محسن پیرهادی نماینده مردم تهران با تاکید بر اینکه به جای رویکرد مسئله محور و توسعه ای،نام مجموعه ای از آمال و آرزوهای همه پسند را برنامه ریزی جامع گذاشتهایم،گفت: نبود مطالعات آماری متقن و به روز،عدم برنامه ریزی درست، فقدان منابع مالی لازم و متناسب، عدم هماهنگی بین بخشی و عدم تصویب آیین نامه ها، دستورالعملها و سایر مقررات قانونی مرتبط با احکام یادشده، نگاه سیاستی کلی به موضوع بجای تدوین مواد عمل گرایانه، وجود یک نگاه آرمانی به برنامه و در نهایت تحریم های بین المللی و عدم توجه به ظرفیت های مشارکتی مردم و سازمانهای مردم نهاد از جمله دلایل این عدم توفیق و فاصله قابل توجه با اهداف تعیین شده است.
• مشروح گفتگوی پیرهادی با خبرنگاران به شرح زیر است :
یکی از وظایفی که این روزها متوجه مجلس یازدهم است و پیش بینی می شود زمان زیادی از نمایندگان و جلسات علنی مجلس را به خود اختصاص دهد،تدوین و تصویب برنامه هفتم توسعه است؟ پیش از اینکه به باید وشاید چگونگی تنظیم این برنامه بپردازیم، در مورد عملکرد برنامه ششم توسعه که از سال 96 اجرایی شد و امسال سال پایانی آن است توضیح دهید،میزان اجرای این برنامه و رسیدن به اهداف آن را چگونه ارزیابی می کنید؟
ج- سیاست های کلی برنامه ششم توسعه بر پایهی سه اصل«اقتصاد مقاومتی»،«پیشتازی در عرصهی علم و فناوری» و«تعالی و مقاوم سازی فرهنگی» در سال از سوی مقام معظم رهبری 94 ابلاغ شد.به دنبال این ابلاغیه آنچه در تدوین این برنامه مورد توجه سیاستگذاران قرار گرفت تحقق این اصول و رفع ضعف های قبلی در محقق شدن اهداف 5 برنامه قبلی توسعه ای بود،بنابر این برای عدم تکرار تجارب قبلی اساس با برنامه ششم توجه به واقعیتهای موجود در صحنه ی داخلی و خارجی تدوین شد.
برغم این مهم اما بررسیها و گزارشهای نظارتی بیانگر دستیابی حداقلی به اهداف تعیین شده در برنامه ششم توسعه است. بر اساس گزارش های نظارتی انجام شده از روند اجرای قانون برنامه ششم توسعه - در بررسی عملکرد 520 ماده، جز، تبصره و بند قانون برنامه ششم توسعه- اهداف قانونگذار در 30 درصد احکام محقق، در 48درصد احکام بخشی از اهداف محقق شده و در 22 درصد احکام اهداف قانونگذار محقق نشده است.
متاسفانه در بحث اقتصاد کلان تمام شاخص های تعیین شده انحراف نامطلوب از مقدار هدف گذاری شده در برنامه دارند، به تعبیری دیگری رشد سالانه ارزش افزوده بخش کشاورزی،رشد سالانه ارزش افزوده بخشهای نفت،صنعت، معدن، آب، برقوگاز ، ساختمان ،حمل ونقل و انبارداری، ارتباطات،رشد تشکیل سرمایه ثابت ناخالص ،نقدینگی،تورم و بیکاری نه تنها میسر نشده اند بلکه فاصله زیادی تا اهداف تعیین شده دارند،مثلا در رشد اقتصادی هدف متوسط سالانه برنامه8درصد در نظر گرفته شده است اما رشد متوسط اقتصادی ما هفتاد وشش صدم درصد بوده ،کمتر از یک درصد رشد اقتصادی داشته ایم. به تعبیردیگر ما در پایان بازه 4 ساله مذکور باید 32 درصد رشد اقتصادی را ثبت می کردیم اما این مقیاس در عمل و بر اساس گزارش ها کمتر از یک هشتم این میزان و عددی کوچکتر از 4 درصد بوده است.
در نمونه ای دیگر بر اساس اهداف برنامه- در بازه زمانی سال 96 تا 1400 - رشد تورم ، نقدینگی و بیکاری در متوسط سالانه به ترتیب 17 ، 8.8 و 10.2 تعیین شده اما شاخص آن بر اساس آمار نهادهای ذیربط 37،36.7 و 11.6 بوده است. اگر ما بخواهیم انحراف برنامه را مثلا در حوزه رشد تورم سالانه ببینم در بازه 4 ساله مذکور در بحث کنترل تورم ،سالی 20 درصد و در مجموع 4 ساله 80 درصد انحراف داشته ایم .یا در بحث نقدینگی ما 27.9 درصد سالانه انحراف داشته ایم که درمجموع 4 سالانه آن انحراف 111 درصدی را به ارمغان آورده است
در قانون برنامه ششم توسعه دستیابی به متوسط رشد سالانه 8 درصد، سهم 8/2 درصد از رشد 8 واحد درصدی سالانه از محل رشد بهره وری کل عوامل تولید، رشد سرمایه گذاری ناخالص سالانه 4/21 درصد،کاهش ضریب جینی کشور به 34/۰ درصد، رشد متوسط نقدینگی سالانه 17 درصد و ... تبیین شده بود که با انحراف در عملکرد روبرو بوده اند،تدوین نظام بنگاه داری نوین در بخش دولتی، جذب شرکتهای معتبر جهانی، تامین منابع مالی خارجی،ارتقای شفافیت اطلاعات در بازار سرمایه، اصلاح سیاستهای ارزی و تجاری و تعرفهای، تضامین تأمین مالی خارجی، سند ملی کار شایسته، اجرائی نمودن چرخه مدیریت بهره وری، اندازه گیری کارایی و بهره وری دستگاههای اجرائی و واحدهای عملیاتی از دیگر مواردی بودند که برغم هدف گذاری در برنامه ششم توسعه محقق نشده اند.
بر اساس برنامه های توسعه کشور الان باید رشد متوسط اقتصادی 8 درصد تجربه میکرد اما در این زمین موفقیتی عیان نیست، تحریم ها غرب و شرایط دشوار سیاست خارجی و اقتصادی کشور در بین الملل در این مسیر حتما اثر گذار بوده وحتی این شرایط در تدوین برنامه ششم مورد توجه سیاستگذاران قرار گرفته اما چه شده که تنها 33 درصد اهداف برنامه محقق شدهاند و قریب به 70 درصد اهداف یامحقق نشدهاند و یا برخی از اهداف محقق شدهاند؟
نبود مطالعات آماری متقن و به روز،عدم برنامه ریزی درست، فقدان منابع مالی لازم و متناسب، عدم هماهنگی بین بخشی و عدم تصویب آیین نامه ها، دستورالعملها و سایر مقررات قانونی مرتبط با احکام یادشده، نگاه سیاستی کلی به موضوع بجای تدوین مواد عمل گرایانه، وجود یک نگاه آرمانی به برنامه و در نهایت تحریم های بین المللی و عدم توجه به ظرفیت های مشارکتی مردم و سازمانهای مردم نهاد از جمله دلایل این عدم توفیق و فاصله قابل توجه با اهداف تعیین شده است.
به عنوان مثال بررسی آمار رسمی و در دسترس عملکرد اقتصاد ایران در بازه برنامه ششم و انحراف آنها از اهداف کلان برنامه ششم، نشان می دهد که علاوه بر پایین بودن معدل عملکرد متغیرهای کلیدی، اقتصاد ایران از نوسانات بالایی برخوردار است. به طور کلی اقتصاد ایران با چالشهای مختلفی حول نارسائیهای نهادی، ابزاری و مقرراتی و نیز وضعیت رکود تورمی، بازدهی بالاتر بازار دارائیها نسبت به بازار پول، بازدهی به مقیاس بالای بسیاری از بخشهای شبه انحصاری، ساختاررانتی و ... مواجه بوده است این درحالی است که کشور ایران از یکسو دارای منابع انسانی و غیرانسانی قابل توجه همراه با موقعیت جغرافیایی و سیاسی استراتژیک است. این چالشها در بلندمدت اقتصاد را از مسیر توسعه خارج کرده و منجر به عدم تحقق اهداف سیاستهای کلی برنامه شده است.
اشاره کردید که عدم توجه به ظرفیت های مشارکتی مردم و سازمانهای مردم نهاد از جمله دلایل این عدم توفیق و فاصله قابل توجه با اهداف برنامه ششم توسعه بوده است، این خلا به نظرتان چگونه قابل جبران است ؟
متاسفانه در برنامه ششم در هیچ یک از احکام که نیاز به مشارکت بخش خصوصی بوده عملا توفیقی حاصل نشده است،در نظرگرفتن امنیت حقوق مالکیت یک اصل غیر قابل اغماض در شکل گیری اقتصاد پویا و رونق اقتصادی است. ناگفته پیداست که اگر کارآفرینان نسبت به حفظ و بازدهی سرمایه های خود حس امنیت نداشته باشد تمایلی به سرمایه گذاری در فعالیت های اقتصادی ندارد به همین دلیل برای رفع این کاستی و ترغیب مردم به حضور و مشارکت در عرصه اقتصادی یاید حقوق مالکان را تصمین کرد و سرمایه گذار خصوصی را از رعایت حقوقش مطمئن کرد. اگر فعال یا کارآفرین اقتصادی احساس اعتماد اطمینان در رعایت حقوقش نداشته باشد حتی نسبت به استفاده از منابع مالی بانکی نیز رغبتی نشان نخواهند داد.
روند تحقق اهداف برنامه ششم توسعه در دیگر حوزه ها چگونه بوده است، به عنوان مثال در سیاستگذاری های فرهنگی و اجتماعی و حتی محیط زیستی فاصله هدف تعیین شده با انچه در عمل اتفاق افتاده است؟
متاسفانه عدم توفیق در هدف گذاری های برنامه ششم توسعه در تمامی بخش ها بوده و وقتی اعلام می کنیم 22 درصد هدف ها به صورت کامل محقق نشده اند شامل تمامی حوزه ها می شود، متاسفانه بر اساس گزارشات دیوان محاسبات اهداف برنامه در واگذاری مجوزها و تصدی گری فرهنگی و هنری، تسهیل فرآیند صدور مجوز و بازنگری و کاهش ضوابط و مقررات محدودکننده تولید و نشر آثار فرهنگی و هنری، سند راهبردی توسعه گردشگری محقق نشده اند.
به عنوان مثال بر اساس هدف گذاری برنامه ، بر اساس آخرین آمار سازمان ثبت احوال کشور در سال 1398 میانگین سن ازدواج برای دختران 24 و برای پسران29 سال بوده است. بررسی تغییرات میانگین سن ازدواج در سالهای گذشته نشان می دهد که میانگین سن ازدواج همواره روندی افزایشی را طی کرده است. برخلاف روند مد نظر در برنامه ، نرخ باروری به ازای هر زن در سن باروری از 01/ 2 - دو یک صدم – درصد در سال 1395 به 1.7- یک و هفت دهم – درصد سال 1399 رسیده است.
در عمل کاهش قابل توجه تعداد ازدواج ثبت شده از بیش از 704 هزار واقعه در سال 1395 به حدود 557 هزار واقعه در سال 1399 مسئله بسیار مهمی است که به یک زنگ خطر جدی برای کشور تبدیل شده است.
برای عدم تکرار معطل ماندن برنامه های توسعه وانباشت اهداف آنها پیشنهادتان برای تدوین برنامه هفتم توسعه چیست ؟
مقام معظم رهبری در دیدار امسالشان با نمایندگان چند تاکید مهم و توصیه به مجلس داشتند،تبیین دقیق راه برای مسئولان اجرایی کشور،مساله محور شدن برنامه هفتم وپرهیز از کلیگویی سه محوراصلی تاکیدات ایشان خطاب به وکلای ملت بود،که در حقیقت ریلگذار تدوین برنامه هفتم توسعه خواهد شد .
متاسفانه علیرغم سابقه طولانی برنامه ریزی پیشرفت و توسعه در کشور ، تلاش های دستاندرکاران و نهادهای دخیل و اختصاص اعتبارات گسترده به بخش برنامهریزی و هدفگذاری در کشور ،نمیتوان منکر این مهم بود که به دلیل وقوع شوکهای خارجی متعدد، قوانین برنامه های توسعه در کشور نتوانستهاند زمینه ساز تحقق اسناد بالادستی همچون«سند چشم انداز جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 »و سایر اسناد و سیاستهای کلی نظام شوند.
بنا بر اعلام مرکز آمار ایران،نرخ تورم در پایان سال 1400 برابر با 2/40 چهل و دو دهم درصد بوده است.با توجه به کسری حدوداً 290 هزار میلیارد تومانی دولت در بودجه سال 1400 ،افزایش شدید حداقل دستمزدها در سال 1401 برابر با 57 درصد که پیش بینی میشود تخلیه آثار آن در سالهای پیشرو نیز به طول بیانجامد و ناترازی بخش بانکی کشور به عنوان موتورهای ایجاد تورم، به نظر میرسد ما همچنان شاهد تورمهای دو رقمی در سالهای آینده خواهیم بود. همچنین، وضعیت نابسامان صندوقهای بازنشستگی و وابستگی مالی آنها به دولت نیز بر حجم ناترازیهای تشدیدکننده تورم خواهد افزود. به نحوی که در سال 1401 پرداخت حقوق و مزایای کارکنان بازنشسته 4 صندوق لشگری، کشوری، فولاد و اطلاعات نیازمند بیش از 217000 میلیارد تومان کمک دولت است. صندوق تأمین اجتماعی نیز نیازمند دریافت 90 هزار میلیارد تومان از دولت بابت بدهی های قبلی است که مجموعه اینها کسری تراز عملیاتی دولت را احتمالا بیش از سال 1400 خواهد کرد.
حالا که در آستانه تدوین برنامه هفتم پیشرفت و توسعه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی قرار داریم، کوشش برای یک بازنگری اساسی و بهبود هرچه بیشتر فرآیند برنامه ریزی پیشرفت و توسعه امری بسیارضروری خواهد بود. برنامه پیشرفت و توسعه مطلوب، بایستی ابتدا در یک نگاه مسئله محور به اولویت های کشور بپردازد و در گام دوم با نگاه عملکردی و با توجه به محدودیتها و قیود حاکم بر شرایط کشور روند تحقق آن اولویتها را پیش بینی می کند . اگر غیر از این باشد ذکر مجموعه ای از آمال و آرزوهای همه پسند که ما اصطلاحا ً ما نامش را برنامه ریزی جامع گذاشته ایم و متاسفانه و به تناوب در اسناد برنامه های توسعه پیشین تکرار و بازتکرار شده اند، روندی غیر مستند و غیر علمی که در 6 برنامه توسعه ای کشور کمکی به برون رفت از چالشهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور نکرده است.
روند تدوین و تصویب برنامه هفتم از چه زمانی در مجلس آغاز می شود؟
بر اساس قانون دولت موظف است شش ماه قبل از پایان اعتبار قانون ششم توسعه برنامه پنجساله هفتم را به مجلس ارائه کند. مجلس به محض دریافت این برنامه با توجه به علل ناکامی در تحقق بخشی از اهداف برنامه ششم توسعه و با نگاه آسیب شناسانه به تدوین و تصویب برنامه 5 ساله هفتم ورود خواهد کرد.