بوژیدار رادوشویچ با مشارکت مدیران ناکارآمد ایرانی گوش تا گوش سر پرسپولیس را بریده و این تیم را به پرداخت ۹۰۰هزار یورو غرامت محکوم کرده است. داستان رادو غیراز شاهکار تاریخی و فراموشنشدنی محمدحسن انصاریفرد ابعاد دیگری هم دارد. ازجمله اینکه میگویند او سند یکی از اقساطی که پول گرفته را به فیفا ارائه نداده و این مسئله در سرنوشت پرونده بسیار مؤثر بوده است.
آنچه مسلم است اینکه بوژیدار آن چهره صمیمی و متعصبی که وانمود میکرد نبوده است. روزهایی که او در پرسپولیس عضویت داشت، بهخاطر تعصبی که از خودش نشان میداد مورد توجه هواداران قرار گرفته بود. آنها رادو را دوست داشتند، چون به نیمکتنشینی اعتراض نمیکرد، نخستین نفر در شادیهای بعد از گل حضور مییافت و با جملات حماسی از تیم تمجید میکرد. حالا اما نقاب از صورت گلر کروات افتاده و او روی دیگر سکه را نمایان کرده است.
صددرصد بدقولیهایی که در حق رادو شد و نیز پاس گل عجیبی که انصاریفرد به او داد در این تغییر رفتار مؤثر بوده است، اما بوژیدار هم حتما مایههای این دگردیسی را داشته است. نکته مهم این است که یاد بگیریم در ۹۰درصد مواقع ژست تعصب بازیکنان خارجی «فیک» است و اصالت ندارد. بدون تعارف امروز حتی پیدا کردن بازیکن ایرانی که وفاداری عمیق قلبی به تیمش داشته باشد دشوار شده، چه برسد به خارجیهایی که مال این آب و خاک نیستند، در این فرهنگ بزرگ نشدهاند و حتی اسم تیمهای ما را هم قبل از حضور در ایران نشنیده بودند. حیف است اگر خام ۴ و۶ نشان دادنهای این جماعت بشویم و آنها را در موقعیت سوءاستفاده قرار بدهیم. آنها حرف از غیرت و تعصب میزنند، اما طرف ایرانی نباید باور کند و وا بدهد. حیف که هر بار این بلا سرمان میآید و باز فراموش میکنیم.