اشرف پهلوی در سال ۱۹۳۳ میلادی (۱۳۱۲) به همراه مادرش به آلمان و سپس به سوئیس رفت. در آن ایام، محمدرضا پهلوی نیز در سوئیس بود. اقامت محمدرضا در سوئیس، اشرف را به این فکر واداشت که وی نیز در آن کشور به تحصیل بپردازد. از این رو برآن شد این تصمیم را با رضاخان مطرح کند. مواجهه رضاشاه با این تصمیم دخترش، میتواند نگاه شاه وقت ایران به زنان را بازنمایی کند.
اشرف میگوید: در همان نظر اول، واله و شیدای سوئیس شدم، با آن چشمانداز زیبای نفسگیرش که به نظر میرسید در ظاهر سالم و شاد و خندان و سعادتبار مردم منعکس شده است… تازه کردن دیدار با برادرم و مشاهدهی زندگی در سوئیس، شوق فراوانی برای ماندن در من برانگیخت. میدانستم که پدرم مشکل اجازه ماندن میدهد.
من تلگرافی فرستادم و خواهش کردم اگر اجازه میدهد، بمانم و در مدرسهای اروپایی تحصیل کنم. پاسخ تلگرافی او، تند و کوتاه بود: «دست از این مزخرفات بردار و بلافاصله به ایران برگرد.» هیچ توضیح دیگری نبود. ولی همین نیز خاص رضا شاه بود. وقتی که پی بردم برای همیشه از فرصتهایی که به برادرهایم میدهد محروم هستم، عصبانی و سرخورده و آزرده شدم. با اینکه نومید و خشمگین بودم…