«پروژه یکدستسازی حاکمیت» کلیدواژهای است که یک جریان سیاسی داخلی هر بار که با عدم اقبال مردم به نامزدهای مورد حمایتش، در انتخابات شکست میخورد از آن برای تخریب جمهوری اسلامی استفاده میکند اما جملهسازی با این عبارت بیش از آنکه به تضعیف نظام مردمی ایران منجر شود هویت این جریان سیاسی را رسواتر میکند. جریانی که اگرچه رقیبش را به «توهم توطئه» متهم میکند اما خودش همیشه ناکامیهایش را نه در عملکرد فاجعهبارش که به «دستهای پشت پرده» برای حذف خود و یکدستسازی قدرت حواله میدهد! با این کار آنها در واقع اعتراف میکنند که در تمام سالهای فعالیتشان هرگز به دنبال همافزایی قوای سهگانه با یکدیگر در جهت پیشبرد اهداف انقلاب نبودهاند بلکه حاکمیتی چندگانه و چند دسته و پیوسته در تنازع با سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلام ی را میپسندند. شاید به همین علت باشد که همیشه در یک سر آشوبهای تاریخ پس از انقلاب، این طیف سیاسی قرار دارد؛ از آشوبهای تیرماه 1378 گرفته تا خرداد 1388 و آبان 1398. آنها در آشوب زیست میکنند و حیاتشان با اختلافافکنی و ایجاد نزاع تضمین میشود؛ آنها نه به دنبال اصلاحات که آشوبطلبند و ناگفته پیداست هماهنگی، همسویی و همافزایی قوای سهگانه و در یک کلام یکدستی برای پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی؛ کابوس آشوبطلبان است.
با روی کار آمدن دولت سیزدهم این کابوس یک بار دیگر به سراغ آنها آمد. تفرقهافکنی از همان روزهای اول با انتشار اخبار جهتدار مبنی بر سهمخواهی مجلس از دولت برای حضور در کابینه سیزدهم و برجستهسازی این اخبار آغاز شد. اخباری که گاه تمایلات یک نفر و یا رویدادهایی محدود را به کل مجلس یازدهم تعمیم داده و آن را در مقابل دولت از راه نرسیده سیزدهم مینشاند. کار به جایی رسید که علیرضا سلیمی عضو هیئترئیسه مجلس یازدهم در 22 تیر 1400 این گونه واکنش نشان داد: «مجلس یازدهم به دنبال سهمخواهی از دولت سیزدهم نیست ولی با این حال جانانه حاضریم به دولت آیتالله رئیسی کمک کنیم و سهمخواهی نداریم و قطعاً به او کمک خواهیم کرد و نه تاکنون سهمخواهی داشتهایم و نه سهمخواهی خواهیم کرد... با این حال از گوشه و کنار شنیدهایم که عدهای میگویند مجلس به دنبال سهمخواهی است که این حرف، دروغی بزرگ است.» با فرارسیدن زمان تدوین بودجه کشور توسط دولت و ارائه آن به مجلس در آذر ماه 1400 تفرقهافکنان فرصت دیگری یافتند تا عملیات رسانهای خود برای ایجاد شکاف و القای اختلاف میان دولت و مجلس را دنبال کرده و رؤیای خود را در قالب گزارشهایی با عنوان «پایان ماه عسل دولت و مجلس» تبدیل به خبر کنند. حتی یک بار در حالی این عنوان از سوی آنها برای پوشش نشست خبری معاون پارلمانی رئیسجمهور در نظر گرفته شد که مبنای برگزاری آن نشست خبری و محوریت اصلی آن «تعامل دولت و مجلس» بود! دی ماه 1400 وقتی که در جریان تصویب بودجه پیشنهادی دولت در مجلس، اظهارنظرات و بحثها پیرامون نحوه مواجهه با سیاست فاجعهبار ارز 4200 تومانی به یادگار مانده از دولت تدبیر(!) میان نمایندگان مجلس و دولتمردان مطرح بود یک بار دیگر نوبت به این جریان سیاسی رسید تا از سخنان رد و بدل شده میان رؤسای مجلس و دولت سوژهای برای اختلافافکنی بسازد. این بار هدف بدبین کردن مجلس به دولت بود و تیتر رسانههای زنجیرهای این جریان اینگونه انتخاب شد:
«روزنامه دولت، انتقاد قالیباف از رئیسی را سانسور کرد» در واقعیت اما هیچ اتفاق خاصی رخ نداده بود. روزنامه دولتی ایران طبق روال همیشگی خود تنها به انتشار سخنان رئیس دولت در مجلس پرداخته بود. هیچ خبری از سانسور انتقاد قالیباف از رئیسی نبود، چون اساسا انتقادی مطرح نشده بود و رئیسمجلس صرفا توضیحاتی درباره مخالفت مجلس با دوفوریت لایحه حذف ارز ترجیحی و نه اصل حذف آن ارائه داده بود. اتفاقا گزارش روزنامه ایران به توافق دولت و مجلس در این زمینه میپرداخت. اقدام زودهنگام تعداد محدودی از نمایندگان مجلس برای استیضاح برخی وزرا در حالی که کمتر از یک سال از فعالیت آنها میگذشت و اقدام عجیب یکی از نمایندگان مجلس برای مطرح کردن طرح عدم کفایت رئیسجمهور از دیگر مواردی بود که سوژهای به دست جریان آشوبطلب سیاسی داد تا این اقدامات محدود را به کل مجلس یازدهم تعمیم دهند و با فضاسازی رسانهای بار دیگر به امید ایجاد شکاف و اختلاف گوشهای بنشینند و تماشاگر صحنه باشند.
اتاق عملیات رسانهای آشوب این روزها لحظهای بیکار ننشسته است. نمونه دیگری از تفرقهافکنیهای اینچنینی انتساب انتشار سفر خانواده رئیسمجلس به چهرههای نزدیک به دولت بود. عملیاتی که برای تکمیل آن اقدام به انتشار یک فایل صوتی تقطیع شده و حاوی اطلاعات غلط در رسانههای بیگانه کردند. هنوز دامنه این خبرسازی جعلی فروکش نکرده بود که در موردی دیگر همزمان با اقدام دولت در بازتوزیع هدفمند یارانه آرد و نان خبری مبنی بر انتقادات تند رئیسمجلس به دولتمردان در جلسه سران قوا منتشر شد. خبری که البته همان روز توسط خبرگزاری مجلس شورای اسلامی(خانه ملت) تکذیب شد تا نشان دهد حجم بمباران خبری با اطلاعات و اخبار مخدوش بیش از حد تصور در دورههای گذشته است. آخرین نمونه اما شاید مربوط به نطق پیش از دستور رئیسمجلس در 18 اردیبهشت 1401 باشد. در حالی که شاکله اصلی سخنان محمدباقر قالیباف همراهی و همدلی با دولت برای پیشبرد برنامههای اقتصادیاش بود و در این زمینه از توافق و همکاری مجلس و دولت در آخرین جلسه سران قوا خبر داد، اما رسانههای زنجیرهای این جریان با چشم بستن بر متن کامل سخنان، اقدام به برجسته کردن قسمت کوچکی از نطق پیش از دستور رئیسمجلس کردند که حاکی از اختلاف دیدگاه جزئی با دولت بود.
این حجم از عملیات رسانهای با هدف اختلافافکنی میان دولت و مجلس و سایر مسئولان فقط در کمتر از 9 ماه پس از استقرار کابینه سیزدهم به ریاست سید ابراهیم رئیسی رخ داده است. فرصتطلبانی که دیروز با ناکارآمدی بانیان رنج مردم شدند، امروز تخم آشوب میکارند و در کمین نشستهاند تا کوچکترین اختلاف دیدگاهی که شاید در هر کشور دیگری امری عادی میان مسئولان باشد را در کشور ما تبدیل به سوژهای برای جدایی و افتراق میان خدمتگزاران به مردم کنند. با نگاه به این چینش و آرایش رسانهای مغرضانه، مدیران و مسئولان عالی نظام باید بیش از پیش هوشیار باشند. اختلاف نظرات و سلیقهها را در جلسات کارشناسی و همفکری حل و فصل کرده و هرگز به میان مردم و فضای عمومی جامعه نکشانند.
17 نوامبر 2020 (27 آبان 1399) توماس فریدمن تحلیلگر آمریکایی در کنفرانس سالانه سیاستگذاران اندیشکده شورای ملی روابط اعراب و آمریکا گفت: «رژیمهایی مثل رژیم ایران از بالا دچار گسست و شکست میشوند، این رژیمها از پایین دچار گسست و شکست نمیشوند. نحوه فروپاشی این رژیمها از بالا است و اینگونه است که یک شکاف واقعی ایجاد میشود. شما باید در بالاترین سطوح رژیم، جنگ و درگیری راه بیندازید.» به نظر میرسد اختلافافکنی میان سران قوا و مدیران و مسئولان عالیرتبه نظام پروژهای است که آشوبطلبان مستقیم یا غیرمستقیم از کارفرمایان آمریکاییشان گرفتهاند. شاید اگر این پروژه نیز با هوشیاری مسئولان و البته برخورد قاطعانه دستگاههای نظارتی شکست بخورد یک بار دیگر شاهد بازگشت عناصر نشاندار این جریان به موطن اصلی خود یعنی آمریکا و رسانههای آمریکایی باشیم، اتفاقی که در سالهای 78 و 88 نیز مشابه آن رخ داد.
سید محمدعماد اعرابی