«ولید فارس» تحلیلگر امور خاورمیانه و مشاور سیاست خارجی کارزار انتخاباتی «دونالد ترامپ» در سال ۲۰۱۶ در مقاله ای برای شبکه خبری آمریکا یی "نیوزمکس" نوشت: با پژوهش در مورد حکومت ایران از زمان پیدایش آن در پی انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ به رهبری (حضرت آیت الله) خمینی(ره)، اتحاد آن با دولت اسد (رئیس جمهوری سوریه)، راه اندازی حزب الله، بحران گروگانگیری در دهه ۱۹۸۰ میلادی، جنگ های نیابتی با اسرائیل، آغاز برنامه هستهای و نفوذ آن در چهار کشور عربی توسط شبه نظامیان در دهه گذشته، نتیجهگیری من این است که رهبران تهران دستکم تا به امروز پیروز بوده اند.
فارِس در این مقاله یادآور شد: من به عنوان نویسنده کتاب ها و مقالات متعدد از جمله نخستین کتابم در مورد راهبردهای ایران که در سال ۱۹۸۷ در بیروت منتشر شد، تا مقالات گوناگون دیگر و هشدار به واشنگتن به دلیل شکل گیری محور جدیدی که تهران از سال ۱۹۹۲ شروع کرد، حضور در جلسات توجیهی کنگره و شرکت در سمینارهایی برای آژانسهای امنیت ملی و دفاعی، قبل و بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر، تحولات ایران، ژئوپلیتیک آن و اعتراضات مردمی، بیش از 40 سال صرف مطالعه و پژوهش درمورد ایران کرده ام.
او می نویسد: تهران پس از یک سلسله رویارویی های مداوم و پایدار با آمریکا و اسرائیل و بسیاری از کشورهای عربی، توانست از جنگ سرد، دنیای تک قطبی دهه ۱۹۹۰، دوران پس از ۱۱ سپتامبر، بهار عربی و رویدادهای پس از خروج آمریکا از افغانستان تا عراق جان سالم به در ببرد. این کشور از یک سو تواناییهای نظامی و اطلاعاتی خود را در داخل تقویت کرده و از سوی دیگر با استفاده از شبه نظامیان تحت کنترلش قلمرو خود را در منطقه گسترش داده است. از همه مهمتر به لطف جاذبهای که توافق هسته ای ایجاد کرده، ایران توانسته است نفوذ قابل توجهی در غرب به دست آورد.
وی در ادامه این پرسش را مطرح می کند که چگونه نخبگان حاکم بر ایران با وجود شکستهای اقتصادی، مشکلات مالی و نارضایتی مردم توانسته اند نزدیک به نیم قرن دوام آورند؟ چرا ایران پیروز است و چگونه می توان روند پیروزی تهران را معکوس کرد؟
این تحلیل گر امور خاورمیانه در بخشی از مقاله خود مدعی شد: ایران مسئول کشته شدن صدها تفنگدار دریایی و گروگان های آمریکایی در لبنان و نظامیان آمریکایی در عراق است و از این رو حفظ نام سپاه پاسداران در فهرست گروه های تروریستی ایالات متحده یک ضرورت بوده و حذف آن در راستای مذاکرات وین اشتباهی استراتژیک است که باعث پیروزی ملاها خواهد شد.
فارِس در ادامه ادعاهای خود می نویسد: سپاه پاسداران و به ویژه نیروی قدس، شبه نظامیان قدرتمندی را برای تسلط بر عراق، سوریه، لبنان و یمن سازماندهی کرده است. حزب الله تهدیدی برای اسرائیل است و در جنگ های دیگر منطقه ای شرکت می کند. حشدالشعبی عراق را کنترل می کند و تهدیدی برای کردها بشمار می رود، شبه نظامیان در سوریه در مردم وحشت آفرینی می کنند و حوثی ها هم در یمن ویرانی به بار می آوردند و موشک های بالستیک به سمت عربستان سعودی و امارات شلیک می کنند و همین ثابت می کند که حذف حوثی ها از فهرست تروریستی آمریکا در سال ۲۰۲۱ یک اشتباه استراتژیک بود.
این تحلیلگر لبنانی تبار در ادامه آورده است: واشنگتن از زمان حادثه ۱۱ سپتامبر چندین بار مسیر خود را در مورد ایران تغییر داده و همین امر تهران را منتفع کرده است.
در ادامه این مقاله آمده است: دولت «جورج دابلیو بوش» در سال ۲۰۰۲ تهران را «محور شرارت» خواند و تحریم های تروریستی علیه حزب الله و حماس اعمال کرد. اما با روی کارآمدن دولت «باراک اوباما»، مسیر دولت قبلی تغییر کرد و وی از ژوئن ۲۰۰۹ با آیتالله خامنهای وارد تعامل شد و رویارویی با آن را متوقف کرد. دولت اوباما از سال ۲۰۱۰ به شبهنظامیان تحت کنترل ایران اجازه نفوذ به عراق را داد و متحدان خود را متقاعد کرد که برجام را در سال ۲۰۱۵ امضا کنند، سپس به تهران ۱۵۰ میلیارد دلار پول نقد داد؛ مبلغی که ایران با آن سلاح و موشک خرید و به تامین مالی شبهنظامیان منطقه و کسب نفوذ سیاسی پرداخت.
«اما با روی کارآمدن «دونالد ترامپ»، واشنگتن بار دیگر سیاست خود را تغییر داد و در مقابل ایران در منطقه ایستاد، از توافق هسته ای خارج شد، از ائتلاف عربی حمایت کرد، توافقنامه "ابراهیم" را به امضا رساند و شبه نظامیان و نیروی قدس را عقب راند. آمریکا با این دست اقدامات در حال تضعیف قدرت ایران در منطقه بود.»
ولید فارس در ادامه می نویسد: اما چهار سال بعد و در پی روی کارآمدن دولت «جو بایدن»، کاخ سفید بار دیگر به مسیر اوباما در مقابل ایران بازگشته و به سمت برجام پیش می رود و جایگاه آمریکا را در کنار متحدانش در خاورمیانه متزلزل کرده است.
فارِس در بخش دیگری از مقاله اش نوشت: شاید یکی از جدیترین پیامدهای قدرت یافتن تهران از سال ۲۰۰۹، که در سال ۲۰۱۵ به اوج خود رسید، این بوده است که جمهوی اسلامی به لطف تأمین مالی، نه تنها در منطقه، بلکه در اروپا و آمریکا هم اعمال نفوذ کرده است. درواقع به لطف جاذبه های مالی که توافق هسته ای با تهران دارد، حکومت ایران توانسته نفوذ بازوی تبلیغاتی خود را در جهان عرب و غرب به یک اندازه گسترش دهد.
این تحلیل گر در پایان ضمن یادآوری پیروزی جمهوری اسلامی نوشت: ایران در حال حاضر پیروز میدان است و تا زمانی که آمریکا جایگزین بهتری برای تامین مالی سیاست های حکومت ایران پیدا نکند، این پیروزی ادامه خواهد داشت.