ۱۴ خرداد، مقام معظم رهبری در دیدار با اقشار مردم، دو بال پرواز ایران اسلامی را ایمان و امید دانستند. معنای امید، پوشاندن نقاط ضعف یا بزرگ کردن نقاط قوت نیست. امید دقیقا همین است که از داشتههای خود اطلاع یابیم و به آنچه از ما برمیآید باور پیدا کنیم. چند سال قبل، همان زمان که ظریف وزیر خارجه بود، در یک سخنرانی گفته بود آمریکا میتواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد و چند روز بعد با واکنش رهبر انقلاب مواجه شد. جالب اینجاست که رهبری معمولا از مسئولان میخواستند برای مردم تور و بازدیدی از دستاوردهای دولت برقرار کنند اما این بار در واکنش به اظهارات ظریف، از نظامیان خواستند برای مسئولان و دولتمردان توری از دستاوردها برگزار کنند. جواد ظریف امروز، با جواد ظریف پنج سال پیش تفاوت چندانی نکرده فقط پس از پایان دوران مسئولیتش، کمی صریحتر و ناامیدتر شده است.
سه. امید ابعاد عالی و معنوی دارد که اهلش باید در مورد آن نظر دهند. اما فقط برای اشاره به یک رخداد زمینی و همهفهم، یکی از مهمترین معادلات سیاسی و نظامی دهه اخیر دنیا را بررسی کنیم. نزدیک به یک دهه است که دولت سوریه، بهعنوان عضوی از محور مقاومت تا مرز متلاشی شدن پیش رفته و آمریکا، کانادا، استرالیا، تقریبا تمام کشورهای اروپایی، همسایگان سوریه بهویژه ترکیه و اردن و اغلب دولتهای عرب در یکسوی میدان و ایران اسلامی و چند قدرت دیگر در سوی دیگر میدان ایستادهاند. نتیجه چه بوده است؟ ایران در ماجرای سوریه، در کنار مردم و دولت سوریه و در برابر تروریستها و تکفیریها ایستاد، اما جدای از اینکه مداخله خارجی برای تغییر یک دولت، رفتاری غیرانسانی و مخالف تمام موازین است، اگر بنا به وزنکشی و زورآزمایی سیاسی و نظامی هم باشد، امروز معادلات کلان منطقه ما به سود کدام جریان رقم خورده است؟ دعوت از سوریه برای حضور در اتحادیه عرب، خواست ایران است یا خواست آمریکا و اسرائیل؟!
چهار. جواد ظریف در یک فایل صوتی که در اواخر دوران وزارتش و پس از شهادت سردار سلیمانی انتشار یافت، مرتب تکرار میکرد در جمهوری اسلامی همیشه دیپلماسی به کمک میدان آمده و فدای میدان شده است و در طرف مقابل، میدان هیچگاه آوردهای برای دیپلماسی نداشته است. حال خود انصاف دهد که بازگشت متحد ایران به اتحادیه عرب که تشکلی سیاسی و بینالمللی است، درنتیجه مذاکره است یا مقاومت مردان میدان؟ اگرچه هر دو بال میدان و دیپلماسی مؤثرند، اما اینجا کدام به کمک دیگری آمده است؟
پنج. بسنده کردن به امکانات و واقعبینی در نگاه ظریف تا آنجا پیش رفته که او از عهدنامه ترکمانچای هم دفاع میکند. سرتاسر و خط به خط نوشته او در تقابل با امید و روشنبینی نسبت به آینده است. «کَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ» در این نگاه، متوهمانِ قلمداد میشود. آنچه از همه محتوای او خطرناکتر است دقیقا همین است.
سید محمد بحرینیان