در ماجرای تنش ارزی اخیر، جریان غربگرا دوباره نسخه قدیمی و امتحان پسداده سازش با غرب را بهعنوان تنها راهحل مشکل اقتصاد ایران به میان کشید و کوشید در پس تعابیری همچون «اگر بخواهند در مسائل اقتصادی تحول رخ دهد یک شرط آن احیای برجام است» یا اینکه «تا تحریم برداشته نشود و رابطه با دنیا بهبود نیابد، سختیهای اقتصادی برطرف نمیشود» و... اینگونه به افکار عمومی القا کند که راه کاهش قیمت ارز فقط از جاده سازش با آمریکا میگذرد.
شاید این جریان گمان کرده حافظه کوتاهمدت افکار عمومی درباره برجام دچار فراموشی شده و نمیداند این نسخه چه بلایی سر کشور آورد. متاسفانه برخی شنیدهها حاکی است با وجود سابقه مردودی راهکار فوق، همچنان برخی افراد باقی مانده از دولت قبل مشغول القای این گزاره به مسئولان تصمیمساز هستند که برای آرامش بازار ارز چارهای جز بازگشت به همان نسخه رد شده نیست. لذا بد نیست در ابتدای این وجیزه مروری بر اثر اقتصادی برجام در دوران به اصطلاح شکوفاییاش داشته باشیم.
در اواخر سال 94 و اوایل سال 95 که دوره اوج برجام بود و هنوز چندماهی از امضای این توافق نگذشته بود و خبری هم از ترامپ و بهانه خروجش از توافق نبود هیچ بانک بزرگ خارجی حاضر نشد حتی یک سنت برای ایران جابهجا کند.
این در حالی بود که رسانههای حامی سازش برای آنکه مسئولان و مردم را به توافق تحریک کنند در روزهای قبل از امضا تیتر میزدند «ضرر هر روز تاخیر در اجرای برجام، 100 میلیون دلار است؟» یکیشان هم به روزشماری در اینباره افتاد و اعلام کرد» 22 روز تاخیر در اجرای برجام
2500 میلیون دلار به کشور ضرر زد». اما از فردای امضا نهتنها این پولها نیامد بلکه با تشدید تحریمها خبری از آزادسازی پولهای بلوکهشده ایران در کشورهای مختلف هم نشد مثل 7 میلیارد دلار پول ملت ایران در کره جنوبی. آش آنقدر شور شد که در اواخر فروردین 95 ولیالله سیف رئیس کل وقت بانک مرکزی دولت روحانی که برای شرکت در اجلاس بهاره بانک جهانی به آمریکا رفته بود طی سخنانی زبان به شکایت گشود و گفت: «آمریکا باید همانطور که در زمان اعمال تحریمها برای وادار کردن بانکها به قطع رابطه با بانکهای ایرانی، به تکتک آنها مراجعه و تهدید میکرد اکنون نیز باید ابهامات بانکهای اروپایی را برطرف کند ولی تا به حال اقدام موثری از طرف آمریکاییها مشاهده نکردهایم و «تقریبا هیچ» اتفاقی نیفتاده است.»
البته خسارت توافق کذایی فقط به همین مقدار هم محدود نشد؛ فروش نفت ایران بهشدت کاهش یافت تا جایی که نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت قبل در مقطعی رسما اعلام کرد، «حتی یک قطره نفت هم نمیتوانیم بفروشیم». علاوهبر این رکود در واحدهای تولیدی بهشدت افزایش یافت تا حدی که به گفته وزیر وقت صمت در دولت یازدهم بیش از 10 هزار واحد تولیدی تعطیل یا نیمهتعطیل شد و کارخانههای مشهور کشور نظیر «ارج»، «آزمایش»، «داروگر»، «روغن جهان» و... که روزگاری جزو برترین واحدهای تولیدی ما بودند به خاک سیاه نشستند.
قصه زیانهای اقتصاد ما از سازش با غرب، به همین موارد هم محدود نشد، بلکه به بخشهایی همچون صنعت نفت و خودرو هم لطمات شدیدی وارد آمد؛ شرکت نفتی توتال که با فرش قرمز زنگنه و دوستانش و با وجود سوءسابقه قبلی، وعده عملیاتی کردن پروژه فاز 11 پارس جنوبی را داده بود، پس از اینکه اطلاعات میادین مشترک نفتی ما را سرقت کرد، بدون پرداخت هیچ جریمهای به بهانه ترس از آمریکا از ایران خارج شد. شرکتهای فرانسوی پژو و رنو هم مثل توتال، صنعت خودروی ما را سر کار گذاشتند و تعهداتشان را نیمهکاره رها کرده و رفتند. ماجرا وقتی دردناکتر شد که سفره مردم به بهانه گرانیهای مداوم نرخ ارز و افزایش 9 برابری آن
طی دهه 90، روزبهروز کوچکتر شد و قیمت کالاهای اساسی هم بعضا تا 300 درصد بالا رفت. و خلاصه در یک کلام، اقتصاد کشور در دهه 90 به اذعان آمارها و اظهارات اغلب کارشناسان دچار عقبماندگی شدیدی شد که اثراتش نهتنها تا همین امروز بلکه تا سالها ادامه خواهد داشت و شاید مهمترین دلیل آن هم، همان نسخه سازش با غرب و شرطیسازی اقتصاد بود.
بنابراین راهکار اعتماد به غرب طبق این تجربه تاریخی نمیتواند بازار ارز ما را آرام کند بلکه اعتماد به توان داخلی و تعامل منطقی با کشورهای جهان راه عبور از شرایط فعلی اقتصاد است. این راهکار، امتحان خوبی در حوزههای مختلف حتی اقتصادی پس داده است به فهرست زیر که بخش اندکی از توفیقات یک سال و نیم اخیر در حوزه اقتصادی است توجه کنید:
1- پروژه عظیم فاز 14پارس جنوبی با طراحی و ساخت
100 درصدی مهندسان ایرانی آماده بهرهبرداری شده و قرار است امروز یا فردا افتتاح شود. با بهرهبرداری از این فاز روزانه
۵۰ میلیون مترمکعب گاز شیرین، ۲۹۰۰ تن LPG، گوگرد به میزان ۴۰۰ تن، ۷۷ هزار بشکه میعانات گازی و سالانه یک میلیون تن اتان جهت خوراک واحدهای پتروشیمی تولید میشود.
2- بهرهبرداری از 6 نیروگاه برق با ظرفیت ١٠٢۶ مگابایت در آبانماه امسال.
3- افزایش 6 هزار مگاواتی تولید برق در سال نخست دولت سیزدهم که رکورد افزایش ظرفیت تولید برق طی یکسال را
بر جای گذاشت. این در حالی است که سیاست دولت روحانی عدم ساخت نیروگاه جدید بود و به همین دلیل کشور با مشکلات جدی در حوزه نیروگاهی مواجه شد.
4- رکوردزنی رشد تولید فولاد تا جایی که ایران امسال در بین 10 کشور برتر تولیدکننده فولاد در جهان قرار گرفت.
5- افزایش فروش نفت تا بیش از یک میلیون بشکه در روز به اذعان رسانههای غربی.
6- ساخت و تحویل نفتکش عظیم آفراماکس به ونزوئلا.
7- صادرات توربینهای ایرانی به روسیه. جالب اینکه روسیه این قطعات ایرانی را جایگزین مناسبی برای توربینهای زیمنس آلمان در نیروگاههای آبی خود دانسته است.
8- سواپ گازی ایران - ترکمنستان- آذربایجان پس از ۵ سال توقف.این نمونهها و نظایر فراوان آنها در سایر حوزهها نشان میدهد میتوان با اعتماد داخلی اقدامات بزرگی انجام داد.
کاهش چسبندگی اقتصاد به ارز خصوصا ارز دشمنی چون آمریکا یکی از همین کارهای بزرگ است که بایستی متولیان امر با تهیه یک برنامه مدوّن و عملی این اقدام مهم را انجام دهند. تجربه برخی کشورها از جمله روسیه در این زمینه نشان میدهد میتوان با وجود شدیدترین تحریمهای غرب ارزش پول ملی را پس از مدت کوتاهی به دوران قبل از تحریم بازگرداند.
کمال احمدی