استعمارگران غربی و سردمداران استکبار جهانی پیوسته در یکی، دو قرن اخیر -به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی - از هویتخواهی و بیداری امت اسلامی و اتحاد آنها برای احیای تمدن اسلامی با محوریت قرآن و سنت پیامبر هراس داشتهاند، چرا که میدانستند اتحاد و همبستگی بین ملتهای مختلف اسلامی مساوی است با پایان سلطه و بهرهکشی. از این رو در این سالها از هر عامل تفرقهانگیزی استفاده کردهاند تا از تفاوتهای کشورهای اسلامی در جهت جدایی و حتی تقابل و دشمنی آنها با یکدیگر استفاده کنند. اختلافانگیزی بین شیعه و سنی و پرورش مزدورانی برای توهین به مقدسات یکدیگر یکی از تلاشهای پرتکرار استعمارگران برای ایجاد شکاف بین امت واحده اسلامی بوده است. یکی دیگر از راهبردها و ترفندهای ابرظالمان تاریخ بشر استفاده از احساسات نژادی و قومیتی برای ایجاد اختلاف و عداوت بین مسلمانان است. همزیستی و برادری 2 نژاد عرب و ایرانی به عنوان جدیترین حامیان و حاملان دین مبین اسلام پیوسته خار چشم دشمنان عدالت و انسانیت بوده است. همه ساله با نزدیک شدن به اربعین حسینی و سفر میلیونی ایرانیها به عراق برای شرکت در راهپیمایی عظیم اربعین و زیارت قبر شریف حضرت سیدالشهدا(س)، رسانههای استکبار و مزدوران داخلیشان در تنور اختلافات نژادی میدمند و از این طریق تلاش میکنند از عشق و علاقه ایرانیها به زیارت اباعبدالله بکاهند. از خباثت و رذالت دشمنان دین که بگذریم لازم است یک آسیبشناسی جدی در امر نژادپرستی بویژه در کشورهای اسلامی داشته باشیم. اساسا ما ایرانیها هزاران سال با همسایههای عرب خود زندگی کرده و تبادلات فرهنگی و رسومی زیادی داشتهایم و به دلیل ازدواجهای متعدد مابین این ۲ نژاد، نسل و نژادمان با یکدیگر مخلوط شده است. استاد شهید مطهری در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» مینویسد: «بسیاری از مردم امروز ایران که ایرانی و فارسیزبانند و داعیه ایرانیگری دارند، یا عربند یا ترک یا مغول، همچنانکه بسیاری از اعراب که با حماسه زیادی دم از عربیت میزنند، از نژاد ایرانی یا ترک یا مغول هستند. شما اگر همین حالا سفری به مکه و مدینه بروید، اکثر مردم ساکن آنجا را میبینید که در اصل اهل هند یا ایران یا بلخ یا بخارا یا جای دیگری هستند. شاید بسیاری از کسانی که نژادشان از کورش و داریوش است، الان در کشورهای عربی تعصب شدید عربیت دارند و بالعکس شاید بسیاری از اولاد ابوسفیانها امروز سنگ تعصب ایرانیت به سینه میزنند. اگر ما ایرانیان بخواهیم بر اساس نژاد قضاوت کنیم و کسانی را ایرانی بدانیم که نژاد آریا داشته باشند، بیشتر ملت ایران را باید غیرایرانی بدانیم و بسیاری از مفاخر خود را از دست بدهیم؛ یعنی از این راه بزرگترین ضربت را بر ملیت ایرانی زدهایم. الان در ایران قومها و قبایلی زندگی میکنند که نه زبانشان فارسی است و نه خود را از نژاد آریا میدانند. به هر حال در عصر حاضر دم زدن از استقلال خونی و نژادی، خرافهای بیش نیست».
سردمداران و دمندگان در اختلافات نژادی و بسیاری از نژادپرستان میدانند ادعای استقلال خونی و خلوص نژادی خرافه است اما ابزار تعصبات نژادی و ملیگراییهای کور حربهای مناسب برای پیشبرد اهداف ظالمانه آنهاست. امیرالمومنین به مردم این هشدار را میدهند که بازیچه دست این افراد و تبعیتکننده راه آنها نشوند. مولیالموحدین در خطبه 192 نهجالبلاغه میفرمایند: «أَلَا فَالْحَذَرَ الْحَذَرَ مِنْ طَاعَةِ سَادَاتِکُمْ وَ کُبَرَائِکُمْ الَّذِینَ تَکَبَّرُوا عَنْ حَسَبِهِمْ وَ تَرَفَّعُوا فَوْقَ نَسَبِهِمْ وَ أَلْقَوُا الْهَجِینَهَ عَلَى رَبِّهِمْ وَ جَاحَدُواالله عَلَى مَا صَنَعَ بِهِمْ مُکَابَرَهً لِقَضَائِهِ وَ مُغَالَبَهً لِآلَائِهِ، فَإِنَّهُمْ قَوَاعِدُ أَسَاسِ [آسَاسِ] الْعَصَبِیَّهِ وَ دَعَائِمُ أَرْکَانِ الْفِتْنَةِ وَ سُیُوفُ اعْتِزَاءِ الْجَاهِلِیَّهِ؛ هان! حذر کنید، حذر کنید از اطاعت سروران و مهترانتان که به حیثیت و شرف پدران خود نازیدند و رفعت جستند به نیاکان خود بر دیگران و چیزى را که خود عیب مىشمردند به پروردگار خود نسبت دادند و نعمتى را که خدا ارزانیشان داشته بود، انکار کردند و با قضا و قدر او به ستیزه برخاستند و با نعمتهاى او سر پیکار داشتند. آنها اساس و بنیان تعصب و ستون و ارکان فتنه و فساد و شمشیرهاى تکبر جاهلیتند».
هر گاه به دقت تاریخ گذشته بشر را مشاهده کنیم، مىبینیم یکى از سرچشمههاى عمده جنگها و خونریزیها برترىجویىهاى نژادى و قومى بوده است که هنوز هم ادامه دارد و یکى از عوامل مهم جنگهای اول و دوم جهانى که بخش عظیمى از جهان را ویران کرد و دهها میلیون انسان را به خاک و خون کشید، همین امر بود.
در حالى که اگر انسان خوب بنگرد اصل او خاک و اصل و ریشه دیگرش نطفه بىارزش است و پایان کارش مردارى است گندیده. اسلام تفاخر به آبا و مناسب و به خود بستن القاب غرورآفرین و غفلتزا را نهى کرده. در حدیث شریف نبوى مىخوانیم: «حُبُّ الرَّجُلِ دینُهُ وَ مُرُوَّتُهُ، خُلْقُهُ وَ أصْلُهُ عَقْلُهُ؛ شخصیّت انسان دین او و ارزش او اخلاق او و اصل و ریشه او عقل و خرد اوست».
حضرت پیامبر اعظم صلىالله علیه و آله این سخن را زمانى فرمودند که گروهى براى تحقیر «سلمان فارسى» اصل و نسبش را پرسیدند و او اصل و نسب خود را آزادى از قید بردگى به کمک پیامبر و هدایت به وسیله او برشمرده بود.
جمله «ألْقَوُا الْهَجینَهَ عَلى رَبِّهِمْ» اشاره به این است که آنها نسب خود را برتر مىشمرند و دیگران را پستتر و در واقع زشتى نسب دیگران را به خدا نسبت مىدادند و معتقد بودند خدا خلق برترى آفریده که آنها بودند و خلق پستترى که دیگران هستند، آنها نعمتهاى الهى را به لیاقتها و شایستگیهاى خودشان نسبت مىدادند و الطاف والای الهى را انکار مىکردند.
سپس امام علیهالسلام به ذکر دلیلى براى پرهیز از پیروى این گونه کسان پرداخته، چنین مىفرمایند: «آنها اساس و بنیان تعصب و ستون و ارکان فتنه و فساد و شمشیرهاى تکبر جاهلیتند»؛ (فَإِنَّهُمْ قَوَاعِدُ أَسَاسِ الْعَصَبِیَّهِ، وَ دَعَائِمُ أَرْکَانِ الْفِتْنَهِ، وَ سُیُوفُ اعْتِزَاءِ الْجَاهِلِیَّهِ).
امام علی علیهالسلام تعصب و فتنه را به خانهاى تشبیه مىکنند که شالوده آن را سردمداران فاسد و مفسد و ستونهاى آن را متکبران خودخواه تشکیل مىدهند و همه را از سکونت در چنین خانهاى بازمىدارند و نیز شعارهایى که در زمان جاهلیت براى تحریک قبایل ضد یکدیگر مىدادند، تشبیه به شمشیرهاى برنده مىکنند و سپس سردمداران فساد را به منزله این شمشیرها مىشمارند.
در زمان جاهلیت، معمول بود که هر گاه قبیلهاى از قبایل مورد تهدید از سوى مخالفان قرار مىگرفت به جاى فکر کردن در طریق اصلاح و آرامش و صلح، رؤساى متعصب و جاهل قبایل دستور مىدادند شعارهاى جنگ سر داده شود و از همه وسایلى که مىتوانستند احساسات افراد جاهل و بىخبر را تحریک کنند و آتش جنگ را شعلهور سازند، بهره مىگرفتند و مخصوصا هر قبیلهاى را با نام نیاکان و بزرگان پیشین صدا مىزدند و در اینجا سران قبایل به منزله آن شمشیرها شمرده شدهاند.
تاریخ نشان مى دهد سران مقامپرست در دورانهاى گذشته براى حفظ منافع نامشروع خود مردم بىخبر را با انواع شعارهاى مهیج، بسیج مىکردند و غافلان را قربانى منافع خویش مىساختند و امروز نیز رسانههاى جمعى جهان براى حفظ قدرت مستکبران و منافع سرمایهداران بزرگ از همین روش به صورتى گستردهتر بهره مىگیرند و همانگونه که قرآن مجید مىفرماید: «(إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَهً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّهَ أَهْلِهَا أَذِلَّهً)؛ زمامداران وارد هر شهر و دیارى شوند آنجا را به فساد مىکشند و عزیزانشان را ذلیل مىکنند». همین گروه بودند که پیوسته در برابر پیامبران که براى آگاه ساختن تودههاى مردم و برقرار ساختن عدالت اجتماعى مبعوث شده بودند، به دشمنى برمىخاستند: «(وَمَا أَرْسَلْنَا فِى قَرْیَه مِّنْ نَّذِیر إِلاَّ قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ کَافِرُونَ)؛ ما در هیچ شهر و دیارى پیامبرى بیمدهنده نفرستادیم؛ مگر اینکه مترفین (آنها که مست ناز و نعمت بودند) گفتند ما به آنچه شما به آن فرستاده شدهاید، کافریم».
اشکان صدیق