پیش از رسوایی ویکیپدیا، مهرههای بنسلمان از حسابهای کاربری معارضان سعودی در توییتر، به قصد ساکت کردن آنها، جاسوسی میکردند که در نهایت به بازداشت احمد ابوعمو، کارمند سابق توییتر منتهی شد و او به اتهام جاسوسی برای بنسلمان به ۳ و نیم سال زندان در آمریکا محکوم شده است.
گفته میشود همچنین عربستان سعودی بخش اعظم از فضای رسانههای عربی را در اختیار گرفته است ولی مگسهای الکترونیکی بنسلمان نفس سعودیها را محبوس کرده و به طرز وحشتناکی به شبکههای اجتماعی نفوذ کردهاند و حکومت ریاض نیز برای این امر بودجهای با رقم نجومی اختصاص داده است. علاوه بر این، حکومت قراردادهای تسلیحاتی میلیاردها دلاری با آمریکا منعقد کرده و پولهایی را برای جلب رضایت و حمایت لابیها در آمریکا و غرب و همچنین رسانههای غربی هزینه میکند. همچنانکه دلارهای سعودی مستقیما در انتخابات ریاستجمهوری و پارلمانی آمریکا و دیگر کشورهای غربی نقش داشت.
اینجا این سوال مطرح میشود که چرا حکومت سعودی میلیاردها دلار را برای ترمیم کردن چهره خود بهویژه چهره بنسلمان در نزد افکار عمومی غرب و بهویژه آمریکاییها، هزینه میکند قرارداد باشگاه فوتبال النصر عربستان با رونالدو نیز در این چارچوب و با این هدف ارزیابی میشود. آیا واقعا چهره رژیم سعودی در دوران حکومتداری بنسلمان انقدر زشت شده که برای بزک کردن آن، لازم است چنین پولهای هنگفتی هزینه شود؟ چرا بنسلمان گمان میکند که چهرهاش باید فقط در نظر آمریکاییها زیبا باشد؟ چرا او تصور میکند که مشروعیتش فقط از جانب آمریکا میآید؟ دلیل اینهمه خشونت او علیه هرگونه مخالفانش چیست؟ آیا بهتر نبود که بن سلمان اینهمه دلارها را برای مردمش خرج میکرد و آن وقت همه این مردم پشت سر او بایستند و او را از حمایت آمریکا و افکار عمومی آمریکا بینیاز کنند؟
روشن است که تنها پاسخ به همه این پرسشها در فلسفه وجودی آلسعود نهفته است که با حمایت استعمارگر انگلیس و سپس آمریکاییها روی کار آمدند تا حافظ ثروت نفتی عربستان و نیز در خدمت اقتصاد آمریکا باشند نه حافظ منافع ملت عربستان. در مقابل، غرب و آمریکا امنیت را برای حکومت آل سعود تامین کنند، وگرنه هیچ آدم عاقلی برای بزک کردن چهره خود و کیانش به شیوههای بنسلمان و آل سعود متوسل نمیشود.