«اندیشکده شورای آتلانتیک» که پس از امضای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی به وجود آمد و ذیل حمایت ناتو شکل گرفت، عملا به عنوان اتاق فکر و عقل منفصل رهبران ناتو به ارائه گزارشها و تحلیلهای راهبردی در حوزههای مختلف میپردازد تا اتحاد و انسجام شرق و غرب اقیانوس اطلس (کشورهای اروپایی و آمریکایی) را گسترش ببخشد. این اتاق فکر، محل دیدارها و گفتوگوهای رهبران سیاسی، نظامی، تجاری و فکری همسو با نظام سلطه است که از سوی اعضای حقیقی و حقوقی از سرتاسر جهان حمایت مالی میشود که از جمله مهمترین حامیان مالی آن در سالهای گذشته باید به شرکت فیسبوک، دولت امارات و دولت انگلیس اشاره کرد.
* نهاد تصمیمساز با چهرههای آیندهساز
شورای آتلانتیک دارای 16 برنامه است که مهمترین آنها شامل مرکز رفیق حریری و برنامههای خاورمیانه، مرکز انرژیهای جهانی، مرکز آزادی و رفاه و مرکز ژئواکونومیک میباشد.
در ارزیابی اندیشکدههای جهانی، نقش این اندیشکده بسیار پررنگ است به نحوی که در ارزیابی سال 2020، از میان تمام اندیشکدههای جهان به عنوان هفتمین اندیشکده برتر، هشتمین اندیشکده در امور دفاعی و امنیت ملی و دهمین اندیشکده در حوزه سیاست خارجی و روابط بینالملل شناخته شد.
* اشخاصی کلیدی در این اندیشکده حضور دارند به نحوی که جیمز الجونز
(James L.Jones) رئیس وقت شورای آتلانتیک در سال 2009 از این سمت استعفا کرد تا مشاور امنیت ملی دولت آمریکا شود و جایگزین او در شورای آتلانتیک، چاک هیگل شد. هیگل نیز چندی بعد، از این شورا به وزارت دفاع آمریکا رفت.
* اتفاقات در ایران: بیسر، بیسرانجام!
اندیشکده شورای آتلانتیک در گزارشی با تیتر: «چگونه یک «آن» را تبدیل به یک «جریان» کنیم» به ارائه تحلیل و راهبرد نسبت به اتفاقات ایران پرداخت. آنچه تأکید نویسنده آن، برزو درگاهی است، این است که اتفاقات امروز ایران یک مومنت (Moment) و یک لحظه است نه یک موومنت (Movement) و یک جریان. انتقادات نویسنده از کنش امروز بازیگران کف خیابانها در ایران این است که برای شور و هیجان، بدون افق مشخص و صرفا شامل بخشی از قشر نوجوان و جوان هستند و همراهی اجتماعی عمومی را ایجاد نکردهاند. این گزارش در ادامه بدرستی اشاره میکند: «جنبش سیاسی پایدار مستلزم نظم و انضباط، رهبری، و حتی سلسلهمراتب است - اگر نه یک زنجیره فرماندهی و حداقل تعیین وظایف- ایجاد یک جنبش، مستلزم زمان و منابع است». آنچه باعث چالش در امید بستن شورای آتلانتیک به نتیجه اتفاقات ایران شده همین فقدان مؤلفههای اولیه است که حتی آن را به جنبش هم تبدیل نمیکند.
از دیگر سو، عدم پیوستن مردم شهرها و کارگران کارخانهها باعث ابهام در آینده این اتفاقات شده است. نویسنده تأکید میکند: «در بهترین حالت، تاکنون، نتایج در شهرهای ایران مبهم بود، و به نظر میرسید کارگران در صنایع کلیدی، مانند نفت و پتروشیمی، حرکتهای کمی برای قیام کارگری داشتهاند».
* تزریق پول به جنگاوران خیابانی
این گزارش با گلایه از ایرانیان خارج از کشور به خاطر درگیری با پلیس در لندن و میلان، به صورت مشخص از ایالاتمتحده میخواهد به فکر راهاندازی کانال مالی برای حمایت از آشوبگران در ایران باشد: «ایجاد مکانیزمی برای حمایت از این گونه بازداشتشدگان، موضوعی کلیدی و غالبا نادیده گرفته شده است و راه مؤثرتری برای مشارکت ایرانیان خارج از کشور نسبت به درگیری با پلیس در لندن یا میلان است. واشنگتن میتواند محدودیتهای مالی را کاهش دهد تا به زندانیان و وکلای آنها که همچنان دستگیر میشوند، حمایت مالی بینالمللی بدهد».
از سوی دیگر توجه به فناوریهای ارتباطی و وعدههای ایلان ماسک نیز در این گزارش نمود پیدا کرده است.
* روی دیگر بازی با ثبات ایران
آنچه باید به صورت خاص مورد توجه و تأکید قرار گیرد، اعتراف این گزارش به امکان ناامنی فراگیر و تخریب گسترده در ایران است به گونهای که اوضاع را همچون سوریه و یمن بغرنج کند: «خطرات زیادی بر سر راه وجود دارد و اوضاع همیشه میتواند بسیار بدتر از قبل شود، همانطور که در سوریه و یمن اتفاق افتاد. ایرانیها بهتر است متوجه شوند که بازیای طولانی انجام میدهند و برکناری یا دگرگون کردن جمهوری اسلامی، همچون یک مسابقه شطرنج است که بسیار فراتر از یک مچاندازی ساده است». آنچه در پایان مورد تأکید نویسنده است این است که در ایران، یک نیروی آنی وجود دارد اما چون عقلانیت و سازماندهی ندارد باید «راهنمایی و کمک» به آن شود.
* استفاده ابزاری از جوانان، بهره مقطعی از آشوبها
آنچه از دل این گزارش بیرون میآید این است که اتاقهای فکر ایالاتمتحده به هیچ عنوان به نتیجه آشوبهای امروز ایران دل نبستهاند و اعتقاد دارند نه طراحی درستی داشته و نه کنشگران آن، بر اساس طرح و نقشه عمل کردهاند. در نهایت فقط یک ابزار فشار مقطعی و صرفا یک تصویرسازی منفی رسانهای ایجاد میکند که برای استفاده حداقلی آنان به کار میآید. اصولا انتظاری که از جنبش رباتیک میرود جز همین استفاده رسانهای و تصویری چیز بیشتری نیست. اینکه جمهوری اسلامی از دل این اتفاقات به چه مهندسی معکوس و برنامه هجومیای میرسد چیزی است که اندیشکده آمریکایی از آن غافل بوده است. همانطور که در گزارش شورای آتلانتیک هم اشاره شده است، عرصه سیاست به میدان شطرنج میماند و در ماههای آینده، این ایران است که دست به مهره خواهد شد!
محمد لسانی