پاپ برای عذرخواهی راهی کانادا شد

این سفر پاپ فرانسیس ، رهبر کلیسای کاتولیک با سفر هر پاپ دیگری در ادوار گذشته متفاوت است، چراکه هدف اصلی آن ابراز ندامت و پشیمانی است.

فرانسیس در طول دوره فعالیت خود بارها با فشار برای سفر به کانادا و عذرخواهی به دلیل نقش کلیسای کاتولیک در اداره مدارس شبانه‌روزی مواجه شده است، مدارسی که بیش از یک قرن فعالیت داشته و به عنوان بخشی از سیاست دولت کانادا برای همسان‌سازی کودکان بومی و از بین بردن تفاوت‌ها و فرهنگ آن‌ها فعالیت می‌کردند. مدارس کاتولیک از سال ۱۸۴۰ تا دهه ۱۹۹۰ توسط کلیساها اداره می‌شدند.

در سال گذشته در پی آنکه چندین گروه بومی اعلام کردند که رادارهای نفوذکننده به زمین، صدها گور بی‌نام‌ونشان کودکان را در نزدیکی مدارس بودمی یافته‌اند، فشارها بر پاپ و کلیسای کاتولیک به مراتب شدیدتر شد.

فرانسیس در ابتدا با وجود فشارهای زیاد، تن به عذرخواهی نداد؛ فشارها تا حدی بود که جاستین ترودو، نخست‌وزیر کانادا شخصا خواستار حضور پاپ در کشورش و عذرخواهی وی از بومیان کانادا شد. در سال گذشته میلادی نیز اسقف‌های کانادا از پاپ دعوت به عمل آوردند تا به این کشور سفر کند.

نهایتا در ماه آوریل، پاپ بالاخره به هیئتی از بومیان کانادا در واتیکان گفت که به دلیل رفتار «تعدادی از کاتولیک‌ها» متاسف بوده و قصد دارد به کانادا برود.

یکی از رهبران «مردمان کری» در کانادا که از بومیان این کشور هستند، گفت: می‌خواهیم حقیقت مدارس بومی به اطلاع مردم برسد. همه باید بدانند چه بر سر ما آمده و اینکه هرگز تکرار نخواهد شد.

این مدارس دست‌کم ۱۵۰ هزار کودک بودمی کانادا را - گاها به زور - از خانواده‌هایشان جدا کردند، به شکلی که برخی از آنان هرگز دوباره خانواده خود را ندیدند.

آنطور که از شواهد پیداست، این سازمان‌های تحت کنترل کلیسای کاتولیک تنها نام مدرسه را یدک می‌کشیدند، اما در واقع کودکانی که به زبان مادری خود صحبت کرده یا رسوم و سنت‌های خود را پاس می‌داشتند، به شدت تنبیه می‌کردند. بسیاری از این کودکان مورد بی‌توجهی و غفلت قرار گرفته و یا از تجاوز روانی، جسمی و جنسی رنج بردند.

پاپ برای عذرخواهی راهی کانادا شد

کمیسیون حقیقت و آشتی کانادا در گزارشی در سال ۲۰۱۵ اعلام کرد که سیستم مدارس شبانه‌روزی مرتکب «قتل‌عام فرهنگی» شده و خانواده‌های بومیان کانادا را دچار زخم و ترومایی کرد که از نسلی به نسل دیگر منتقل شد.

بسیاری از این کودکان با بیماری، خودکشی، در سوانح و یا در هنگام فرار از این مدارس جان خود را از دست دادند. گاهی اوقات نه دولت و نه مدارس نام دانش‌آموزان فوت شده را ثبت نکرده و خانواده‌هایشان را از مرگ فرزندانشان مطلع نمی‌کردند. بسیاری از این کودکان به خانه‌هایشان بازنگشته و در گورهای بی‌نام‌ونشان دفن شدند.