چند روز پیش، زمانی که که رسانههای بینالمللی از انفجار در پل کریمه – که راه اصلی ارتباط خاک روسیه با شبهجزیرهی کریمه بود – خبر دادند، بسیاری از تحلیلگران اعلام کردند که پوتین به سادگی از کنار این ماجرا نمیگذرد و از پاسخ محکم مسکو به این انفجار خبر دادند؛ تحلیلهایی که خیلی زود تبدیل به واقعیت شد.
اهمیت این مساله برای روسیه تا اندازهای بود که پوتین روز یکشنبه 9 اکتبر در کنفرانس ویدئویی با الکساندر باستروکین، رئیس کمیته تحقیقات روسیه در مورد انفجار پل «کرچ» که شبهجزیره کریمه را به خاک روسیه وصل میکند، گفت: «شکی نیست که این یک اقدام تروریستی برای از بین بردن زیرساختهای بسیار مهم غیرنظامی بوده است.»
باستروکین هم گفت که در رابطه با این انفجار، یک پرونده جنایی به عنوان یک اقدام «تروریستی» باز شده است.
پوتین به دنبال چیست؟
حالا و تنها بعد از گذشت چند روز، ارتش روسیه اقدام به بمباران بخشهایی از خاک اوکراین – از جمله مناطق متعددی در کییف، پایتخت این کشور – کرده است؛ اقدامی که به نظر میرسد پاسخ به عملیات انفجار پل کریمه توسط دولت اوکراین باشد.
گزارشهای میدانی نشان میدهد که از صبح امروز، برخی از زیرساختهای اوکراین مورد حمله قرار گرفته و شهروندان اوکراینی در شهرهای کییف، خارکف، لویو، پولتاوا و چند شهر مهم دیگر، شاهد انفجارهای متعددی بودهاند که سیستم حمل و نقل در این کشور را به طور کامل متوقف کرده است. یکی از اهداف اصلی در این عملیات نظامی، مقر ریاست جمهوری در شهر کییف و نزدیکی میدان استقلال این شهر بوده است؛ جایی که ولادیمیر زلنسکی در آن حضور دارد.
البته هنوز مشخص نیست که این حملات، به صورت واکنشی و موردی خواهد بود یا ادامه خواهد داشت. در همین زمینه، برخی از تحلیلگران معتقدند که گزینههای پیش روی کرملین برای واکنش به اقدام چند روز پیش اوکراین، محدود به عملیات پراکندهی نظامی نخواهد بود.
گزینههای روی میز روسیه
با توجه به مدل و نوع حملاتی که امروز از سوی روسیه و بلاروس علیه اوکراین صورت گرفته، میتوان تا حد خوبی مطمئن بود که این روند ادامهدار نیست و مسکو قصد ندارد تا فضای نبرد را به روزهای ابتدایی جنگ - یعنی یک جنگ تمام عیار زمینی - بازگرداند اما این مساله به معنی عدمِ دامنهدار شدن این حملات نیست. در واقع، حملات امروز را میتوان «اقدامات تنبیهی» علیه کییف دانست که هزینه را برای اقدامات احتمالی آتی ارتش اوکراین در قبال مناطق تازه الحاق شده به خاک روسیه افزایش میدهد.
از سوی دیگر، هر چند اندک ولی گزینهی آغاز یک جنگ اتمی در شرق اروپا محتملتر از همیشه به نظر میرسد. رویدادهای مرتبط با نیروگاه زاپروژیا از یک سو و تهدیدات مداوم برخی مقامات سیاسی و نظامی روسیه دربارهی روی میز بودن گزینهی استفاده از تسلیحات اتمی از سوی دیگر، این مساله را نیز تبدیل به یکی از احتمالات کرده است.
با این حال، به نظر میرسد سناریوی اصلی برای کرملین، تلاش برای تثبیت حاکمیت خود بر مناطق الحاقی باشد؛ یعنی از این به بعد، روسیه هرگونه تلاش برای خرابکاری در مناطق کریمه، لوهانسک، دونتسک، زاپروژیا و خرسون را اقدام علیه امنیت ملی خود ارزیابی میکند و به شدیدترین شکل ممکن واکنش نشان خواهد داد. این مساله از آنجایی قابل تایید است که ارتش روسیه از ابتدای شروع جنگ، نشان داده که فراتر از اهداف نهایی خود اقدام به عملیات نظامی میکند و بعد از تشبیت اهداف سیاسی خود، از مناطقی که پیشروی کرده، عقبنشینی میکند تا در فضای رسانهای به عنوان تلاش برای کاهش تنشها به آن بپردازد.
یکی از دلایلی که روسیه نسبت به موفقیت اجرای این سناریو اطمینان دارد، این است که پوتین میداند شرایط کشورهای اروپایی و ناتو به صورتی نیست که بتوانند اقدام به حمایت موثر میدانی و عملیاتی از اوکراین کنند. راهپیمایی گستردهی روز گذشتهی شهروندان فرانسوی در خیابانهای پاریس علیه سیاستهای ناتو و سر دادن شعارهای حمایتی نسبت به خروج این کشور از سازمان ناتو، یکی از نمایشهای جدی شرایط نامناسب اروپا برای ادامهی حمایتهای خود از کییف بود که بازتاب گستردهای در رسانههای بینالمللی و افکار عمومی جهان داشت.
حالا و بعد از بالا گرفتن دوبارهی آتش جنگ، به نظر میرسد که روزهای «هالیوودی» زلنسکی به پایان رسیده است؛ روزهایی که او قهرمانِ ملی اوکراین تصویر میشد و رسانههای مُد و سرگرمی برای فروش بیشتر، او و همسرش را تبدیل به «مانکن» کرده بودند...