۱- در حالی که ایران مشغول خنثیسازی تحریمها و کاهش تاثیر دلار بر اقتصاد کشور با سیاست گسترش روابط با کشورهای جهان بهخصوص همسایگان است و جایگاه برجام در اولویتهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی تنزل یافته، مقامات آمریکا یی در چند هفته اخیر چندبار تلاش ناموفقی در رسانههای خود کردند تا شاید همچون سالهای گذشته علیه ایران فضاسازی کنند؛ اما در فضایی که جمهوری اسلامی با سیاستهای مدبّرانه خود برای رقمزدن تحولات سریع و تشکیل نظام جدید در سطح بینالمللی و منطقه به وجود آورده، نتوانستند. این یعنی اولا در فضاسازی به عنوان آخرین حربه هم شکست خوردند و ایران توانسته این تهدید را نیز خنثی کند. ثانیا یعنی اینکه آمریکاییها همچنان نیازمند شدید برجام هستند. آنها ابتدا در اقدامی فریبکارانه دوباره از «توافق موقت» و «تعلیق برخی تحریمها» در ازای «توقف برخی فعالیتهای هستهای ایران»، از جمله غنیسازی ۶۰ درصد سخن گفتند. این ادعا در حقیقت همان «پوسته خالی برجام» بود که به اذعان مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی از برجام باقی مانده است. رافائل گروسی بااشاره به نظارت مستمر بازرسان آژانس بر فعالیتهای هستهای ایران تاکید میکند سیاست یکجانبه ایالات متحده در خروج از برجام چنین سرنوشتی برای برجام رقم زده است. رسانههای غربی همچنین با هدف مقصرنمایی ایران و ایجاد دوقطبی در داخل کشور ادعا کردند تهران این پیشنهاد را رد کرده است! همچنین هفته گذشته در حالی که از یکسو ویلیام برنز رئیس سازمان جاسوسی آمریکا و کالین کال دستیار پنتاگون مدعی شدند که ایران تنها دو هفته تا غنیسازی اورانیوم کافی برای ساخت بمب هستهای فاصله دارد! و از سوی دیگر چند مقام آمریکایی از جمله مشاور امنیت ملی کاخ سفید به عربستان رفتند تا علیه ایران فضاسازی و ایرانهراسی کنند و سعودیها را از نزدیکی به تهران بترسانند.خودِ کالین کال مقام ارشد پنتاگون اذعان کرد آمریکا در موقعیت خوبی نیست و چارهای جز راه دیپلماتیک با ایران ندارد! هرچند با توجه به زمین بازی جدیدی که جمهوری اسلامی تعریف کرده موفق به پروپاگاندا نشدند، اما اولا بایدن به همراه چند کشور اروپایی با اعمال تحریمهای جدید بعد از اجرای سناریوی آشوب و براندازی، در تناقضی فریبکارانه و آشکار در حالی که بخش جدیدی بر تحریمها افزوده، ادعا کرده است میخواهد بخشی از تحریمها را بردارد! ثانیا با سیاست و عملکرد موفقیتآمیز نظام در سیاست خارجی، ملت ایران از مرحله تاثیرپذیری از دوقطبیسازیهای کاذب با ابزار دلار و برجام عبور کرده است. ثالثا گروسی در پی سفر به تهران از گشایش در توافق با ایران خبر داده و گفته بود بابهایی در حال باز شدن است. این بدان معناست که ایران با آژانس مشکل فنی ندارد و به توافق رسیده و آماده امضای برجام در صورت لغو تحریمهاست اما این آمریکاست که توافق حاصل شده با آژانس را نپذیرفته و با زیادهخواهیهای خود حاضر نیست تصمیم سیاسی درست را بگیرد. رابعا ایران دیگر اجازه نمیدهد با فریبکاری مجدد، تاریخ تکرار شود و اگر منافعاش تامین نشود حاضر به امضای توافق دائمی هم نیست چه برسد به موقت! و سیاست جمهوری اسلامی لغو همه تحریمهاست نه برخی و نه تعلیق آنها. خامسا پروپاگاندای بیحاصل واشنگتن در حالی است که اگر ایران دو ساعت هم با ساخت بمب هستهای فاصله داشته باشد، علاوهبر فتوای رهبر انقلاب، به صراحت اعلام کرده است ساخت بمب اتمی علیرغم توان و امکان فنی، در سیاست خارجی جمهوری اسلامی جایگاهی ندارد و دنیا نیز به چنین اطمینانی رسیده است که جمهوری اسلامی هیچگاه دست به چنین اقدامی نمیزند. سادسا در رسوایی آمریکاییها و تناقضگوییها و ادعاهایشان در استفاده ابزاری از موضوع هستهای همین بس که علاوهبر اینکه خود اولین استفادهکننده از بمب هستهای در جهان هستند، بیل کلینتون رئیسجمهور اسبقشان ادعا کرده «شخصا ناراحتم که اوکراینیها را وادار کردم تسلیحات هستهای خود را کنار بگذارند، چون اگر اوکراین هنوز سلاح هستهای داشت منافع ما در اوکراین تامین میشد و روسیه به آن حمله نمیکرد»! یعنی سلاح هستهای اگر منافع آمریکا را تامین کند خوب است و اگر حتی فعالیتهای صلحآمیز هستهای کشوری هم در خدمت منافع آنها نباشد، بد است!
۲- اما اینکه آیا برجام احیا و دوباره زنده میشود یا نه؟ باید گفت داستان کاملا روشن است. متن نهایی برجام ماههاست که آماده شده، اما اشتباه محاسباتی آمریکاییها و غربیها مانع امضای آن شده است.
اولا اشتباه محاسباتی آنها یکبار دیگر جواب عکس داد، چراکه تصور میکردند با راهاندازی آشوبها با هدف ترساندن ایران از براندازی، میتوانند سر برجام باجِ برجام موشکی را بگیرند، اما حالا که فهمیدند نمیتوانند، فضای ضدایرانی که خودشان به وجود آوردند و اکنون به یک صنعت مفت برای ضدانقلابها و اپوزیسیون خارجنشین و سناتورها و نمایندگان مجلس و پارلمانهای اروپایی تبدیل شده، دیگر اجازه نمیدهد که آمریکاییها تصمیمگیری درست کنند و به همان متن نهایی قبل از آشوبها، زمانی که جوزف بورل اعلام کرد «پیشنهادهای ایران منطقی است»، برگردند. همچنین غربگرایان مدعی اصلاحطلبی در داخل نیز که میخواهند حاکمیت را متهم کنند که اجازه نمیدهد برجام امضا شود و به دولت اتهام ضدبرجامی میزنند، خودشان همانهایی بودند که در آشوبها به این جو ضدایرانی کمک کردند و یک پای اصلی فضاسازیهای ضدایرانی رسانههای آمریکایی- صهیونیستی بودند و اکنون علاوهبر خود آمریکاییها و اروپاییها، آنها هم متهم اصلی مانعتراشی برای امضای برجام هستند، نه حاکمیت و دولت، هرچند که در جنگ روایتها تلاش میکنند با تحریف، جای قاتل و شهید را در این خصوص نیز عوض کنند. ثانیا غربیها تصور میکردند با راهاندازی جنگ اوکراین، روسیه شکست میخورد و به تعبیر بایدن روبل به خاک سیاه تبدیل میشود، و یکی از اهداف و محاسبات اشتباهشان این بود که پشت ایران خالی میشود و مجبور است به برجام آنها تن دهد.
۳- از دلایلی که غربیها بیشتر به برجام نیاز دارند این است که علاوهبر آشکار شدن نمادین بودن تحریمها، آثار منفی تحریمها بر اقتصاد خود کشورهای غربی تحریمکننده هم نمایانتر میشود. روزنامه دیلی تلگراف و بلومبرگ فاش کردند آمریکا و انگلیس در فریبکاری و تناقضی آشکار با اعمال تحریمهای نفتی، هم تحریمها و هم اروپا را دور میزنند! این روزنامههای انگلیسی و آمریکایی نوشتند درحالی که آمریکا و انگلیس خرید نفت روسیه توسط شرکای بینالمللی خود را تحریم و ممنوع کردند، هند با افزایش چهار برابری خرید نفت خام از روسیه، نقش مهمی در رساندن آن به آمریکا و انگلیس دارد». انتقال کشتی به کشتی نیز یکی دیگر از راههای دور زدن تحریمها توسط کشورهای تحریمکننده است. لذا تناقض و فریبکاری تحریمکنندگان تا بدانجا رسیده که اول تحریم میکنند و بعد خودشان تحریمها را دور میزنند و انتظار دارند دیگر کشورها آثار تحریمها بر اقتصاد کشورشان را بپذیرند و آنها را اجرا کنند!
۴- اما اکنون بعد از وارد شدن شوکهای متعدد غافلگیرانه ایران به آمریکا از جمله پیشرفتهای صنعت هستهای و قدرت موشکی و دفاعی و شراکتهای راهبردی با روسیه و چین و توافق با عربستان و حرکت رو به پایان جنگ یمن و همچنین کاهش تولید نفت اوپک بدون اذن و اراده آنها، شاید زمان آن رسیده که اگر قرار به احیای برجام هم باشد، باید بدون حضور و نقش آمریکا صورت گیرد و آن هم با تجربه قبلی در توافق غافلگیرکننده با برزیل و ترکیه! هیلاری کلینتون در فصل هجدهم کتاب خاطراتش با اشاره به اقدام غافلگیرکننده تهران میگوید «چیزی نمانده بود که با تصویب قطعنامهای به هدفمان برای اعمال دقیقترین و شدیدترین تحریمهای تاریخ علیه تهران برسیم که یک اتفاق غیرمنتظره افتاد و توافق تهران با برزیل و ترکیه ما را غافلگیر کرد»! وی با اذعان به موفقیتآمیز بودن این اقدام تهران میگوید «برخلاف پیشنهاد ما، در این توافق اولا؛ ایران مالکیت اورانیومی را که از کشور خارج میکرد در اختیار داشت و حق داشت هر زمانی که بخواهد آن را دوباره وارد کند. ثانیا؛ ایران حق غنیسازی اورانیوم تا درصدهای بالاتر را دارد، ثالثا؛ نیاز ایران در دستیابی به میلههای سوخت برای رآکتورهای تحقیقاتی را برطرف میکرد، رابعا؛ تلاشهای ما را در جهت اعمال تحریمها در سازمان ملل از مسیر خارج کردند و موفق شدند که فشارهای بینالمللی را خنثی کنند». انتشار خبر توافق سهجانبه تهران بازتاب گستردهای در رسانههای جهان داشت و کشورهای جهان و حتی مقامات اروپایی، آن را گامی در مسیر صحیح دانستند. امضای این توافقنامه برای آمریکا آنقدر غافلگیرکننده بود که مقامات برزیل و ترکیه با اشاره به تلاشهای رژیم صهیونیستی علیه ایران اذعان داشتند «با این توافقنامه بحث تحریم و اینکه غرب بخواهد تحریمی را اعمال کند، دیگر پایه و اساسی ندارد»! لذا علت عدم احیای برجام فریبکاری آمریکا و برخی کشورهای اروپایی است و به همین دلیل گفتوگوها به نتیجه موردنظر نمیرسید، پس بهترین کار تغییر زمین بازی با حذف این اعضای فریبکار و تشکیل گروه جدیدی در کنار تشکیل یک «مجمع جهانی تجارت بدون دلار» است!
دکتر محمدحسین محترم