روزنامه آمریکایی « نیویورک تایمز » در گزارشی ضمن نقد سیاست های پیشین آلمان در قبال انرژی، همسویی عربستان و روسیه را در اوپک پلاس به منظور کاهش تولید نفت به چالش کشید که در ادامه بخش هایی از آن را می خوانیم؛
جنگها اتحادهای شگفت انگیزی را ایجاد میکنند به عنوان مثال امروز، آمریکا و متحدانش در ناتو از اوکراینیها حمایت میکنند و روسیه، عربستانسعودی، ایران، برنی سندرز، گروه مترقیان مجلس نمایندگان و همه حزب جمهوریخواه (G.O.P) در طرف مقابل آنان قرار دارند.
همه کشورهای حامی مسکو تلاش دارند تا از اینکه پوتین بیش از هر زمان دیگری درآمد نفتی دارد و میتواند با این درآمد اوکراین را شکست داده و اروپا را در زمستان امسال با چالشی جدی مواجه کند، اطمینان حاصل کنند.
در گوشهای دیگر، «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهوری روسیه و «محمد بنسلمان» ولیعهد عربستان سعودی نیز احتمالا امیدوارند که تورم ناشی از افزایش قیمت انرژی را که از زمان جنگ بین روسیه و اوکراین ایجاد شده را تشدید کنند تا در انتخابات ماه آینده آمریکا به جمهوریخواهان تحت رهبری «دونالد ترامپ» برای در دست گرفتن کنترل مجلس نمایندگان کمک کنند. این میتواند یک مزیت برای هر دوی این کشورها باشد زیرا آنان ترامپ را به عنوان رئیسجمهوری میشناسند که به نفت خام بیش از انرژیهای سبز علاقه دارد.
کارتل اوپک پلاس شامل روسیه و عربستان روز چهارشنبه، توافق کرد که به طور جمعی تولید خود را به میزان ۲ میلیون بشکه در روز کاهش دهد. این در حالی است که جهان از قبل نیز به سمت رکود حرکت میکرد و بازار جهانی نفت و گاز در حال حاضر به شدت فشردهاست. به این ترتیب قیمتها نه تنها کاهش نمییابند بلکه به بیش از ۱۰۰ دلار در هر بشکه رسیده و در این قیمت تثبیت میشوند.
انگیزه اصلی پوتین برای این افزایش قیمت دیگر بر هیچکس پوشیده نیست. ارتش روسیه در اوکراین متحمل خسارات شدید و مداومی شده و همچنین این کشور بخشهایی از اوکراین را به خود الحاق کرده که حتی کنترل آن ها را در دست ندارد؛ بنابراین، پوتین برای مهار این مشکلات امید دارد که با کاهش عرضه و در نتیجه افزایش قیمت نفت و گاز اتحادیه اروپا را مجبور کند که کییف و واشنگتن را کنار بگذارد و در ازای آتشبس و ازسرگیری صادرات انرژی روسیه با مسکو همراه شود. در این مسیر سعودیها نیز برای موج سواری با روسیه همراه شدند.
استراتژی پوتین به دلیل ۲ دهه ناتوانی کشورهای غربی در رسیدن به هدف استراتژیکی که دنبال میکردند یعنی دستیابی به انرژیهای سبز و عدم وابستگی به سوختهای فسیلی، چندان غیرعقلانی و دور از ذهن نیست. کشورهای غربی با وجود تلاش اما ابزاری کاربردی برای رسیدن به این هدف نداشتند.
در اروپا وانمود میشد که می توانند همچون آلمانیها انرژیهای بزرگ و عمدتاً بدون انتشار گاز کربن مانند انرژی هستهای استفاده کنند اما همه این حرف ها بی اساس بود. آنها اعتراف نمیکردند که تنها دلیل عدم سرمایه گذاری در سوختهای فسیلی این بود که پوتین به آنها گاز ارزان میفروخت.
هنگامی که پوتین به این ماجرا پایان داد، منافع آنها نیز به شدت به خطر افتاد. در این موقعیت طبق گزارشی که خبرگزاری «رویترز» در ۲۸ سپتامبر منتشر کرد: «کابینه آلمان در روز چهارشنبه ۲ فرمان برای تمدید عملیات نیروگاههای تولید برق با سوخت زغال سنگ را تا ۳۱ مارس ۲۰۲۴ تصویب کرد.»
در آمریکا، نسخه دیگری برای نشان دادن اهمیت انرژیهای سبز در پیش گرفته شد. حامیان انرژیهای سبز در این مدت تلاش کردند که صنعت نفت و گاز را پروژههای مخرب جلوه دهند و این صنعت را خطری برای تغییرات آب وهوایی نشان دهند.
به عبارتی حامیان انرژی سبز با تبلیغات خود صنعت انرژیهای فسیلی را از صحنه فعالیت خارج کردند. به این ترتیب سرمایهگذاران حوزه نفت و گاز این پیام را دریافت و سرمایهگذاریهای خود در تولید نفت و گاز جدید در داخل کشور را به تعویق انداختند.
همان طور که در خبرنامه «گلدمن ساکس» در ماه آوریل آمده است: «به دلیل این همه تاخیر در تصمیمگیری برای سرمایهگذاری در پروژههای جدید نفت و گاز، تولید ۱۰ میلیون بشکه در روز نفت را از دست دادیم که معادل تولید روزانه عربستانسعودی و سه میلیون بشکه در روز گاز طبیعی مایع (LNG) است که بیش از تولید روزانه قطر است. بنابراین اگر از سال ۲۰۱۴ تصمیمات جدید برای سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز را به تعویق نمیانداختیم، اکنون میتوانستیم یک عربستانسعودی و یک قطر جدید داشتهباشیم.»
در حالی که امروزه آمریکا همچنان میتواند بر خلاف اروپا از نظر تئوری بیشتر نیازهای خود به نفت و گاز را تامین کند اما این کشور ظرفیت کافی برای صادرات در مقیاس مورد نیاز برای جبران کاهش عرضه پوتین و اوپک پلاس و تسهیل مشکلات اروپا تا زمان رسیدن به انرژیهای سبز را در اختیار ندارد.
اگر به دنبال ایجاد تغییری در این وضعیت هستیم، باید امنیت انرژی، امنیت طبیعت و اقتصاد خود را به یکباره به حداکثر برسانیم. تنها راه برای انجام این کار این است که بازار خود را برای تولید و عرضه انرژی پایدار و مطمئن، با کمترین میزان انتشار و همچنین کمترین هزینه ممکن آن هم در سریع ترین زمان، تشویق کنیم.
تنها راه مؤثر برای انجام این کار، سیگنال قیمتی قوی است به عنوان مثال میتوان بر انرژیهای دارای انتشار کربن مالیات بست یا اینکه برای سوختهای سبز مشوق در نظر گرفت. تا زمانی که آماده انجام این کار نبوده و در این مسیر ثبات قدم نداشته باشیم، فقط درباره آن ادعا خواهیم کرد و به این ترتیب هر بار به سمت یکی از جناحهای راست یا چپ کشیده خواهیم شد و پوتین و بنسلمان نیز ما را به سخره میگیرند.