ما چرا معما حل میکنیم؟ برای لذتی که کشف جواب دارد. برای حس خوبی که بعد از حل مسئله داریم. بعد از رسیدن به پاسخ هر معمایی، در مغز ما هورمون دوپامین ترشح میشود. هورمونی که نوعی لذت و شادکامی در ما ایجاد میکند و باعث حس رضایت و ارزشمندی میشود. با پاسخ به هر معما، مثل یک عضله که بعد از تمرین و وزنهزدن قویتر میشود، ذهن هم قوی میشود و از روزمرگی و استرسهای زندگی دور میشود. ضمن اینکه احساس میکنیم حالا که از پس یک چالش ذهنی برآمدهایم آمادگی بهتری برای مواجه با مشکلات داریم. تماشای فیلمهای معمایی و پیچیده هم چنین ویژگی را دارد. حدود یک ساعت و نیم وقت میگذاریم تا بدانیم راز پشت داستان چیست و اگر تمام یا بخشی از آن را حدس بزنیم در پایان حس خوبی داریم. جالبتر اینکه حتی اگر حدسمان درست نباشد هم چون غافلگیر شدهایم باز هم حس لذت را تجربه میکنیم. اگر طرفدار فیلمهایی با پایان شگفتانگیز هستید فیلم «خط گچی» شما را راضی میکند.
داستانش از چه قراره؟
فیلم داستان زوج جوانی است که هنگام رانندگی با دخترکی برخورد میکنند که حالت روحی مساعدی ندارد. آنها دختر را به بیمارستان میبرند و بعد از آن در خانه از او نگهداری میکنند. اما دخترک نهتنها حرف نمیزند بلکه رفتارهای عجیبی هم دارد؛ بهطور مثال دور خودش با گچ خطهایی میکشد و حصار امنش داخل این خطوط است. گاهی هم آواهای عجیبی را ادا میکند که مفهومی ندارند. روانشناس کودک در تحلیل رفتار پیچیده کودک درمانده میشود و فضای لبریز از رمز و راز بر داستان حاکم میشود تا اینکه با یک پایانبندی جذاب داستان به پایان میرسد.
چرا ببینیم؟
فیلم با داستانی رمز و رازگونه که البته ریتم سریعی ندارد میتواند جذاب باشد. اجرای بازیگران چشمنواز است و پایانبندی هم توجه مخاطبان را جلب کرده. هرچند برای لذت بردن از آن نیاز به حوصله است. فیلم ستاره شناختهشدهای ندارد و در طراحی صحنه هم هوشمندانه عمل کرده است. در مجموع فیلم برای هر سلیقهای مناسب نیست و باید به این نوع سینما تعلق خاطر داشته باشید تا از آن لذت ببرید.