در حالی وزارت بازرگانی چین از سفر «هو چون هوا» معاون نخست وزیر این کشور به امارات متحده عربی و سپس ایران به همراه یک هیات عالی رتبه اقتصادی خبر داده که چند روزی است فضای سیاسی و رسانه ای کشور بر سفر اخیر «شی جین پینگ» رئیس جمهوری چین به عربستان و بیانیه آن متمرکز شده است؛ بیانیه ای که اتهامات و ادعاهای واهی را علیه ایران مطرح کرد که البته از سوی برخی مقامات و وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران بی پاسخ نماند.
«حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در صفحه شخصی خود در فضای مجازی نوشت: جزایر سه گانه ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ در خلیج فارس، اجزای جدایی ناپذیر خاک پاک ایران است و به این مام میهن تعلق ابدی دارد. در ضرورت احترام به تمامیت ارضی ایران با هیچ طرفی تعارف نداریم.
در این میان برخی به طور عمدی یا سهوی با نادیده گرفتن همکاری های استراتژیک تهران و پکن در بزنگاه های حساس تاریخی، بهانه ای یافتند تا با سوار شدن بر این موج، عملکرد دولت را در حوزه سیاست خارجی به چالش بکشند.
از نگاه ناظران، اشتراکات در حوزههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی باعث شده که تهران و پکن طی سال های گذشته بیش از پیش به سمت همکاری با یکدیگر جذب شوند؛ مشترکاتی از قبیل اجماع نظر بر سر بسیاری از مسائل منطقهای و بینالمللی، نبرد علیه کووید ۱۹ و همکاری در پروژههای تولید واکسن مشترک، مقابله با تروریسم، تقابل با رویکرد قلدرمآبانه آمریکا، ترویج چندجانبهگرایی، همکاری سازنده در حوزه ابتکار «یک کمربند- یک جاده»، همکاری در ارتباط با برخی سازمان های منطقه ای و جهانی چون شانگهای و بریکس و غیره.
از مخالفت با قطعنامه ضد ایرانی تا توافق ۲۵ ساله راهبردی
قدرتیابی فراگیر و روزافزون چین، توانمندی نظامی جمهوری اسلامی ایران در کنار روابط همسوی تهران - پکن همواره به مولفه ای برای هراس و نگرانی غربیها تبدیل شده است که اوج این نگرانی را در دوره دونالد ترامپ و خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریمها شاهد بودیم. به عنوان نمونه آمریکای ترامپ با اتخاذ سیاست «صفرسازی نفت ایران» تلاش زیادی را برای عملیاتیسازی آن به کار بست.
اگرچه با بازگشت تحریمها به دلایلی چون موانع نفتی و بانکی به مرور میزان صادرات نفت کاهش چشمگیری یافت اما سیاست «صفرسازی نفت ایران» در عمل به دلیل نیاز برخی از کشورها همچون چین به واردات انرژی از ایران ناکام ماند.
برآیند این شکست را می توان در برکناری «برایان هوک» از ریاست «گروه اقدام ایران» از سوی ترامپ مشاهده کرد؛ هوک فردی بود که به طور مشخص برای تنگتر کردن حلقه تحریم و به صفر رساندن صادرات نفت ایران منصوب شد اما ناتوانی وی در انجام این ماموریت حساس باعث شد از این سمت کنار گذاشته شود.
بر اساس گزارش خبرگزاری «بلومبرگ» چین در سال ۲۰۲۱، خرید نفت از کشورهای تحت تحریم آمریکا یعنی ایران و ونزوئلا را به بیشترین میزان در سه سال گذشته رسانده و نسبت به سال قبل از آن دو برابر کرد.
«فریال مستوفی» عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران هم به تازگی با اشاره به اینکه چین، کشوری با نیاز به تامین انرژی است، خاطر نشان کرد: ایران به عنوان چهارمین کشور دارنده منابع انرژی از مبادی مهم برای این کشور محسوب میشود و در یک سال اخیر چین خرید نفت از ایران را نسبت به چند سال گذشته افزایش داده است.
در پیوند با معاملات غیرنفتی تهران و پکن نیز لازم به ذکر است، بر اساس آمارهایی که به تایید گمرک رسیده، چین جایگاه نخست خود را در تجارت خارجی با ایران قطعی کرده است.
چین جایگاه ویژه برای ایران دارد و این امر موجب شده تا این دو کشور اقدام به راه اندازی مراکز تجاری ایرانیان و نمایشگاه کالاهای ایرانی در چین کنند.
افزون بر معاملات نفتی و غیرنفتی تهران- پکن، این دو کشور از لحاظ سیاسی نیز به یکدیگر نزدیک شدهاند که عملکرد چند سال پیش چین در شورای امنیت را میتوان در این راستا تحلیل کرد.
با وجود تلاشها و فرافکنیهای مداوم تیم ترامپ، قطعنامه پیشنهادی آمریکا در ۲۵ مرداد ماه ۱۳۹۹ برای تمدید ممنوعیت تسلیحاتی ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد رای نیاورد و با ۱۱ رای ممتنع (بلژیک، استونی، فرانسه، آلمان، اندونزی، نیجر، سنت ویسنت، آفریقای جنوبی، تونس، انگلیس و ویتنام) و ۲ رای موافق آمریکا و جمهوری دومینیکن همراه شد. در جریان آن نشست، چین در کنار روسیه ایستاد و هر دو کشور با قطعنامه ضدایرانی مخالفت کردند.
چند هفته پیش و اوایل آذر ماه هم که قطعنامه ضدایرانی در شورای حقوق بشر سازمان ملل با ۲۵ رأی موافق، ۶ رأی مخالف و ۱۵ رأی ممتنع به تصویب رسید. چین در کنار پنج کشور پاکستان، اریتره، ونزوئلا، کوبا و ارمنستان ۶ کشوری بودند که به این قطعنامه رأی منفی دادند.
در همین حال باید در نظر داشت که توافق راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین، اوج همگرایی دو کشور بوده است.
از نگاه ناظران، سند حاضر یک برنامه جامع در بازه زمانی بلندمدت رویکردی مبتنی بر احترام متقابل و منافع برد - برد در زمینه روابط دوجانبه، منطقهای و بینالمللی است اما از آن زمان بسیاری با هدف ایجاد تنش و اختلاف بین چین و ایران به عنوان دو شریک راهبردی از سوی دیگر به تخریب سند اقدام کردند.
کارشناسان سیاسی معتقدند که پروژه های «چین هراسی» با «روس هراسی» همواره از سوی بدخواهان داخلی و دشمنان خارجی در برهه های مختلف اجرایی شده است و اکنون بار دیگر این پروژه با بیانیه اخیر چین و عربستان به راه افتاده است در حالی که برای تحلیل سیاست خارجی باید به منافع ملی نظر داشت که تهران با متوازن سازی مناسبات و تنوع بخشی به شرکای همکاری به آن دست یافته است.
در همین ارتباط باید در نظر داشت که برخی رسانه های کشورهای منطقه که تا دیروز از نزدیکی روابط بین ایران و چین و قرارداد ۲۵ ساله بشدت انتقاد و برای آن جریان سازی خبری می کردند اکنون از نزدیکی روابط بین چین و عربستان بسیار استقبال کرده و آن را در راستای منافع ملی می بینند و سیاست یک بام و دو هوا نشانگر هراس و نگرانی آنان از سیاست نزدیکی بین تهران و پکن است.