اصل وجود دشمن در طول تاریخ، بدیهی است. از زمان حضرت آدم تا به امروز، دشمنیهای جن و انس، وجود داشته است. از شیطان که به تعبیر و تأکید قرآن کریم، دشمن ماست و باید او را به دشمنی بگیریم، تا اولیاء شیطان و انسانهای فریبخورده و فریبدهنده. تا وقتی جدال حق و باطل و ظالم و مظلوم ادامه دارد، دشمن و دشمنی هم هست. خدا که خداست، دشمن دارد؛ ما که ماییم. فوز ما در آنجاست که دشمن خدا و ما یکی باشد؛ عدوالله و عدوکم. پس توهم اینکه دشمن وجود ندارد، عقلا و نقلا، ناصحیح است. اما این دشمن یا دشمنان را باید شناخت؛ توان آنان را ارزیابی کرد؛ نقشهها و مدل رفتاری او را بررسی نمود و با آن مقابله کرد. همه دشمنان هم در یک جایگاه و رتبه نیستند. دشمنترین دشمنان، نفس ماست. اگر این نفس و دشمن درونی مهار شود، هزار هزار دشمن کوچک و بزرگ بیرونی، زمینگیر میشوند؛ علتش هم این است کسانی که توان لجام زدن به نفس اماره و سرکش را دارند، از کید کفار و مکر دشمنان، غافل نمیشوند؛ نه اینکه مقابل دشمن بیدار و غدار، بخوابند و هوشیاری خود را از دست بدهند.
دشمن گاهی آشکارا دشمنی میکند و گاهی در پس پرده و منافقانه عداوت خود را اعمال میکند. گاهی در لباس خودی نفوذ پیدا میکند و گاهی حرفهایتر حتی در کالبد شخصی هم درنمیآید بلکه فکرها و نگاهها را مسموم و مصروف به خود میکند و از جبهه مقابل، یارگیری نموده و ضربه میزند.
بعضی از دشمنان، قسمخورده، کاربلد و فعالاند که باید جدی گرفته شوند و برخی دشمنان موسمی، فصلی و قوالاند که باید در اولویتهای پایینتر قرار گیرند. شیطان در برابر انسان، دشمن قسمخورده است. او ارزش قسم را میداند و میگوید «فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ؛ به عزت تو قسم که قطعاً همه انسانها را به بیراهه میکشانم» اینکه قرآن درباره شیطان میفرماید: «فاتخذوه عدوا؛ او را به دشمنی بگیرید» یعنی برای این دشمن باید برنامه داشت و او را جدی گرفت. دشمنیهای آمریکا و رژیم صهیونیستی در برابر ایران هم از این جنس است؛ با اصل و وجود ما مشکل دارد و ما هم دقیقا با اصل و ریشه آنان دشمنی داریم.
ولی ما بهواسطه تعالیم دینی در نوع و روش دشمنی هم چارچوب داریم ولی طرف مقابل اینگونه نیست؛ نه به کودکان سرطانی رحم میکند، نه با سلاح شیمیایی مشکل دارد نه اتمی نه میکروبی و نه هیچچیز دیگر. ولی کسانی که خود را مخاطب این آیه میدانند، سبک دیگری را برمیگزینند: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا کونوا قَوّامینَ لِلهِ شُهَداءَ بِالقِسطِ وَلا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلى أَلّا تَعدِلُوا اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوى وَاتَّقُوا الله إِنَّ الله خَبیرٌ بِما تَعمَلونَ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت، گواهی دهید! دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام میدهید، با خبر است!
تا اینجا مرور کردیم که ما دشمن داریم و دشمن قسمخورده و بیچارچوب هم داریم؛ اما باید دقت کنیم که گاهی دشمنها را اشتباه نگیریم. گاهی به موازات دشمنیهای بیرونی موجود، دشمنهای مؤثرتری ما را به توقف یا عقبگرد وامیدارد. دشمنی به نام جهل؛ دشمنی به نام یأس؛ دشمنی به نام عدم تخصص؛ دشمنی به نام بیتوجهی به خدا و دین. از وجود دشمن بیرونی نباید سوءاستفاده کرد برای ناتوانی در مدیریت دشمن های درونی. وجود دشمن، علیرغم همه سختیها و گرفتاریهایی که ایجاد میکند، نباید ما را خسته کند، ما با همین مقابلهها همواره در بالاترین سطح آمادگی خواهیم بود و نقاط ضعف هم خیلی زود به ما نمایان می شود؛ حالا اینجا اگر با هوشمندی و غلبه بر ضعف و جهل و سایر دشمنهایی که ذکر شد، عمل کنیم، پیروز نهایی میدان خواهیم شد.