۱- اواخر دهه 70، هنگامی که در ادامه سلسله گزارشهای کیهان درباره «ثروتهای بادآورده» به پرونده فساد اقتصادی یکی از شرکتهای بزرگ رسیدیم و با اشاره به اسناد و مدارک موجود، از سوءاستفادههای کلان این شرکت پرده برداشتیم، یکی از حقوقدانان که پای ایشان نیز به مناسبتی در این ماجرا به میان آمده بود، به کیهان آمد. ایشان، ابتدا به سوءاستفادههای کلان مالی در شرکت مورد اشاره اذعان کرد و در مقابل پرسش نگارنده که چرا جنابعالی در مقابل این فساد بزرگ سکوت کردهاید؟ گفت؛ آنچه مرا نگران کرده، تخلفاتی است که در جریان بازپرسی و بازداشت متهم صورت پذیرفته است و به برخی از موارد نظیر خودداری از اجازه ملاقات به خانواده متهم و چگونگی بازداشت وی که بعداً معلوم شد صحت نداشته است اشاره کرد و پرسید: «آیا شما میدانید که مطابق قوانین اسلامی اگر شمر، خنجری را که با آن امام حسین علیهالسلام را به شهادت رسانده است، نزد کسی امانت بگذارد، باید این امانت را محترم دانست و با وجود جنایتی که صاحب آن مرتکب شده است، نمیتوان امانت او را نادیده گرفت؟!...» در پاسخ به سؤال ایشان که با حالتی حقبهجانب مطرح شده بود، گفتیم؛ آیا شما میدانید که اشکال کار جنابعالی و امثال شما چیست؟... عصر عاشوراست، حسین بن علی(ع) و 72 تن از برترین بندگان خدا، تنها به علت خداجویی و عدالتخواهی و در دفاع از حریم اسلام به شهادت رسیدهاند، فرزندان و خاندان رسول خدا(ص) را به اسارت گرفتهاند، خیمههای آلالله را به آتش کشیدهاند، کودکان خردسال شهدا در تاریکی شب در بیابان سرگردان شده و راه گم کردهاند، زینب کبری سلاماللهعلیها در سوگ عزیزان اشک میبارد و سراسیمه اطراف خیمههای آتش گرفته را در جستوجوی کودکان میکاود، حرامیان از هر سو به حریم اهلبیت پیامبر خدا(ص) میتازند... و در این میان افرادی نظیر حضرتعالی به جای آن که دستی از آستین همت و غیرت بیرون آورده و اگر توان و جسارت مقابله با دشمنان خدا را ندارند، لااقل آبی برآتش خیمهها بریزند و گامی در حمایت از اسرا بردارند، فریاد برآورده و هشدار میدهند که مراقب باشید مبادا «خنجر شمر» گم شود و در این امانت، خیانتی صورت پذیرد!...
۲- چند روز قبل جناب آقای محسنی اژهای، ریاست محترم و فداکار قوه قضائیه ضمن تاکید بر ضرورت برخورد قاطع با آشوبگران و مجازات سخت و پشیمانکننده آنها، گفت: «قطعاً یک کنش اعتراضی شامل آتشزدن قرآن و پرچم و سوزاندن اموال مردم و کشتهسازی نمیشود بلکه کنش اعتراضی تعریف و چارچوب خاص و مشخص خود را دارد». آقای اژهای بعد از تفکیک اعتراض و اغتشاش، آشوبهای اخیر را توطئه طراحی شده آمریکا و صهیونیستها دانسته و تاکید کرد: « امروز دیگر پشتپرده اغتشاشات اخیر و عاملین و محرکین اصلی آن، کاملاً برای همگان روشن گردیده و مبرهن گشته که صهیونیستها، آمریکاییها و برخی کشورهای اروپایی در این وقایع دست داشتند و سردمداران خود آنها نیز این موضوع را بر زبان میرانند». ریاست محترم قوه قضائیه بعد از این توضیح روشن و تفکیک میان اعتراض و اغتشاش، گفت: «خطاب به همه جریانها، گروهها، جناحهای سیاسی، دستهجات و افرادی از عموم مردم که دارای ابهام، سؤال، انتقاد و اعتراض هستند، اعلام میکنم که آمادگی استماع نقطهنظرات و پیشنهادات و انتقادات آنها از طریق گفتوگو را دارم».
۳- بدیهی است که منظور و مقصود جناب اژهای، گفتوگو با اغتشاشگران نیست. ایشان با بیانی روشن و صریح- و هوشمندانه- اغتشاشگران را «عوامل شناختهشده آمریکا و اروپا و صهیونیستها» معرفی کرده و از ضرورت برخورد قاطع و سخت با آنها سخن گفتهاند. عوامل آشوب و اغتشاش به وضوح نشان دادهاند که در حال انجام ماموریتی هستند که از سوی سرویسهای اطلاعاتی بیگانه به آنها دیکته شده است (اعتراف صریح مزدوران دستگیرشده، علاوهبر دهها سند غیر قابل انکار دیگر). در کجای دنیا، آتش زدن اموال عمومی، بریدن گلوی مامور انتظامی، حمله به مساجد و حسینیهها، سوزاندن قرآن، کشیدن چادر از سر زنان محجبه، قتل مردم کوچه و بازار، به آتش کشیدن آمبولانسها که تعدادی از آنها حامل بیمار بودهاند، دزدی اموال مردم و غارت فروشگاهها و دهها جنایات شرمآور دیگری از این دست، اعتراض! نامیده میشود؟!
۴- در این میان برخی از حامیان آشوب که باید پاسخگوی خسارتها و خونهای بر زمین ریخته شده باشند، اظهارات روشن و خالی از ابهام ریاست محترم قوه قضائیه را تحریف کرده و از آن با عنوان آمادگی جناب ایشان برای گفتوگو با اغتشاشگران یاد کردند و مثل همیشه به روی نامبارک و پلشت خود نیاوردند که آقای اژهای یا هر مسئول دیگر نظام با اغتشاشگران قاتل و ماموران مزدور صهیونیستها و آمریکاییها چه گفتوگویی میتواند داشته باشد؟! و اساساً مگر آنها از خود اختیاری دارند که اگر آنها اهل گفتوگو بودند که دست به جنایتهای هولناک نمیزدند! و...
۵- گفتوگو با افراد، گروهها، جریانات سیاسی که به قول جناب اژهای ابهام و سؤال و انتقادی دارند، اقدام شایسته و بایستهای است ولی در حالی که مشتی آشوبگر قاتل و مزدور، دست تعرض به جان و مال و ناموس مردم گشودهاند و غیر از تخریب و آتشسوزی و کشتار و جنایت در قاموسشان نیست، سخن از گفتوگو به میان آوردن، دقیقاً مانند آن است که در هنگامه غروب عاشورا و فاجعهای که حرامیان با قتل عام آلالله پدید آوردهاند، کسانی نگران گُم شدن خنجر شمر ملعون باشند ! با این بهانه که حفظ امانت واجب است، حتی اگر این امانت، خنجری باشد که با آن سر مطهر مولای مظلومما حضرت سید الشهداء(ع) را از بدن جدا کردهاند!
حسین شریعتمداری