پدیده سلبریتی سوغات شوم شبکههای اجتماعی و البته سینمای غرب است. چند سالی میشود که رفتارهای عجیب، دخالتهای بیجا و قانونگریزی این افراد یکی از پرتکرارترین اتفاقاتی است که در کشور روی میدهد.حاشیه امنی که سلبریتیها برای خود در نظر گرفتهاند، ریشه فرهنگی دارد. بااینحال در سالهای اخیر، چون قوه قضاییه درباره اظهارنظرهای بیمورد آنها و تخلفاتشان بهطور جدی ورود نکرد یا از رسانهایکردن نامشان پرهیز کرد، باعث ایجاد این توهم حاشیه امن در ذهن آنها شده است.
ماجرای مهسا امینی این روزها دستاویز جدیدی برای این قشر شده است. از سلبریتیهای از رده خارج گرفته که با کشف حجاب درصدد مطرح کردن دوباره خود هستند تا جناب مهران مدیری که به لطف همین نظام و حمایت صداوسیما شناخته شد و به محبوبیت رسید و با گرفتن حقوقهای میلیاردی بار خود را در این چندسال بست و حالا در این بزنگاه تاریخی برای خود ارزشی منفک از نظام قائل شده و صدا و سیما را تحریم میکند و خواهان عدمپخش مسابقه دورهمی میشود که به گفته تهیهکننده این برنامه مدیری تمام دستمزد نجومی خود بابت تولید برنامه دورهمی را به طور کامل دریافت کرده است و مطالبهای از صداوسیما هم ندارد.
درست است که مهران مدیری از تأثیرگذارترینهای عرصه طنز و کمدی کشور است و تاکنون نیز در قسمت های مختلفی از برنامه«دورهمی»، انتقاداتی را به دولت و مسئولان بیان کرده است اما باید این افراد بدانند انتقاد به حق و اصولی از عملکرد مسئولان با تیشه به ریشه نظام زدن تفاوت اساسی دارد و مردم هوشیار این تفاوت را بخوبی میفهمند و این اقدام منفورانه چیزی جز یک شوی تهی و تبلیغاتی نیست.
گرچه تحریم صداوسیما به بهانههای واهی تازگی ندارد و بیش از او نیز افراد دیگری این کار را انجام داده بودند ولی با آرام شدن دوباره اوضاع کشور بدون هیچ توضیح و عذرخواهی دوباره به رسانه ملی بازگشتند و متأسفانه مورد پذیرش مسئولان صداوسیما نیز قرار گرفتند. در حالیکه صداوسیما باید بداند اگر بخواهد به سمت یک رسانه ملی برود و به گفته امام خمینی (ره) دانشگاه عمومی شود، باید بهدور از آلودگی باشد؛ درنتیجه باید قاطعانه با چنین افرادی برخورد کند تا درس عبرتی برای همصنفان خود شوند و مردم نیز بشدت از این تصمیم دفاع خواهند کرد؛ چراکه برای مردم تا زمانی یک هنرمند محبوب است که با دشمنان قسم خورده کشور و جنایتکاران تاریخ هم پیمان نشود.
مگر در دنیای هنر و رسانه قحط الرجال است که باز هم تلویزیون به این افراد روی خوش نشان میدهد؟! مگر در میان هنرمندان و بازیگران انسانهای متعهد کم هستند؟ افرادی که متأسفانه بدلیل باندبازی از سوی قشر شبه روشنفکرنما همواره طرد شدهاند. رسانه ملی میتواند این بحران را به یک فرصت تبدیل نماید و با حذف چنین افرادی که موضع خود را علنی بیان کرده و هویت واقعیشان برای افکار عمومی نیز آشکار شده است، میدان را در اختیار نیروهای جوان و تازه نفس و متعهد به ارزشهای نظام و انقلاب بگذارد و در سازمان عریض و طویل رسانه ملی در وهله نخست و سپس در کل پیکره هنر و فرهنگ کشور یک خانه تکانی اساسی انجام دهد.
حالا وقت میدان دادن به هزاران هنرمند جوان و خلاقی است که سالهاست پشت در ماندهاند و از طرف همین سلبریتیها کوچکترین مجالی برای دیده شدن پیدا نکردهاند. نفراتی که در این پیچ تاریخی میتوانند سکان داران جدید تلویزیون شوند و دوران تازه و درخشانی را برای کشور رقم بزنند.