رهبر حکیم انقلاب در پیامی به مناسبت آغاز کار ستاد ملی جمعیت کشور، از همه فعالان دلسوز حوزه جمعیت تشکر کردند و تلاش برای افزایش نسل کشور و جوان شدن نیروی انسانی را از ضروریترین فرایض بر مسؤولان و آحاد مردم دانستند و از این امر تحت عنوان «سیاست حیاتی» برای آینده بلندمدت کشور یاد کردند. ایشان در انتها بر نکتهای تاکید کردند که همواره در موضوع جمعیت بحثآفرین بوده و آن اهمیت فرهنگسازی در فضای عمومی و نظام بهداشتی علاوه بر تدابیر قانونی است.
اغلب وقتی پیرامون جمعیت صحبت میشود، میگویند عامل کاهش فرزندآوری بحث اقتصادی است و تا وقتی مشکلات اقتصادی و معیشتی حل نشده و مردم آینده امنی برای وضع معیشتی خود تصور نکنند، نباید از آنان توقع فرزندآوری داشت و فعالیت در این زمینه بیفایده است. عدم پاسخ به سوال مهم «فرهنگ یا اقتصاد»، بسیاری از افراد دغدغهمند را از تلاش و تبلیغ در جهت نجات آینده جمعیتی کشور از سیاهچال سالمندی منصرف کرده است.
همه ما قبول داریم طی یک دهه گذشته، کشور با تورم و تحریم دست و پنجه نرم کرده و بیقراری نرخ دلار، مدام ثبات و آرامش را از بازار گرفته، گرانی سفره بسیاری از مردم را کوچک کرده، سالها شرطی شدن بازار به دیپلماسی و توافق و عدم توافق و رهاشدگی وضع اقتصاد و بیتدبیری در کنترل گرانیها، اعتماد مردم را از تصمیمات اقتصادی مدیران سلب کرده؛ به طوری که این روزها با وجود حمایتهای بیسابقه دولت سیزدهم در پرداخت یارانه کمک معیشتی باز هم آرامش به روان جامعه بازنمیگردد و از اینکه آینده چه میشود نگرانی دارند. طبیعتا چنین شرایطی اقدام به ازدواج و فرزندآوری را تحت تاثیر قرار میدهد.
وقتی با یک بحران مثل کاهش شدید نرخ رشد جمعیت روبهرو هستیم، باید عوامل مختلف پدیدآورنده آن را شناخته و سهم هر عامل را بررسی کنیم. عدم شناخت وزن هر عامل، روشهای مقابلهای ما را از فایده کافی خالی میسازد.
بررسی دقیق عوامل متعدد موثر بر بحران جمعیت و رجوع به یافتههای پژوهشی و قرائن، ما را به این نتیجه میرساند که سهم عوامل فرهنگی موثر بر بحران جمعیت بیش از مشکلات اقتصادی است. این یعنی ما در مواجهه با این بحران باید به پیشرانهای فرهنگی بیشتر و پیشتر یا لااقل همسنگ پیشرانهای اقتصادی توجه کنیم. توجه به تمهیدات فرهنگی به معنای کماهمیت دانستن تسهیلات اقتصادی نیست. در حال حاضر قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت به عنوان تنها قانون حامی جمعیت کشور بیش از 20 ماده را به تسهیلات و مشوقهای مالی و اقتصادی اختصاص داده که میتواند به خانوادهها برای اقدام به فرزنددار شدن دلگرمی دهد اما غفلت از فرهنگسازی میتواند موجب کماثر شدن مشوقهای اقتصادی شود.
دلایل متعددی میتوان برای این ادعا بیان کرد:
- با اجرای سیاست کاهش جمعیت در ابتدای دهه 70، نرخ باروری کشور از 7-6 فرزند به زیر 2 فرزند کاهش پیدا کرد! چنین تغییر رفتار بیسابقهای که در مدت زمان کمتر از تغییر یک نسل اتفاق افتاده، مسلما باید دلیلی بیش از اعمال سیاستهای تعدیل جمعیت داشته باشد و باید عوامل فرهنگی را دلیل مکمل و تمامکننده تغییر نگرش و رفتار ایرانیان دانست؛ مخصوصا وقتی آمار کاهش فرزندآوری را در کنار کاهش 40 درصدی ازدواج طی 10 سال گذشته قرار دهیم. از ابتدای دهه 70، شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» از درون زایشگاه جلوی چشم مردم بود تا خیابان و پارک و درمانگاه و مدرسه و تبلیغات و فیلمهای تلویزیونی و سینما. بار فرهنگی القاشده توسط این شعار و تبلیغات مشابه آن، فرزندآوری را در تقابل با رفاه و راحتی نشان داده و ایده منسوخ «کمیت از کیفیت میکاهد» را ترویج کرد. از آثار تبعی این القائات و فضای حاکم بر دوران سازندگی، ترویج رفاهزدگی و تبدیل جامعه ایرانی به یک جامعه مصرفگرا و کالازده و نسلی به دنبال کسب سود آنی بود. مطالعات جامعهشناختی مؤید این مطلب است.
- معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش چندی پیش اعلام کرد طی پژوهشی 37 درصد جوانان ایرانی اظهار داشتهاند ازدواج از ملزومات زندگی آنان نیست و حتی در صورت رفع موانع اقتصادی، تمایلی به تشکیل خانواده ندارند! همچنین یافتههای پژوهشهای دیگر نشان میدهد ارزش شدن کمفرزندی از مهمترین دلایل کاهش میل به فرزندآوری در کشور ما است. (رضویزاده، غفاریان و اخلاقی/ 1394/ مجله راهبرد فرهنگ/ شماره 31)
- طبق مطالعات دانشگاههای علوم پزشکی و پزشکی قانونی که در ماهنامههای تخصصی منتشر شده، روزانه در ایران صدها سقط عمدی غیرقانونی با دلایلی چون عدم تمایل به داشتن فرزند بیشتر و فاصله کم با فرزند قبلی، نگرش منفی اجتماع نسبت به تعدد کودکان و ضعف اعتقادات مذهبی صورت میگیرد. (مجله علمی پزشکی قانونی/ دوره 18/ شماره یک) برخلاف تصوراتی که فقر را نخستین عامل سقط عمدی تلقی میکند، پژوهش عرفانی و شجاعی درباره سقط عمدی در تهران (مجله زنان زایمان نازایی/ دوره 21 / شماره 3 / خرداد 97) نشان داد زنان ساکن مناطق بالای شهر تهران نرخ سقط عمدی بالاتری دارند. وقوع سقط عمدی بین زنان شاغل در ایران 56 درصد بیشتر از زنان غیرشاغل است.
- فراوانی فرزندآوری در مناطق محروم به طور محسوسی بیش از مناطق مرفه شهری است که نشان میدهد فرهنگهای دستنخورده با وجود درآمد سرانه پایینتر میل بیشتری به بچهدار شدن دارند. نسبت دادن این تفاوت به اموری چون ناآگاهی و فقر فرهنگی، غیرعلمی و غیرقابل استناد است.
همه این قرائن و شواهد بسیار دیگر به ما میگوید ماجرا با تسهیلات و مشوقهای معیشتی پایان نمییابد و تا وقتی نگرش جامعه نسبت به فرزندآوری تغییر نکند، تغییر رفتار ممکن نیست.
توجه به این نکات و مطالبه مؤکد حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای بر فرهنگسازی در موضوع جمعیت، بار مسؤولیت مراکز فرهنگسازی چون صداوسیما و قرارگاههای فرهنگی را سنگینتر میکند. فرهنگ ایرانی با خانوادهگرایی و فرزنددوستی سازگار است و کار فرهنگی در این زمینه را پس نمیزند. موفقیت در نجات آینده جمعیتی ایران آن روزی رقم میخورد که افکار عمومی داوطلبانه به سیاستهای جمعیتی اقبال نشان دهد و کار فرهنگی تمیز در کنار حمایت دولت، میتواند این همراهی را رقم بزند.
رها عبداللهی