این فعال تئاتر که در سه حوزه نویسندگی، کارگردانی و بازیگری فعالیت میکند، توضیحاتی درباره فعالیتهای خود ارایه میدهد و تاکید میکند وقتی از تئاتر هیچ حمایتی نمیشود، امید ما بعد از خدا به تماشاگر است.
سیروس همتی با انتقاد از کمتوجهی دولت به تولید تئاتر میگوید: وقتی بودجه تئاتر صرف تولید اثر نمایشی نمیشود، باید پرسید پس این بودجه کجا میرود؟!
همتی اضافه میکند: تفکر بسیار غلطی است که تئاتر باید از گیشه پول دربیاورد . همه جای دنیا دولتها و شهرداریها از تولید تئاتر حمایت میکنند اما در کشور ما مدتی است که کمک هزینه تولید تئاتر حذف شده . در چنین وضعیتی یک گروه نمایشی باید هزینههای خود را از طریق فروش گیشه تامین کند. بنابراین طبیعی است که به سمت آثاری کشیده شود که مخاطب بیشتری را جذب کند که معمولا این آثار طنزهایی درجه دو و سه هستند. یعنی دولت خودش ما را به این سمت و سو میکشاند.
او درباره برنامههایش برای اجرای تئاتر میگوید: دو سال پیش نوبت اجرا داشتم که به دلیل همهگیری کرونا آن را لغو کردم. فعلا هم برنامهای برای اجرا ندارم چون شرایط برای کار کردن فراهم نیست و فعلا باید منتظر بود. اما علاقهمندم یکی از دو نمایشنامهای را که تازه نوشتهام، نمایشنامهخوانی کنم.
همتی درباره این دو نمایشنامه توضیح میدهد: دو نمایشنامه «رو به رو» و « یک روز از زندگی علامه دهر هد هد» را آماده دارم که نمایشنامه دوم را به پیشنهاد آقای قاسم زارع نوشتهام و قرار است ایشان آن را کارگردانی کند. طبیعتا اگر قرار بر نمایشنامهخوانی هم باشد، باید با هماهنگی ایشان انجام شود. البته تا جایی که خبر دارم، آقای زارع هم برای اجرای این اثر زمان دقیقی در نظر نگرفته است. فعلا صحبتی برای اجرا در سال آینده در تماشاخانه ایرانشهر داشتهایم.
همتی که علاوه بر نمایشنامهنویسی در حوزه داستاننویسی هم فعالیت دارد، از اتفاقی صحبت میکند که دور از انتظارش بوده و معادلات ذهنی او را به هم ریخته است.
او در این باره توضیح میدهد: مجموعه داستان «ننه کاراته» با استقبال خوبی رو به رو شد و با اینکه شمارگان آن ۱۱۰۰ نسخه است، در آستانه چاپ سوم قرار دارد که این برایم بسیار خوشحالکننده و دور از انتظار است. بعد از این اتفاق حس کردم این مجموعه داستان میتواند ادامه داشته باشد. به همین دلیل دو داستان از نوشتههای پسر داییام، تقی همتی نیا را که در مسابقات رتبه آورده بودند، به 9 داستان از نوشتههای خودم اضافه کردم که در مجموع 11 داستان شد و آن را با عنوان «یزله» برای انتشار ارایه کردم.
همتی میگوید: «یزله» رقصی عربی با خنجر است که در زمان عزا، شادی یا پیشواز از یک چهره مورد وثوق یا داماد یا عزیزی از دست رفته انجام میشود. دو داستان این مجموعه به شدت انتقادی هستند و برایم جای خوشحالی است که منتشر شدهاند. بخصوص که این داستانها با شرایط اجتماعی امروز بسیار هماهنگی دارد.
وی با ارایه توضیحاتی درباره روند صدور مجوز این کتاب که از سوی نشر نیستان منتشر شده است، میافزاید: اولین بار که این کتاب را برای دریافت مجوز ارایه کردیم، مجوز نگرفت ولی بعد از اصلاحیه و کم کردن بعضی شاخ و برگهایی که حساسیت شورای ممیزی را تحریک میکرد، مجوز چاپ گرفت.
همتی درباره انتشار نمایشنامههای تازهاش نیز میگوید: برنامهای ندارم چون همیشه ترجیح میدهم اول نمایشنامهام را روی صحنه بیاورم و بعد از مشخص شدن نقاط ضعف و بازنویسی متن، آن را برای انتشار ارایه دهم.