در روزهای گذشته، 2 اقدام موفقیتآمیز در ایران ، سبب عصبانیت غرب و ضدانقلاب شد؛ یکی از این موفقیتها، بازگشت « اسدالله اسدی » دیپلمات ایرانی و دیگری پرتاب موفقیتآمیز موشک بالستیک « خرمشهر 4 » (خیبر) بود.
درباره بازگشت اسدی، فارغ از اینکه چه پشتپردهای دارد و چه اتفاقاتی افتاده است، موفقیت در دیپلماسی عزتمدارانه در مقابل دیپلماسی التماسی دولت تدبیر، از موضوعاتی است که سبب حیرت و عصبانیت عجیب و غریب ضدانقلاب شده است.
ضدانقلاب در آشوبهای سال گذشته به بهانه مرگ مهسا امینی، در توهماتش به پیروزی در انقلاب خودخوانده خود رسید و حتی برای حکومت بعد از انقلاب، نفراتی را هم به عنوان مسؤول معرفی کرد(!) اما واقعیت کف صحنه بهگونهای دیگر رقم خورد. دولتهای اروپایی که باز هم در خامی تصوراتشان با ضدانقلاب همکلام و همنوا شدند، برای آزادی زندانی امنیتیشان دست به دامن دیپلماسی با ایران و حاضر به قبول تبادل شدند.
اما این موفقیت، در داخل ایران، با سکوت توأم با ناراحتی شدید و مرگبار جریان رسانهای اصلاحطلب همراه شد. در کنار این موضوع، پرتاب موفقیتآمیز موشک «خرمشهر 4» آن هم در زمانی که مسؤولان رژیم صهیونیستی ساعتبهساعت و روزبهروز در حال تهدید ایران و ایرانی هستند؛ باز هم سیاست سکوت و سانسور جران غربگرا را به همراه داشت!
در همین رابطه روزنامههای سازندگی (منتسب به حزب کارگزاران)، شرق، آرمان امروز، آفتاب یزد، مردمسالاری و... خبر پرتاب موشک خرمشهر را در ۲ روز گذشته و روزنامههای شرق، آرمان ملی، آفتاب یزد و... خبر مربوط به آزادی دیپلمات ایرانی را سانسور کردند.
البته این رفتار مسبوق به سابقه است و مصادیق بسیاری درباره تاکتیک سکوت و سانسور توسط جریان اصلاحات وجود دارد که به ذکر چند نمونه اکتفا میشود.
* یکی از مصادیق بیتوجهی و سانسور توسط جریان اصلاحات، رفتارهای همدلانه و ملی در سراسر کشور است، بهعنوانمثال، دیماه سال گذشته و در اوج آشوبهای ضدانقلاب که کشور نیاز به اقدامات وحدتآفرین داشت، تشییع میلیونی ۴۰۰ شهید در سراسر کشور با سکوت عجیب جریان اصلاحات همراه شد.
البته نگاه جریان غربگرا به مراسم مذهبی همواره نگاه منفی و همراه با سکوت بوده است، بهعنوانمثال، در اربعین سال ۹۳ که به نوعی برای نخستینبار لشکر ۲۰ میلیونی در کربلا حضور داشت، روزنامههای زنجیرهای - جز اعتماد - سکوت قابل توجهی نسبت به این رویداد عظیم داشتند.
* صبح چهارشنبه سوم اردیبهشتماه سال ۹۹، نخستین ماهواره نظامی جمهوری اسلامی ایران توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با موفقیت به فضا رفت. ماهواره «نور» به عنوان یک ماهواره خاص و استراتژیک توسط ماهوارهبر۳ مرحلهای «قاصد» از کویر مرکزی ایران با موفقیت پرتاب شد و در مدار ۴۲۵ کیلومتری زمین قرار گرفت.
در حالی که پرتاب موفقیتآمیز این ماهواره که تحولی نوین و دستاوردی بزرگ و راهبردی محسوب میشد، ناظران جهانی را شگفتزده کرده و بازتاب گستردهای در رسانههای بینالمللی داشت، خبر این رویداد عظیم در صفحه نخست روزنامههای شرق، اعتماد و سازندگی سانسور شد.
* از دیگر مصادیقی که با رفتار حزبی اصلاحطلبان همراه است، سکوت زنجیرهایها نسبت به اخبار خوب جامعه است؛ قطعاً جریان ضدانقلاب سعی بر تکثیر سیاهنمایی و از بین بردن امید در جامعه میکند ولی چرا جریانی که مدعی حقوق مردم است، بعد از منتشر شدن اخباری که حال همه جامعه را خوب میکند، سکوت میکند؟
به عنوان مثال اطلاعرسانی درباره ورود آب به دریاچه ارومیه از مصادیقی است که با سکوت محض این رسانهها روبهرو شد، در حالی که همواره جریان غربگرا خود را درباره خشکی دریاچه ارومیه دغدغهمند نشان میداد. بازتاب گسترده و مبالغهآمیز و سیاسی یک مشکل و بعد سانسور حل آن مشکل، از مصادیق بارز سیاهنمایی است.
* گاهی اوقات در کنار سکوت نسبت به موفقیتها، جریان رسانهای اصلاحطلب، دست به تحریف تاریخ میزند به شکلی که ردپای استعمار غربی در ظلم، غارت و آدمکشی حذف میشود.
به عنوان مثال روزنامه اصلاحطلب شرق، سال گذشته در دی ماه، درباره بزرگداشت امیرکبیر به گونهای مطلب مینویسد که امیرکبیر به دلیل اختلاف با ناصرالدین شاه و مادرش، مهد علیا کشته شده است.
اما نکته مهمتر در تحلیل مطول روزنامه شرق، حذف مطلق نام انگلیس و سفارت آن، از فهرست قاتلان «امیرکبیر شهید» است؛ حال آنکه سفارت انگلیس به اعتبار زد و بند با برخی درباریان فاسد قجری و مادر ناصرالدینشاه، نقش اصلی و طراح را در تحمیق و تحریک ناصرالدین شاه برای صدور دستور شهادت امیرکبیر داشت.
عجیب است که محافل غربگرا از یک سو دوست دارند خود را به نام نیک امیرکبیر بچسبانند اما از طرف دیگر حاضر نیستند از دشمنان و قاتلان انگلیسی او بیزاری و برائت بجویند. آنها همین رفتار متناقض را در مقیاسی دیگر درباره نهضت نفت و حمایت از مصدق مرتکب میشوند.
موضع غربگرایان در سانسور نقش انگلیس در سلسله جنایات در حالی است که این رژیم استعماری، در اشغال کشورمان در جریان جنگ دوم جهانی، تحمیل قحطی و گرسنگی و قربانیکردن حداقل 12 میلیون ایرانی، فشار برای تجزیه هرات (افغانستان) و بحرین از تمامیت ارضی ایران، گرفتن امتیازات استعماری فراوان مثل قرارداد تنباکو، قراردادهای نفتی، انجام 2 کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، حمایت از رژیم صدام در جنگ تحمیلی، حمایت از گروهکهای تروریستی و تجزیهطلب ضدانقلاب، تحریم اقتصادی ایران و مشارکت در برخی اقدامات تروریستی آمریکا و اسرائیل، نقشآفرین بوده است.
سوالی که ذهن تحلیلگران منصف را به خود مشغول میکند این است: چرا این جریان مدعی حقوق مردم، زمانی که ضدانقلاب و غرب از پیشرفتهای انقلاب اسلامی عصبانی هستند، سکوت میکنند و زمانی که آنها در حال حمله به کشور هستند، جریان غربگرا بسان سربازان مطیع، حملات آنها را به سبک و روش دیگری در داخل پوشش میدهد!
علیاکبر غلامی