هنرمند مردمی و سلبریتی بی‌مایه

یلدای 1401 یلدای عجیبی بود. بعد از ۳ ماه پرتنش که غلبه ماهیت رسانه‌ای جنگ علیه باورهای مردم، بار دیگر پدیده سلبریتیسم را در منظر قضاوت جامعه قرار داد و لاجرم، پرش بیشتر از مقاطع مشابه دیگر به پر هنرمندان گرفت، رسانه ملی برنامه‌هایی تدارک دید تا به‌ سهم خود پیکره جریحه‌دار جامعه را مرهم بگذارد و در این میان، از چند تن از هنرمندان نیز میزبانی کرد.

فارغ از نظرات مختلفی که درباره برنامه‌های مناسبتی یلدا ابراز شد و اتفاقاتی که برخی هم گوارا نبود، یادآوری یک نکته هنوز هم جا دارد که به حضور « ابوالفضل پورعرب » در ویژه‌برنامه شبکه 5 سیما بازمی‌گردد. بازیگر سپیدموی سینما و تلویزیون در این برنامه حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای را با عنوان «رهبر کبیر انقلاب» خطاب کرد و از ایشان خواست با عفو  فرزندان کشور آشتی ملی را رقم بزنند؛ جمله جسورانه‌ای که با بیانی برآمده از دل، نگاه انسانی و پدرانه این هنرمند قدیمی را بازتاب داد و به همین سبب به دل خیلی‌ها هم نشست.

این حرف‌ها را پورعرب درست چند روز بعد از آن روی آنتن تلویزیون زد که «همایون اسعدیان» کارگردان سینما و سازنده چند سریال تلویزیون، در ویدئویی دست به تخریب رسانه ملی و رئیس آن زد و تلاش کرد با تحریک‌آمیزترین جملات، میان اقشار هنرمندان و صداوسیما گسست ایجاد کند و شخصیت پیمان جبلی را که اتفاقاً در همین ایام نیز هنرمندانی را که به اصول حرفه‌ای پایبندند، صاحبان خانه صداوسیما خوانده بود، به چالش بکشد. آن هم در روزهایی که حمید فرخ‌نژاد، بازیگر سینما و تلویزیون بعد از گرفتن دستمزد بازی در پروژه «سقوط» از ایران فرار کرد و نخستین مصاحبه جنجالی‌اش را به ایران‌اینترنشنال فروخت و به‌ قول شهرام همایون، داغ مزدوری را بر پیشانی‌اش نشاند؛ لابد برای اینکه در پرداخت هزینه‌های پسرش درنماند. همان پسری که یک تار مویش را به 80 میلیون ایرانی نمی‌دهد و تمام هم ‌و غمش در ایران تأمین هزینه گذران زندگی پسرش در خارج از کشور می‌شد و این تلاش و آن گزاره متفرعنانه را هم نشان پدر بودن و شایستگی در ادای نقش پدری می‌دانست(!)

شاید همایون اسعدیان از جهتی درست می‌گفت که برخی سلبریتی‌ها مثل گربه کنج دیوار شده‌اند و چاره‌ای جز چنگ‌ انداختن ندارند. 

شاهد مثالش همین فرخ‌نژاد است که به‌گفته خودش برای فرستادن ماهی حداقل 300 میلیون تومان به آمریکا دچار استیصال شده بود و باید به چهره مملکتش چنگ می‌زد و جلوی دوربین سعودی اینترنشنال لاطائلات می‌بافت تا پول بگیرد و مصداق نمک‌ خوردن و نمکدان‌ شکستن شود در پیشگاه ملتی که با اعتماد و پروبال‌ دادن به امثال فرخ‌نژادها و اسعدیان‌ها چه با پرداخت مستقیم حق اشتراک و بلیت برای نمایش خانگی و سینما و چه تبلیغات و مالیاتی که صرف اداره صداوسیما می‌شود، زمینه رشد آنان را فراهم کرده‌اند.

شاید حالا وقت خوبی باشد تا حرف امثال همایون اسعدیان که می‌گویند هنرمند با خیمه‌شب‌بازی سر چهارراه هم می‌تواند مردم را دور خودش جمع کند، آزموده شود و سلبریتی‌های ورزشی و خواننده‌ها و بازیگرانی که رفتن از ایران را ترجیح داده‌اند، ثابت کنند بدون تکیه بر رادیو و تلویزیون و سینمای ایران، چند درصدشان همچنان جایگاه‌شان میان مردم را در سلک بازیگری و ورزش و موسیقی حفظ می‌کنند. چند درصدشان بدون تکیه بر پول‌های عجیب و بی‌حساب‌وکتاب سینما و پلتفرم‌های خانگی و بدون ثروتی که از ایران خارج کرده‌اند و فقط با حرفه‌های پیشین‌شان می‌توانند موفق باشند و باز هم مثل حمید فرخ‌نژاد به پدری‌ کردن با خروج هر ماه 10 هزار دلار از پول ایران بنازند.

هنرمند مردمی و سلبریتی بی‌مایه

واقعیت این است که مردم، خوب داورانی‌اند. آنها پدر خوب را از پدر فریبکار و کاسبکار خوب بازمی‌شناسند. پدر مهربان مشفق را از پدر مشوق خشونت و قتل خوب تشخیص می‌دهند. پدر فداکار را که به‌خاطر فرزندان از فشارهایی که همه می‌دانیم تحمل می‌کند، نمی‌هراسد و روی صفحه تلویزیون ظاهر می‌شود و از همدلی و آشتی می‌گوید، از امثال همایون اسعدیان که هر روا‌ و ناروایی را به ‌زبان می‌آورد تا مثلاً از به‌ گمان خودش، ننگ دستمزد گرفتن و سریال‌ ساختن برای مردم، برهد و در گنگ روشنفکرهای ناراضی و بری از صداوسیما باشد، خوب تشخیص می‌دهند. 

لحن و بیان پدرانه پورعرب نه‌فقط عیار هنرمند بودن که عیار پیشکسوت‌ بودن و پدری‌ کردن را هم بالا برد و نشان داد میان هنرمند مردمی با سلبریتی بی‌مایه، تفاوت از زمین تا آسمان است.

شیدا اسلامی