در رمضان خواب آدم به هم میخورد، خاصتا جمعه باشد و تنها روزی که در آن بیشتر بتوان چشم روی هم گذاشت، دل کندن از خواب سختتر میشود. زبانها روزهاند و روزها بلند؛ اما پای مظلوم در میان است. پای مظلومی چون مسجد الأقصی ، کعبهای در بند و زنجیر. پای شهیدان و اسیران گاه و بیگاه سرزمینهای اشغالی، کربلایی جاری. مسجدالأقصی جای عجیبی است. یک گوشهاش سحر است و یک گوشهاش تاریکی شب. محراب این مسجد همیشه صبح است. صبح نوزدهم رمضان. محراب این مسجد شعبهای از محراب مسجد کوفه است و در آن همواره شمشیر ابن ملجم بر فراز سر علی بن ابی طالب. صحن این مسجد همیشه شب است. هرجا که در آن زنی یا دختری از دست ظالم چماق به دستی بگریزد، سپس آن ظالم به او برسد و آه از نهاد او بلند کند و او را روی زمین بیاندازد، آنجا شب یازدهم محرم است؛ شام غریبان. چه روح پررمز و رازی دارد این محوطه غریب. موریا، تپهای که برای قرنها مقر و پایگاه حقپرستی بوده و به فرمایش قرآن، پیامبر از آنجا به معراج رفت. بنا بر مشهور، از فراز صخرهای که اکنون گنبد طلایی قبةالصخره بر آن میدرخشد. پیامبر از مسجدالأقصی به معراج رفت؛ اما اقصی خود معراج ما است. برای هر کس که سودای آزادی در سر دارد، هر کس که اندیشه آزادی او را به وجد میآورد؛ برای کسی که باز کردن قفس پرندهای در او شور بر میانگیزاند و کسی که در خیالش زنجیر از پای دربندان میگشاید، قدس آسمانی است که میتوان در آن پرواز کرد. بیتالمقدس، پایتخت ابدی فلسطین سربلند، آسمان هفتم آزادیخواهان است. «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ؛ پاک و منزّه است خدایی که بندهاش را در یک شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصی -که گرداگردش را پربرکت ساختهایم- برد، تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم؛ چرا که او شنوا و بیناست». ما نیز در انتظار سفری هستیم. سیری که نه تنها از مسجدالحرام، که از ایران و افغانستان و عراق و لبنان و یمن آغاز میشود و به مسجدی که اطرافش مبارک ساخته شده ختم میشود. در آن روز است که آیات خدا تجلی مییابد: «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ…».
حماسه روز قدس ، رزمایشی همتی است که امت آزاده اسلام برای آن روز معراجگونه دارد. این سیر کوتاه مردم در شهر و دیارشان، نمادی است از آرزویی که برای سیر طولانی به سمت مسجدالأقصی داریم. منزه است خدایی که این وعده را محقق خواهد ساخت.
جواد شاملو