در گروه خوب بازیگران « پوست شیر »، هرکدام برای بهتر بودن از دیگری پیشی گرفتهاند اما در این میان، بازیهای شهاب حسینی ، علیرضا کمالی و هادی حجازیفر خیره کننده است؛ به ویژه شهاب حسینی که پس از مدتها بار دیگر توانایی خود را نشان میدهند.
سریال «پوست شیر» ساخته جمشید محمودی از آن دست آثار نمایشی است که با دیدن یک قسمت بیننده تا پایان با آن همراه میشود. اثری تحسین شده در سریال سازی که برای کارگردانش جدا از امتیاز، دردسرهایی هم دارد! از جمله آنکه در کارهای آینده، این مجموعه همیشه به عنوان یک تراز در نظر گرفته میشود.
داستان | داستان فیلم درباره فردی به نام «نعیم» که بعد از سالها از زندان آزاد میشود و به دنبال دیدن دخترش است. طی اتفاقاتی دختر وی به طرز فجیعی به قتل میرسد و پدر به دنبال قاتلین این جنایت میگردد.
خلاصه قصه این سریال شاید در ظاهر اتفاقی تکراری به حساب آید چون در سینمای ایران و جهان بسیار پیرامون این موضوع فیلم ساخته شده است اما کم هستند آثاری که توانستهاند به شکل دراماتیک این موضوع را مورد توجه قرار دهند. داستان «پوست شیر» سرشار از فراز و فرودهای فیلمنامه است بهنحویکه بیننده نمیتواند پایان آن را حدس بزند. قصه پوششی تنها یک درام تاثیرگذار نیست بلکه میتوان آن را نوعی تریلر مهیج نام برد که نفس را در سینه تماشاگر حبس میکند. فیلمنامه نوشته کارگردان است. سریال در شخصیتپردازی دقیق و زیبا عمل کرده و قصه با ریتمی مناسب بیان میشود.
ساختار | در مباحث ساختاری نکات بسیار مثبتی وجود دارد که به چند نمونه آن اشاره میکنم. ابتدا گروه خوب بازیگران «پوست شیر» است که هرکدام برای بهتر بودن از دیگری پیشی گرفتهاند اما در این میان، بازیهای شهاب حسینی، علیرضا کمالی و هادی حجازیفر خیره کننده است؛ به ویژه شهاب حسینی که پس از مدتها بار دیگر توانایی خود را نشان میدهند. علیرضا کمالی ایفاگر نقش رضا پروانه هم با این کار بهترین نقشآفرینی خود را در طول کارنامه هنری خود خلق کرده است.
شخصیتها به هیچ وجه تیپ نیستند. برای مثال پلیسی که شهاب حسینی نقش آن را ایفا میکند بسیار جدید و جذاب است و نمونه آن را در هیچ کار تلویزیونی یا سینمایی شاهد نبودهایم. همچنین هادی حجازیفر توانسته نقش پدری که سابقاً خلافکار بوده را هم به خوبی ایفا کند. در «پوست شیر» علیرضا کمالی، تنها یک لمپن نیست بلکه کارکتری است که روایت رفاقت را به شکل درستی انجام میدهد حتی پیرامون نقشهای منفی نیز چنین امتیازی را مشاهده میکنیم. نکته جالبتر حضور خوب بازیگران فرعی سریال است.
همچنین موسیقی در «پوست شیر» تبدیل به پاشنه آشیل مجموعه نشده، درصورتیکه در بسیاری از کارهای نمایشی ایرانی یا به صورت اغراق شده یا در شکل کم اثر موسیقی مورد استفاده قرار میگیرد اما در «پوست شیر» آهنگساز توانسته با کارش ریتم خوبی به قصه بدهد همچنین فیلمبرداری زیبا و قابهایی که فیلمبردار بسته به زیبایی بصری کار افزوده است.
کارگردانی | این سریال برای جمشید محمودی یک اتفاق خوب در کارنامهاش است. شاید بتوان گفت «پوست شیر» کار او را در آینده مشکل میکند چون به هر حال در فیلمها یا سریالهای آینده این فیلمساز، همیشه «پوست شیر» به عنوان یک تراز ملاک خواهد بود. دکوپاژ و میزانسنی که کارگردان برای کار چیده، روایتگر موقعیت صحیح جغرافیایی و فرهنگی و همچنین هدایت بازیگران کاملاً مربوط بوده و تاثیر کارگردانی خود را در ایفای نقشها شاهد هستیم.
محتوا | مباحث مفهومی سریال در چند وجه بروز دارد. محور اصلی در «پوست شیر» خانواده است. شاید در ظاهر، قهرمان قصه خانوادهای متلاشی داشته باشد اما برای حفظ آن حاضر است هر کاری انجام دهد. روابط بین نقشهای مثبت روی اخلاقیات سوار است. برای نمونه رفتاری که رضا پروانه با همسرش دارد گواه بارز وفاداری و تعهد است همچنین نقشآفرینی خوب پانته آ بهرام توانسته درد یک مادر را بیزیبایی نشان دهد.
بحث دیگر سریال به رفاقت توجه دارد. این کار را اثری در مدح رفاقت است البته در سینمای ایران بزرگانی نظیر مسعود کیمیایی در آثارشان به خوبی رفاقت را معنا کردند اما جمشید محمودی در کارش شکلی امروزی به رفاقت داده بدون اینکه بخواهد در کلیشههای رایج گرفتار آید.
در نهایت باید گفت این مجموعه با استقبال بسیار خوب مخاطبان مواجه شده است چون بیننده امروز فرق بین کار ضعیف و خوب را تشخیص میدهد. «پوست شیر» یک اثر سرگرم کننده با ارزشهای بالای هنری و اخلاقی است که امیدواریم در کارهای بعدی فیلمساز تکرار شود.