کتاب «سردار سربلند» مجموعه خاطراتی از سردار شهید «حاج سید محمد حجازی» است که به کوشش انتشارات روایت فتح منتشر شده است.
نویسندگان کتاب سردار سربلند با بهرهگیری از مصاحبهها و سخنرانیهای سردار شهید سید محمد حجازی، منابع صوتی تصویری روایت فتح، منابع مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس ، مصاحبههای موسسه شهید حسن باقری، منابع صوتی بسیج صدا و سیما و مصاحبه با خانواده و دوستان شهید توانستند در این کتاب ۱۵۲ خاطره را در قالب ۱۸۰صفحه گرد آوری کنند. در ۵ صفحه پایانی این کتاب نیز میتوانید تصاویری از مقاطع مختلف سنی این شهید را مشاهده کنید.
در مقدمه این کتاب آمده است:
«نوشتن از خاطرات فرماندهی که میخواست کمتر دیده شود و بیشتر کار کند، سخت است. مخصوصاً در فرصت کوتاهی از رفتنش. یک سالی که برای دوستدارانش به اندازه چندین سال گذشت و خلأ وجودش را جایگزینی نبود.
داغش هنوز تازه است و ذهن و خاطر دوستانش از نبودش در حسرت. شنیدن، دیدن و چیدن لحظات و خاطرات سیدمحمد حجازی از زبان مادر، همسر، دوستان و همرزمانش؛ از کودکی، نوجوانی، مبارزه، جهاد و ادامه مسیر رزمندگی تا شهادت، تصویر مردی را کامل میکند که جز خدا ندید و جز برای رضای او کار نکرد.
کسی که برای اعتلای کلمه حق در دیار غربت و در مبارزه با صهیونیسم، یار و یاور مسلمانان جنوب لبنان و سوریه و جبهه مقاومت اسلامی در جهان شد. کسی که قدرت فرماندهی و توان اجرایی بالایش حکایت از درایتش داشت و هوش سرشارش.
سردار سر بلند
او بر عهدی که با پیر و مرادش امام عظیمالشأن و با دوستان شهیدش در محو و نابودی اسرائیل بسته بود، وفادار ماند و یادگارهای ارزشمندی؛ از اولین روزهای شروع دفاع مقدس در جایگاه مسئول اعزام نیرو در اهواز، تا ۱۰ سال فرماندهی درخشانش در بسیج مستضعفین و در ادامه، حضور در سپاه قدس و همراهی با سردار دلها حاج قاسم سلیمانی از خود به جای گذاشت و با وجود بازنشستگی هرگز از مأموریتش دست نکشید و تمامقد پشت نظام، انقلاب، امام و رهبری ایستاد و این جمله را به واقعیت تمام معنا کرد که پایان مأموریت یک بسیجی، شهادت است.»
در برشی از کتاب میخوانیم:
«پدر که باشی کوه با همه استواریاش باید لنگ بندازد برایت، چون فقط تکیهگاه نیستی؛ خانه امیدی. چشم میبندی بر روی همه تلاشها و زحمتهایت. حاضری برای خواستهها، علایق و آرامش فرزندانت از جانت هم بگذری. درست مثل حاج سیدحسین.
در سال۱۳۵۴با صدهزار تومان میشد سه ماشین پیکان خرید. اما حاج سیدحسین صدهزار تومان داد و یک جمله نیمخطی را خرید: از محمد حجازی یک دستگاه فتوکپی گرفتیم.
این جمله شاید فقط نصف یک خط را اشغال میکرد، اما وجودش در پرونده یک دانشجوی مخالف رژیم سنگین بود و حکمش اعدام.»
کتاب «سردار سربلند» مجموعه خاطراتی درباره سردار شهید «سیدمحمد حجازی» است که به قلم «فرزانه مردی»، «لیلی زهدی» و «مهدیه زکی زاده» در ۱۹۲ صفحه و شمارگان ۱۱۰۰ نسخه، با صفحه آرایی «مهدی آریان» توسط انتشارات «روایت فتح» به چاپ رسیده است.