پیش از اینکه اصغر فرهادی به عنوان کارگردان سینما مطرح شود، به واسطه فیلمنامههای درجه یکش در تلویزیون مورد توجه قرار داشت که فیلمنامه فصل اول « روزگار جوانی » یکی از مهمترین آنها بود. به بهانه بازپخش این سریال، فعالیتهای اصغر فرهادی را در فاصله بین سالهای 1374 تا 1384در تلویزیون مرور میکنیم.
تلویزیون در دهه هفتاد در اوج موفقیت قرار داشت و چهرههای مطرح و کاربلد زیادی را دورهم جمع کرده بود. اصغر فرهادی هم فعالیتش را در همین دهه از تلویزیون شروع کرد و در مدت حضورش در این رسانه، فعالیتهای مهمی را در جایگاه نویسنده، کارگران و خواننده تیتراژ انجام داد.
♦ خانه شماره 5 | نویسنده آیتم| 1375
شبکه پنج در ابتدای افتتاح، جنگ شبانهای به اسم «شب بخیر تهران» را روی آنتن میفرستاد. این جنگ، علاوه بر موسیقی و دوربین مخفی و دعوت از مهمان، یک آیتم نمایشی هم به اسم «خانه شماره پنج» داشت. اولین همکاری تلویزیونی اصغر فرهادی در همین جا شگل گرفت. اصغر فرهادی و علی عمرانی متن این آیتمها را مینوشتند.
♦ مثل زندگی| نویسنده آیتم | 1375
بلافاصله بعد از «خانه شماره پنج»، مجموعه نمایشی دیگری به اسم «مثل زندگی» از شبکه پنج پخش شد؛ آیتمهایی 15 دقیقهای که در یک لوکیشن اتفاق میافتاد و مهری ودادیان، کیومرث پوراحمد و سحر صباغ سرشت در آن بازی میکردند. متنهای این مجموعه را هم اصغر فرهادی مینوشت.
♦ ماه مهربان| نویسنده | 1375 و 1376
اولین سریالی که در شبکه پنج یا شبکه تهران آن زمان ساخته شد، «ماه مهربان» به کارگردانی بهروز بقایی بود. اصغر فرهادی که آن زمان 24 ساله بود و با این سریال، نگارش اولین مجموعه داستانیاش را تجربه کرد. سریال چهار بازیگر ثابت داشت: فرامرز صدیقی، زهرا سعیدی، فرهاد جم و پرستو گلستانی. جالب اینجاست که سریال در لوکیشنی فیلمبرداری میشد که بعدها «روزگار جوانی» در آن ساخته شد.
♦ روزگار جوانی| نویسنده| 1377
فرهادی زمانی که مشغول نوشتن متن سریال ماه مهربان بوده، از شکل و شمایل لوکیشن این مجموعه خوشش آمده و پیشنهاد داده تا مجموعهای درباره چند جوان دانشجو در یک خانه بنویسد. بعد از این بوده که روزگار جوانی، در همان لوکیشن شکل میگیرد. یکی از مهمترین دلایل ماندگاری فصل اول سریال «روزگار جوانی» به فیلمنامه دقیق و حسابشدهی آن برمیگردد. اصغر فرهادی در وهله اول پنج شخصیت جذاب و دوستداشتنی طراحی کرد و برای هرکدام از آنها ویژگیهایی منحصربفرد در نظر گرفت. نکته دیگر اینکه هر قسمت داستانی مجزا داشت و این داستانها در عین حال که به مسائل مبتلابه جوانان آن دوره ارتباط پیدا میکردند، شیرینیها و موقعیتهای کمدی بامزهای هم رقم میزدند.
♦ پزشکان| نویسنده| 1377
سال 1377 شبکه سه سریالی به اسم «پزشکان» روی آنتن برد. این سریال هیچوقت در تمام این سالها بازپخش نشد. برای همین هم قطعا از یاد خیلیهایمان رفته است. فیلمنامه این سریال را هم اصغر فرهادی نوشت و مسعود کرامتی کارگردانیاش کرد. قصه در یک بیمارستان اتفاق میافتاد. سه پزشک بودند با بازی داوود رشیدی، فرهاد اصلانی و بهناز نازی که هربار در مواجهه با بیماران، درگیر اتفاقهایی میشدند. راستش را بخواهید ما هم چیزی بیشتر از این یادمان نیست.
♦ چشم به راه| نویسنده و کارگردان| 1377
اولین سریالی اصغر فرهادی هم فیلمنامهاش را نوشت و هم آن را برای تلویزیون کارگردانی کرد، «چشم بهراه» بود. یک مجموعه ساده که شباهت زیادی به تله تئاتر داشت و تمام قصههایش در یک بخش زایمان اتفاق میافتاد. افسانه چهره آزاد، پرستار این بخش بود و جمشید جهانزاده هر بار نقش یک پدر را در موقعیتهای مختلف بازی میکرد. خود فرهادی در مصاحبهای گفته بود که ایده این سریال، موقع به دنیا آمدن دخترش و زمانی که پشت در اتاق زایمان منتظر بوده به ذهنش رسیده است.
♦ مجتمع مسکونی فرخ و فرج| کارگردان| 1377
این هم از آن دست سریالهایی است که هیچوقت از تلویزیون بازپخش نشده و برای همین هم زیاد چیزی از آن به یادمان نمانده است. بهرحال این مجموعه هم جزو آثار اصغر فرهادی است. البته فیلمنامه آن را کوروش نریمانی نوشته و فرهادی فقط آن را کارگردانی کرده. قصه در یک مجمتمع مسکونی اتفاق میافتاد که دو تا دوست قدیمی به اسم فرخ و فرج با بازی محمدرضا داودنژاد و اسماعیل داورفر در آن زندگی میکردند. این دو تا دوست مدام باهم کل داشتند و با بالا و پایین کردن نقطه فرخ و فرج، اسم حک شده در سردر مجتمع را به نام خودشان تغیر میدادند.
♦ داستان یک شهر| نویسنده و کارگردان| 1378
درست یکسال بعد از ساخت دو سریال «چشم به راه» و «مجمتمع مسکونی فرخ و فرج»، اصغر فرهادی در سن 27 سالگی اولین سریال مهم زندگیاش را ساخت. «داستان یک شهر» در ادامه اهمیت برنامه تخصصی «درشهر» در شبکه تهران ساخته شد. فرهادی در آن روی سوژههای اجتماعی و آسیبهایی دست گذاشت که تا پیش از آن خیلی از کارگردانها جرئت پرداختن به انها را در تلویزیون نداشتند. برای همین هم سریال جذابیت زیادی پیدا کرد. در ادامه موفقیت داستان یک شهر، فرهادی سه سال بعد، دوباره یک سری جوان را دور هم جمع کرد و «داستان یک شهر2» را ساخت.
♦ یادداشتهای کودکی| فیلمنامه نویس و خواننده تیتراژ| 1380
از سال 1380 بود که پای پریسا بختاور، همسر اصغر فرهادی هم به ساخت سریال باز شد. فرهادی فیلمنامه «یادداشتهای کودکی» را برای رمضان سال 80 نوشت و همسرش آن را کارگردانی کرد. نکته قابل توجه که شاید خیلیها هیچ وقت متوجهش نشدند این بود که تیتراژ پایانی سریال را خود اصغر فرهادی خوانده. بعدها حمیدرضا صدری، آهنگساز سریال در مصاحبهای گفت که ترانه « یادش بخیر خان بابا جو، شب میومد رو پشت بومنگاه به آسمون میکرد یه ستاره رو نشون میکرد و …» را فرهادی خوانده اما هیچوقت اسمش را در تیتراژ نیاورده.
♦ چراغ جادو| کارگردان تک اپیزود|1380
سریال «چراغ جادو» به کارگردانی همایون اسعدیان و بازی مهدی هاشمی در نقش غول زمان پخش با استقبال زیادی روبهرو شد. در فصل دوم این سریال، یکی از اپیزودها به اسم «جابهجایی» را اصغر فرهادی کارگردانی کرده. درواقع اسعدیان در فصل دوم، هر اپیزود سه چهار قسمتی را به یک کارگردان سپرده و یکی هم سهم فرهادی شده. این اپیزود که براساس فیلمنامهای از آرش قادری ساخته شد و رضا داوودنژاد در آن بازی کرد. این همکاری باعث شد که فرهادی در «پشت کنکوریها» باز هم با داوودنژاد همکاری کند.
♦ پشت کنکوریها| فیلمنامه| 1381
تجربه موفق یادداشتهای کودکی باعث شد که همکاری فرهادی و بختآور در پشت کنکوریها هم ادامه پیدا کند. اینبار باز هم فرهادی فیلمنامه سریال را نوشت و آن را برای کارگردانی در اختیار همسرش گذاشت. این آخرین حضور فرهادی در تلویزیون بود. در همین سال فرهادی اولین فیلم سینماییاش «رقص در غبار» را ساخت.
♦ شهری که دوستش داریم| طرح فیلمنامه| 1384
بعد از سه سال دوری از تلویزیون، بعد از اینکه فرهادی فیلم «شهرزیبا» را هم کارگردانی کرد، طرحی برای یک مجموعه تلویزیون مرتبط با حرم امام رضا(ع) را نوشت. او این طرح را در اختیار سید کمال طباطبایی، تهیه کننده گذاشت تا آن را به تلویزیون ارائه کند. این طرح بعدها تبدیل به 15 فیلمنامه شد. سه تا از آنها یعنی «شب»، «هرشب تنهایی» و «در انتظار معجزه» را رسول صدرعاملی ساخت و امیرشهاب رضویان هم براساس یکی از این فیلمنامهها، فیلم تلویزیونی «تابستان داغ» را کارگردانی کرد. بعد از نگارش این متن بود که فرهادی دیگر حضوری در تلویزیون نداشت.