رسوایی سلبریتی‌ها در حد ملی!/ از صدای لو رفته مجری «من و تو» تا قماربازی که به مردم هم باخت

هر آشوب در زمان خود این پیامد را هم دارد که مثل هم‌زدن آش، برخی نخود‌ها را رومی‌آورد! و معلوم می‌کند که داستان، نه مردم هستند، و نه آزادی. آن سلبریتی‌ که باید پول مشروبات گران‌قیمتش جور باشد، یا آن  خلدیگری که خرج ماهانه‌اش در قمار واف‌های دیگر به قدر درآمد یک عمر یک کارگر است، باید هم هر از چندی روی موج آشوب- و این‌بار آشوبی که بیشترینشان دهه هشتادی بودند- سوار شود تا از قافله عقب نماند.

قماربازی که به مردم هم باخت!

یکی از همین سلبریتی‌ها که درآمد میلیاردی از مجری‌گری در تلویزیون دارد، در ماه‌های اخیر بخش اعظمی از دارایی و اموال خود را در شرط بندی و قمار از دست داده است. گفته شده که وی از گذشته مشهور به «پول‌دوستی» بود، به طوری‌که برای اجرای برخی برنامه‌ها با تهیه‌کنندگان شرط می‌گذاشت که باید حداقل مبلغ ۳۰ میلیارد تومان در حساب شخصی‌اش باشد تا با آرامش ذهنی بتواند برنامه اجرا کند. به‌رغم این مسئله، اما در ماه‌های اخیر، او درگیر باند‌های قمار و شرط‌بندی شده و به صورت متوالی بخش زیادی از دارایی خود را از دست داده تا حدی که مجبور شده است برخی از اموال خود را که روی آن شرط بسته و قمار کرده بود، بفروشد. او که به طرز وحشتناکی به بازی پوکر معتاد شده است، طی ماه‌های اخیر به دلیل از دست دادن ثروت و دارایی خود در فضای زندگی شخصی نیز دچار مشکلات عدیده شده بود که برخی اشخاص و چهره‌ها به کمک او آمده و ماهانه مبلغی به وی می‌دادند که این مبلغ نیز چند وقتی است قطع شده و این موارد سبب شده است که او توان عقلانی زندگی را از دست داده و جایگاه خود را تخریب کند. در عین حال، این بازیگر و مجری از سال ۹۸ تاکنون مواضع تندی در جلسات خصوصی و حتی برنامه‌های تلویزیونی علیه نظام گرفته بود تا حدی که اجرای برنامه‌های خود را پس از اتفاقات آبان سال ۹۸ مشروط به حضور خود و میهمانان برنامه با لباس مشکی در صحنه کرده بود. برخی منابع رقم قرارداد او با یک فروشگاه معروف برای تبلیغات را ۲۳۷ میلیاردتومان ذکر می‌کنند! متولیان این نوع قرارداد‌ها باید روشن و شفاف درباره آن به مردم گزارش بدهند و معلوم کنند با تبلیغات این افراد چه تغییر یا منفعتی در سازمان و تشکیلات آنان رخ داده است. معلوم است که این نوع قرارداد‌ها پشت‌صحنه‌های فسادآوری دارد. چرا پول مردم را به کسانی می‌دهید تا آن را در قمار به سایت‌های خارج از کشور ببازند و بعد انتقام این آشفتگی در زندگی خود را با دعوت به اغتشاش از مردم بگیرند؟ این یک پرسش ساده است و پاسخ جدی می‌طلبد. 

سالومه: تازه فهمیدیم مسیح علینژاد چه کثافتی است!

هرچه بگوییم دعوای سلبریتی جماعت بر سر پول است و جایی که پول نباشد، آن‌ها هم نیستند و حتی اگر سری به کوره‌پزخانه‌ها بزنند-که نمی‌زنند- بوی پولی از این رفت‌و‌آمد شنیده‌اند، باز نمی‌تواند به اندازه اعتراف خود این دارودسته تا گردن غرق در فساد اخلاقی و مالی را روشن کند.

صدای لورفته از سالومه سیدنیا که می‌گوید به‌خاطر فاکتور ۱۰ هزار دلاری که مسیح علینژاد برای «من‌و‌تو» کشیده تازه فهمیده او چه کثافتی است، از این قرار است: «یادته یک مستندی از مادر پویا بختیاری می‌خواستیم پخش کنیم؟ البته ایشون (علینژاد) ۳۸ دقیقه پخش کرد، ولی ما قرار بود یک مستند درست و حسابی داشته باشیم. بعد که مادر پویا گفت پخش نکنید، خانم مسیح علینژاد به کیوان گفت پخش کن! کیوان گفت اگر آمدند او (مادر پویا) را بردند، تو جواب می‌دی؟! کیوان پخش نکرد. مسیح بیل (فاکتور) فرستاد ۱۰ هزار پوند بده. کیوان گفت من پول تو را می‌دهم فقط بدانم برای چی دارم پول می‌دهم و اونجا کیوان، مسیح را بلاک کرد. صدای کیوان می‌لرزیده وقتی داشته با مسیح حرف می‌زده. اونجا کیوان‌خان خورد توی سرش و فهمید این چه کثافتی است. بعد اگر دقت کنی مسیح الان بیشتر توی ایران‌اینترنشنال است و دیگه در «من‌و‌تو» نیست. مستند آبان ۹۸ را می‌خواست بکند مال خودش! همه گفتند با گریه‌های جلوی دوربین می‌خواست آبان ۹۸ را بکند مال خودش! هی گریه می‌کرد... خفه‌شو بابا!» این جماعت با پولی که از سعودی حامی داعش می‌گیرند و تازه سر هم را هم کلاه می‌گذارند، می‌خواهند رهبری عده‌ای نوجوان را در ایران بر عهده بگیرند و سلبریتی‌ها نیز روی همین بساط، سفره خود را پهن کرده‌اند!

رسوایی سلبریتی‌ها در حد ملی!/ از صدای لو رفته مجری «من و تو» تا قماربازی که به مردم هم باخت

آقای کیانیان زحمت بازوی خود را  به زخم مردم آغشته نکن!

رضا کیانیان در واکنش به تیتر دیروز روزنامه جوان (مردم مطالبه کردند، رئیس‌قوه قضائیه دستور داد/ خسارت مردم را از سلبریتی‌ها بگیرید» نوشته است: «سلبریتی کسی است که با زحمت خودش معروف شده و عده‌ای از مردم دوستش دارند بدون انتصاب و بخشنامه و دستور، اما شما با بخشنامه و دستور منصوب شده‌اید».

اول آنکه در اصل ادعای ایشان تشکیک فراوان است و بقیه ادعا‌های ایشان روی همین بنای سست یعنی یک ادعای قابل بحث و قابل تشکیک بنا شده و سخت لرزان است. شما که ادعای فضل و فرهنگ و سواد می‌کنید چگونه فرهنگ سلبریتی‌پرور را در نظام‌های سرمایه‌داری، «با زحمت خود» و حتماً با عرق جبین می‌دانید؟! تفکرات گذشته برخی از شما‌ها خلاف این را می‌گفت و آن زمان‌ها نگاه‌های سوسیالیستی روشنفکران ما ضد سلبریتی‌پروری و خوردن مال و منال مردم به اسم شهرت و معروفیت بود. اصل ظهور افرادی با درآمد‌های بالا از محل شهرت، یک فرایند کثیف نظام‌های طبقاتی و سرمایه‌داری است که از خون ۹۹ درصدی‌ها می‌مکند و در رگ یک‌درصدی‌های مشهور تزریق می‌کنند. اگر فرصتی خارج از پرسه‌زدن در فضای مجازی و تحریک و تأیید آشوبگران دارید، کتاب‌هایی را با نویسندگان صددرصد خالص امریکایی (که به آن‌ها ارادت قبلی و قلبی دارید) به شما معرفی کنیم تا بدانید که پول سلبریتی‌ها از زحمت خودشان به دست نمی‌آید. هرچند پاسخ دادن به شما که چنین ادبیات ساده‌لوحانه‌ای دارید، فایده‌ای هم ندارد و چشمان و دل‌های شما بسته است و دست‌کم آن‌قدر آزادگی ندارید که قضاوت‌های خودتان را درباره فرهنگ سلبریتی‌پرور غربی با منابع فیلسوفان و جامعه‌شناسان امریکایی تنظیم کنید، اما باید به شما گفت که اگر شما هم یک سلبریتی هستید و با زحمت خود درآمد داشته‌اید، به قانون کشوری که توانسته‌اید در آن زحمت بکشید و پول دربیاورید، احترام بگذارید و جوانان ساده‌دل را در آشوبگری خلاف قانون و تجمعات تخریب‌گرانه تأیید نکنید تا خدای نکرده پول زحماتتان با زخم آنان آغشته نشود. 

از یک تریبون‌دار مثل خودتان ساده و افراطی هم نام‌برده‌اید. او هم یکی است مثل شما. فرقش با شما فقط این است که درست آن طرف دور ماجراست یعنی در افراط؛ و «جاهل را نبینی مگر در یکی از دو حال افراط یا تفریط.»
 
تحریک خانواده مهسا امینی از لانه نئونازی‌ها!

منابع آگاه می‌گویند پیغام‌هایی از سوی سفارت آلمان به خانواده مهسا امینی با هدف تحریک آن‌ها به موضع‌گیری‌های تند ارسال شده است که نقض آشکار حاکمیت ملی ایران است و باید با این فضاسازی به شدت برخورد شود. آلمان در شرایط بدی بعد از تحریم‌های روسیه و جنگ اوکراین به سر می‌برد و به دنبال فضایی برای معامله سیاسی با کشور‌هایی است که گمان می‌برد بتواند برخی از مشکلات سوخت و زمستان سرد خود را با آنان حل کند و این فضاسازی‌ها نوعی باج‌گیری به حساب می‌آید.

شنیده‌ها از منابع آگاه حکایت از این دارد که در جریان اغتشاشات اخیر در کشور، چهار کشور اروپایی و آسیایی نقش اصلی در فضاسازی‌های رسانه‌ای و تحریک مردم به حضور در خیابان و آشوب داشته‌اند. گفته می‌شود که سفارت آلمان در تهران به عنوان هماهنگ‌کننده سفارت‌های اروپایی در ایران نقش مهمی ایفا کرده است و علاوه بر ارتباط‌گیری‌هایی که با اراذل و اوباش از سوی طرف آلمانی گرفته شده بود، به صورت مستقیم ارتباطاتی با خانواده مرحومه مهسا امینی نیز گرفته است. 

پیغام‌هایی که با واسطه از طرف سفارت آلمان به خانواده امینی رسیده نشان می‌دهد از آن‌ها خواسته شده مواضعی علیه نیرو‌های انتظامی گرفته و ضمن مصاحبه با رسانه‌های خارجی همچنان موضوع مربوط به مهسا امینی را داغ نگه دارند. طرف آلمانی همچنین به اطرافیان مهسا امینی این وعده را داده است که در صورت برخورد نظام با ادعا‌های نادرست آن‌ها از ابزار‌های خارجی برای فشار به جمهوری اسلامی استفاده کرده و دولت آلمان نیز این آمادگی را دارد که هرچه سریع‌تر تابعیت آلمانی به آن‌ها بدهد. 

در جریان اغتشاشات اخیر در ایران، علاوه بر آلمان اتباع هلند نیز نقش فعالی داشتند، به گونه‌ای که تعدادی از اتباع هلندی نیز در جریان اغتشاشات شناسایی و بازداشت شدند.

درس‌های شهردار و پلیس لندن برای ایرانیان

صادق خان، شهردار لندن از تجمع اعتراضی براندازان مقابل سفارت ایران در این شهر انتقاد کرده است. او تأکید کرده که حمله این گروه به پلیس و سایر گروه‌های مردمی تحمل نخواهد شد. صادق خان که در رشته توئیتی در توئیتر مطلب نوشته، تجمعات روز شنبه براندازان در لندن را «صحنه‌هایی غیرقابل قبول» خوانده و از تماس خود با نیرو‌های پلیس گفته و تأکید کرده که «آن‌ها از حمایت کامل من برخوردار خواهند بود تا عوامل این بی نظمی را شناسایی کنند.» شهردار لندن همچنین آرزوی بهبود نیرو‌های پلیس لندن را داشته که در درگیری با براندازان ایرانی مقابل سفارت ایران در لندن مجروح شده‌اند. صادق خان گروه تجمع‌کننده را «یک اقلیت خودخواه» نامیده که باید به پیشگاه عدالت آورده شوند. علاوه بر این او از مردم انگلیس خواسته عوامل اغتشاش را معرفی کنند. 

در همین رابطه، پلیس لندن تصاویر اغتشاشگران برانداز را که از روی فیلم‌های دوربین‌های مدار بسته گرفته شده، منتشر کرده تا مردم آن‌ها را شناسایی کنند. پلیس لندن در اطلاعیه خود توضیح داده که پنج افسر پلیس به شدت زخمی شده‌اند و این «غیرقابل تحمل» است و افزوده: «ما اکنون هر کاری که می‌توانیم انجام می‌دهیم تا مطمئن شویم که چه افرادی مرتکب این اقدامات شده‌اند تا عاملان جرایم خشونت آمیز به دست عدالت سپرده شوند. این با شناسایی افرادی که سنگ و بطری به طرف پلیس پرتاب کردند آغاز می‌شود. ما برای شناسایی این افراد به کمک و حمایت مردم نیاز داریم.»

در منچستر هم شعارنویسی چند نفر روی دیوار مرکز اسلامی این شهر با واکنش پلیس مواجه شده و فرد شعارنویس را دستگیر کرده‌اند و گفته‌اند برای انجام «بازجویی» در «بازداشت» به سر می‌برد. 

برخورد جدی پلیس در لندن و پاریس و منچستر با تجمع کم‌تعداد براندازان مقابل سفارت ایران و مراکز اسلامی در این شهرها، می‌تواند برای ایرانیان نکاتی قابل تأمل برای آموختن داشته باشد. خدشه بر امنیت عمومی جامعه، اتفاقی نیست که از سوی نهاد‌های حافظ امنیت در کشور‌های مختلف تحمل شود. این اولین درسی است که ایرانیان باید بیاموزند تا در چنین مواقعی حامی یگان ویژه و حافظان امنیت باشند. 

باتوم، اشک‌آور، اسپری و سگ ابزار‌های پلیس لندن و پاریس برای متفرق کردن براندازان ایرانی بود. از سه ابزار، دو ابزار اشک‌آور و باتوم در دست پلیس ایران برای برخورد با عوامل اغتشاش است که بار‌ها توسط رسانه‌های لندنی مورد انتقاد قرار گرفته است، اما حال که دیدند پلیس لندن و پاریس هم به همان شکل و بلکه شدیدتر برخورد می‌کنند، سکوت پیشه کرده‌اند. 

اما دو نکته هم برای مسئولان ایرانی در این اتفاقات می‌تواند قابل تأمل باشد:

اول آنکه پلیس به سرعت بیانیه می‌دهد، توضیح می‌دهد که چه اتفاقی افتاده و به پلیس حمله و پلیس مجروح شده و پلیس عوامل اغتشاش را بازداشت کرده است. علاوه بر این، از اقدام خود در راستای حفظ نظم و امنیت شهر رسماً و صریحاً دفاع می‌کند. 

دوم آنکه مسئولان با صراحت و اقتدار از پلیس دفاع می‌کنند و کسی در حمایت از حافظان امنیت لکنت ندارد و محافظه‌کاری و ملاحظات نابجا نمی‌کند. سخنان شهردار لندن را یک بار دیگر بخوانید و فرض کنید این موضع‌گیری تند را شهردار تهران می‌داشت، تهرانی که کلی آسیب مالی از اغتشاشات اخیر دیده است. 

باز هم فائزه هاشمی در اغتشاشات

روز گذشته خبر‌هایی غیررسمی از بازداشت فائزه هاشمی در منطقه نارمک تهران و در میان عوامل آشوب و اغتشاش منتشر شد. آشوبگران رمق‌های آخرشان مانده و تجمعات بسیار کم تعدادی دارند که روز به روز هم کم تعدادتر می‌شود و به نظر می‌رسد حضور برخی افراد شناخته شده برای دادن انگیزه به اهل آشوب برای ماندن در خیابان‌هاست. 

در وقایع سال ۸۸ فائزه هاشمی در خیابان آزادی دستگیر شد، در حالی که گفته می‌شد او مشغول توزیع پول میان اغتشاشگران بوده است. او در سال ۸۸ یک بار هم در خیابان ولیعصر بازداشت شد که گفت برای خوردن ساندویچ به آنجا رفته و قصدی برای شرکت در تجمع نداشته است. فاطمه هاشمی خبر بازداشت خواهرش را تأیید کرده و گفته: «هنوز اطلاع بیشتری از علت دستگیری خواهرم نداریم و به تازگی در جریان بازداشت وی قرار گرفته‌ایم.»

آقای دیرباز! دیر آمدی و بازی خوردی!

کامبیز دیرباز، گویا دیر آمده و بازی خورده است. او که مثل بقیه سلبریتی‌های متوهم گمان می‌کند بیش از یک‌رأی دارد و می‌تواند نقش دستور‌دهنده به اغتشاش را بازی کند، در نوشته‌ای از بازیکنان تیم ملی خواست همگی با هم از بازی در تیم‌ملی کنار بکشند تا ایران تیم نیرو‌های مسلح خود را به جام‌جهانی بفرستد! 

توهم خودپیشواپنداری فقط گریبان امثال دیرباز را نگرفته است، بیشتر سلبریتی‌ها گمان کرده‌اند اگر مردم در مواردی به آنان ابراز علاقه می‌کنند، به این معنی است که در هرجایی سرنوشت زندگی و حیات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خود را نیز به خواهش و دستور آنان تنظیم می‌کنند و تصمیمات مهم ملی را با اراده آنان می‌گیرند، اما دیدیم که بازیکنان تیم‌ملی کار خودشان را کردند و اتفاقاً با روحیه‌ای خوب، بازی به یاد‌ماندنی از خود به یادگار گذاشتند و نمایش خوب آنان در بازی با سنگال حکایت از روحیه عالی درون‌تیمی و آمادگی روانی آنان داشت. این روحیه به‌رغم آن است که گزارش برخی نهاد‌های امنیتی نشان می‌دهد تماس‌های زیادی از سوی ضدانقلاب و منافق و مجریان شبکه‌های وهابی و داعشی ایران‌اینترنشنال و بی‌بی‌سی و من‌وتو و حتی برخی وابستگان سیاسی کشور‌های دشمن با بازیکنان و کادر فنی برای موضع‌گیری در مسائل اخیر گرفته می‌شود، ولی تجربه بازیکنان به کمک آنان آمد و صلاح کار ملک و مملکت را که حضور قدرتمند در بازی‌های جام‌جهانی است، به عشوه‌های امثال دیرباز و رفقایش نفروختند. 

قطعاً یکی از نقشه‌های دشمن از انگلیس تا امریکا، برهم‌زدن حضور تیم ملی ایران در جام‌جهانی و اغتشاش در آن است تا آن را موجب سرخوردگی ملی سازند. این نقشه کار شد‌ه‌ای از سوی دشمن است و هرچند ممکن است سلبریتی‌های بی‌سوادی مثل دیرباز که هنوز هیجان یک کودک دبستانی را دارد و مانند یک بچه احساساتی تیم ملی را به نرفتن به جام جهانی تشویق می‌کند، از این نقشه بی‌خبر باشد، اما قوه‌قضائیه باید این تحریک او را اقدامی علیه امنیت و اقتدار ملی ارزیابی و مجازات درخور برای آن درنظر بگیرد.