سلطنت لرزان و دولت حداقلی

مرگ الیزابت دوم ، مولد دغدغه های زیادی در صحنه سیاسی-اجتماعی انگلیس می باشد. تشدید  دوگانه «جمهوریت-سلطنت» درست در زمانی رخ داده است که دولت حداقلی « لیز تراس » نیز با حمایت تنها ۵۷ درصد از اعضای حزب حاکم( محافظه کار) در لندن تشکیل شده و میزان خوشبینی شهروندان انگلیسی نسبت به این دولت ،حدود ۱۵ درصد است! آنچه مسلم است اینکه ما با ترکیبی از « سلطنت لرزان » و «دولت حداقلی» در لندن مواجه هستیم.ترکیب این دو مولفه، شرایط سخت و شاید غیر قابل مدیریتی را درانگلیس رقم بزند. 

طی سال های گذشته، ریخت و پاش های خاندان سلطنتی منجر به خشم و نارضایتی شهروندان انگلیسی شده است. این خشم در میان جوانانی که ساختار نامتوازن سلطنت را در لندن بر نمی تابند بیشتر است. ملکه الیزابت در حالی مدعی عدم دخالت در سیاست بود که در یکی از آخرین مداخله گرایی های آشکار خود، با نظر بورس جانسون، نخست وزیر سابق انگلیس در خصوص تعطیلی پارلمان موافقت کرد. اکنون برگزیت محصول مشترک همین«دموکراسی لرزان »است! بدون شک دولت «لیز تراس»نه تنها قدر ت مواجهه با تبعات برگزیت و مواجهه با خواسته ها و مطلوبیت های شهروندان کشورش در دوران پسابرگزیت را ندارد، بلکه نسبت به بوریس جانسون نیز توانایی کمتری در تحلیل شرایط جاری در لندن دارد. 

سلطنت لرزان و دولت حداقلی

اگرچه رسانه های انگلیسی تلاش می کنند با ارائه تصاویر و روایت هایی «تزئین شده»، نهاد سلطنت و سیاستمداران وابسته به این نهاد را به لحاظ اقتصادی و سیاسی تطهیر کند، اما چنین تلاشی در نهایت بی فایده خواهد بود! در صورتی که گزاره هایی مانند «برگزاری همه پرسی استقلال اسکاتلند» نیز در آشفته بازار به وجود آمده در انگلیس مطرح شود،بازی به مراتب سخت تر و پیچیده تر می شود! در این صورت، سران دولت انگلیس، اعم از اینکه به حزب کارگر یا محافظه کار تعلق داشته باشند، چاره ای جز روی آوردن به آموزه ها و روش های «مدیریت بحران»ندارند! مقامات انگلیسی باید بپذیرند که پس از دهه ها و قرنها بحران سازی در جهان و تفرقه افکنی در بین ملتها و دولت های مختلف، خود دچار بحرانی سخت شده اند.

شواهد موجود نشان می دهد که چنین مدیریت بحرانی نمی تواند از سوی احزاب محافظه کار، کارگر ، لیبرال دموکرات و ….. اعمال شود. امروز نه تنها شهروندان انگلیسی نسبت به گذار از «نهاد سلطنت» متمایل هستند، بلکه «نقش آفرینی آزاردهنده احزاب» را نیز در کشورشان بر نمی تابند. گردش قدرت میان احزاب محافظه کار و کارگر ، آن هم با نقش آفرینی پشت پرده اما محسوس  ملکه انگلیس و دیگرمستاجران کاخ باکینگهام ،ترکیب غیر قابل تحملی را در عرصه داخلی انگلیس خلق کرده است. «برگزیت”»نه تنها اسم رمز فروپاشی «حزب محافظه کار»، بلکه اسم رمز بحران و حتی در مرحله ای شدیدتر، فروپاشی سیاسی و اجتماعی انگلیس محسوب می شود. بدون شک، بحران سیاسی دامنه دار ناشی از موضوع «برگزیت» در حدی خواهد بود که سیاستمداران انگلیسی پس از سالها قدرت تلفظ واژه ای به نام «بریتانیای کبیر»! را از دست خواهند داد. در این معادله، اهمیتی ندارد که چه کسی در کاخ باکینگهام داعیه دار حفاظت از نهاد سلطنت باشد!

 حنیف غفاری