کارشناسان و ناظران امور سرزمین های اشغالی می گویند بسیار طبیعی است که درباره بحران دهه هشتاد از عمر رژیم اشغالگر « اسرائیل » سخن بگوییم، بحرانی که بسیاری از تحلیلگران و رهبران کنونی و پیشین این رژیم از جمله ایهود باراک، نفتالی بنت، عاموس یادلین و حتی بنیامین نتانیاهو و تامیر پاردو هم از آن سخن گفته اند.
این بحران از این قرار است که همه دولت هایی که یهودیان تشکیل داده اند، در دهه هشتاد، از درون و بر اثر درگیری های داخلی، خود را ویران کرده اند.
حقیقت این است که نخبگان اسرائیلی تا پیش از این از باب تذکر و یادآوری به یکدیگر و با فرض نیافتادن در باتلاقی سخن می گفتند که دولت های پیشین یهود را در خود فرو برده است.
با این حال شکست در تصویب قانون مقررات اضطراری در شهرکهای صهیونیستی واقع در کرانه باختری ثابت کرد که عملیات انهدام درونی از هم اکنون در رژیم اشغالگر اسرائیلی آغاز شده است.
مبالغه آمیز نیست اگر بگوییم تصویب نشدن این قانون در کنیست، انهدام درونی رژیم اشغالگر را کلید زد، مسئله ای که علت آن این است که درگیری های داخلی رژیم اشغالگر، نخستین بار با رسوایی تمام بر منافع عمومی پیروز شد به این معنی که منافع تنگ نظرانه شخصی و حزبی بر منافع عمومی غلبه کرده است و چنین اتفاقی به معنای سقوط و سرنگونی هر مجموعه و سازمانی است.
پدران نخست رژیم اسرائیل که آن را ایجاد کردند، معتقد بودند که هدف از اختلافات سیاسی باید پیشبرد اهداف رژیم باشد و بر همین اساس بر سر موارد بسیار به ویژه بر سر آنچه به آینده این رژیم مربوط می شود، به توافق می رسیدند، با این حال فرزندان آنان آشکارا به گونه ای رفتار می کنند که به سرعت به سمت بحران های داخلی و انهدام درونی پیش می روند و عامل اصلی آن نبود تفکر رهبری سازمانی است که منافع عمومی را بر منافع شخصی و حزبی ترجیح می دهد.
هم اکنون «اسرائیل» عملیات انهدام درونی را برگزیده است، مسئله ای که تامیر پاردو رئیس پیشین موساد به آن تصریح کرده و افزوده است: «اسرائیل از نظر تکنولوژی، کشاورزی، پزشکی و دیگر حوزه ها بسیار ثروتمند و غنی است اما در حال گسست و فروپاشی است. خطرات همچنان ما را تهدید می کنند. برخی تلاش می کنند در لحظه مناسب به ما زیان برسانند و پس از اندک زمانی عملیات انهدام درونی آغاز خواهد شد».
به گفته کارشناسان، اسرائیل پس از چهار بار نبرد انتخاباتی در طول دو سال، دارای دولت های ترکیبی بوده است، دولت هایی که اکثریت را در کنیست به دست آورده اند.
دولت کنونی اسرائیل تا این لحظه با 58 عضو هنوز تغییر نکرده است، با این حال نبرد بین مخالفان و دولت کنونی روز به روز عمیق تر و شدیدتر می شود و راه حل واقعی برای آن یافت نمی شود.
تصویب نشدن قانونی که در اصل برای منافع دولت اسرائیل و منافع شهرک نشینان آن است، آن هم با هدف سرنگونی دولت، نشان دهنده حجم درگیری و نزاع درونی و نبود راه حل سیاسی در آینده نزدیک است. این در حالی است که رژیم اشغالگر اسرائیل پیش از این بر نظریه دشمنی با خارج برای حفظ جبهه داخلی تاکید می کرد و این ادعا همواره برای گریز از اختلافات داخلی مطرح می شد، اختلافاتی که براساس اختلافات دینی یا نژادی شکل گرفته است.
این سیاست در گذشته تا حدی در حفظ همبستگی داخلی موفق بوده است اما هم اکنون به نظر می رسد حجم درگیری و اختلافات داخلی بسیار زیاد است و دیگر نسخه دشمنی با خارج جواب نمی دهد و این در حالی است که همین رهبران اسرائیلی منتظرند فلسطینیان تضعیف شوند تا آنها را به دریا بیاندازند.