۱- منطق و استدلالهای رهبر معظم انقلاب را باید با عنوان«منشور حکمرانی حکیمانه و مدبرانه» بر سردر سازمان ملل و مجامع بینالمللی نوشت و نه تنها ملت ایران و مسئولان کشور، حتی دول مستقل و ملل جهان هم باید آن را نصبالعین خود قرار دهند. نکته مهم در سخنان رهبر معظم انقلاب در حالی که تأکید دارند «تردیدی نداریم که آمریکا شکست خواهد خورد، به شرطی که طبق سنّت الهی به وظایف خود عمل کنیم و از تجربهها درس بگیریم»، این است که «اگر آمریکا را متّهم میکنیم و نسبت به اروپا بیاعتمادیم و اگر نسبت به مسائل اقتصاد داخلی معتقدیم که بایستی به ظرفیت داخلی اعتماد و تکیه کرد، دلیل اثباتکننده متقن داریم». حال با تجربه تلخ بدعهدی آمریکاییها و استدلالهای متقن رهبری که کسی پاسخی برای آنها ندارد و اگر در گذشته به آنها توجه میشد پیامدهای تجربه تلخ برجام گریبانگیر ملت نمیشد، چرا در شرایط فعلی که آثار خنثیسازی تحریمها با تلاشهای بیوقفه دولت سیزدهم از جمله در سیاست خارجی در حال ظهور و بروز است، این همه هجمه و شبهه و حاشیهسازی بیسابقه برای ناامیدی مردم انجام میشود که در هیچ دورهای از این مقطع از دولتها سابقه نداشته؟! پاسخ این سؤال مهم فقط در کلام دوراندیشانه و امیدوارانه رهبر معظم انقلاب نهفته است که دشمنان و نفوذیهای داخلی آنها از تحقق آن بهشدت نگران و هراسانند! رهبر معظم انقلاب چند سال قبل برخلاف جو حاکم در جامعه به علت ناکارآمدی و عملکرد بسیار ضعیف دولت روحانی به ضرس قاطع فرمودند «روزی که آن روز خیلی دیر نخواهد بود نیروهای جوان و مؤمن خواهند توانست معضلات اقتصادی را حل کنند. این کار خواهد شد انشاءالله!». لذا امروز همان «روزی» است که رهبری وعده داده بودند و بعینه آشکارتر شده که محاسبات و ادعاهای برخی از رؤسای جمهور اسبق و سابق درخصوص اعتماد به آمریکا برای حل مشکلات کشور چقدر اشتباه بود. زمانی که رئیسجمهور وقت مدعی بود باید با کدخدا بَست و کدخدا تحریمها را برمیدارد تا «سرمایه بیاید و آب خوردن مردم و اشتغال جوانان و محیطزیست و صنعت و مشکل بانکها حل بشود»! رهبری خردمندانه و هوشیارانه هشدار دادند این ادعاها «از آن اشتباهات عجیب و غریب و بسیار خطرناک و دروغ و فریب است» که نتیجه برجام درستی این هشدارها را به اثبات رساند. یکی از استدلالهای رهبری که «یکی از رؤسای جمهور دورههای گذشته در شورای عالی امنیت ملی گفته بود من جواب برای آن استدلالها ندارم»، این است که «بهجای هدر دادن وقت و امکانات کشور به امید رفع تحریمهایی که اختیارش دست ما نیست، به فکر خنثیسازی تحریمها باشید که توان و ارادهاش در اختیار ماست و میتوانیم». امروز روزی است که هرچند دولت روحانی در هشت سال نتوانست، دولت رئیسی کمتر از هشت ماه توانسته با فعالسازی ظرفیتهای تجاری-اقتصادی با کشورهای همسایه و منطقه «خنثیسازی تحریمها» را برای مردم مفهومسازی و عینیسازی کند!
۲- بر اساس اینکه اولاً لازمه گسترش همکاریهای اقتصادی با دنیا، حرکت کشورهای مستقل به سمت چندجانبهگرایی و مقابل با یکجانبهگرایی آمریکاست. ثانیاً با توجه به اینکه افول آمریکا آغاز شده و بر اساس واقعیتها غیرقابل انکار است. ثالثاً پیشبینیهای ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک نشان میدهند قاره آسیا در دهه آینده بار دیگر به نقطه ثقل اقتصاد جهانی تبدیل خواهد شد و بر اساس گزارش بانک جهانی از میان شش قدرت نخست اقتصادی در سال ۲۰۴۰ میلادی، چهار کشور چین، روسیه و هند و ژاپن غیر غربی و چین مرکز این نقطه ثقل خواهند بود، نگاه ایران به سوی نقطه ثقل جدید اقتصاد جهانی نشانه یک ذکاوت سیاسی و دوراندیشی است. لذا به فرمایش رهبری «میخواهند با شایعه، دروغ، کوچک کردن موفقیتها، احساس افتخار را از ملّت بگیرند و پیروزیها را شکست جلوه بدهند و حرکت و همت امیدوارانه که حلّال مشکلات کشور است را از بین ببرند».
۳- شاید دیدار پوتین با نخستوزیر کشور اروپایی مجارستان دور همان میز دیدار با آقای رئیسی، هم پایانی باشد بر همه شایعات و تحریفها و بهرهبرداریهای سیاسی و هم پیامی از کرملین به کسانی بود که قصد تحتالشعاع قرار دادن روابط راهبردی دو همسایه را داشتند. پوتین با دیدار با ویکتوریا اوربان این پیام را ارسال کرد که حتی با کشورهای اروپایی هم همان حد تشریفات با ایران را رعایت کردیم و میز دیدار نه چیزی از اهمیتی که مسکو برای روابط با جمهوری اسلامی قائل است، میکاهد و نه بیش از اهمیتی که برای دیدار با رئیسجمهور ایران قائل هستیم، برای دیدار با رؤسای دیگر کشورها قائلیم. البته این سؤال باقی است کسانی که اکنون مزورانه دلسوز عزت ملت ایران و غرور ملی ایرانیان شدهاند، چرا در سال ۹۴ در سفر رئیسجمهور وقت به ایتالیا، وقتی حسن روحانی مصاحبه خود و مراسم امضا قراردادهایی که هیچگاه اجرایی نشد را زیر سم اسب فاتح جنگهای رومیان با ایرانیها در موزه Capitoline شهرداریِ رُم که مملو از مجسمههای عریان و نیمه عریان بود، برگزار کرد، هیچ به غیرت آنها برنخورد و در رسانههایشان هیچ نگفتند! و چرا آن زمان هیئت ۱۵۰ نفری روحانی متشکل از ۶۰ معاون رئیسجمهور، وزیر و معاونان وزرا و حدود نود چهره سیاسی به تور گردشگری ایتالیا و فرانسه را نشانه اهمیت و عظمت سفر وی تعبیر میکردند و حالا سفر چند دهنفره اقتصادی رئیسی به مسکو که اکثر آنها نیز از تجار بخش خصوصی بودند را به تمسخر میگیرند؟!
۴-اما نکته تعجببرانگیز و البته حقارتآمیزِ هجمهکنندگان غربگرای مدعی اصلاحطلبی به سفر رئیسجمهور به روسیه، این بود که با ذوقزدگی از سفر رئیسرژیم صهیونیستی به امارات، با ادعای یک روزنامه صهیونیستی در مورد سرمایهگذاری ۱۰ میلیارد دلاری امارات در اسرائیل به وجد آمدند و آن را بهعنوان یک خبر مهم اقتصادی در رسانهها بهویژه شبکههای اجتماعی خود برجسته کردند و تلاش داشتند القا کنند تا جمهوری اسلامی هم مثل امارات نگونبخت باید در مقابل رژیم جنایتکار اسرائیل زانو بزند و بجای گسترش روابط با روسیه و چین بهعنوان دو قدرت مهم جهانی، برود در اسرائیلی که تا بیست سال دیگر نخواهد بود، سرمایهگذاری کند! حقارت این جماعت تا بدانجا اوج گرفته که همزمان عبور هواپیمای حامل رئیسرژیم صهیونیستی بر فراز عربستان را منتشر و برجسته کردند تا بهنوعی به وظیفه خود در اطلاعرسانی! خبرهای هدفدار رژیم صهیونیستی عمل کرده باشند! این در حالی است که این خبر مربوط به سالهای قبل است که رژیم صهیونیستی برای ترغیب امارات به عادیسازی روابط، از ابوظبی باجخواهی کرده بود و اکنون از آن بهعنوان هدیه امارات به این رژیم به خاطر لطف صهیونیستها در برقراری ارتباط با آنها یاد کرده، نه سرمایهگذاری و کسب سود؟! ثانیاً یکی از دلایل ایجاد ناامنی اقتصادی کنونی در امارات همین عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی است و اماراتیها بیش از هرکسی به این نکته پی بردهاند. خود اسرائیل نیز به دلیل اینکه در تیررس موشکهای مقاومت قرار دارد، محیط امنی برای سرمایهگذاری هیچ سرمایهگذار عاقلی نیست! ثالثاً دیپلماسی فعال سیاسی-امنیتی و قدرت بازدارندگی دفاعی– نظامی و راهبرد واکنش سریع جمهوری اسلامی در منطقه مکمل دیپلماسی اقتصادی کشور شده و اگر تا چندی قبل سخن از عادیسازی روابط با اسرائیل بود، اکنون هدف قرارگرفتن مکرر ابوظبی با وجود عادیسازی روابط و خریدهای هنگفت نظامی از آمریکا، نشان داد امنیت خریداری نیست! لذا با اجرای سیاست موفق خنثیسازی تحریمها و اقتدار بازدارندگی ایران، جریان معکوس شده و کشورهای عربی دست از پا درازتر و با ناامیدی از آمریکا و تسلیحات آمریکایی اکنون به سوی ایران برگشتهاند. تا جایی که روزنامه صهیونیستی هاآرتص نوشت «با خروج آمریکا نقشه استراتژی خاورمیانه بدون آمریکا و با ورود ایران در سال جدید تغییر میکند»! عربستان وارد مذاکره مستقیم با ایران و محمد بن سلمان در عمان خواستار وساطت مسقط برای تسهیل در پایان جنگ یمن شد و مشاور امنیت ملی امارات به تهران سفر و وزیر خارجهاش چند روز قبل با وزیر خارجه ایران تلفنی گفتوگو کرد. مذاکرات اخیر امارات با ایران نیز نشان میدهد امارات برای ارسال کالاهایش به ترکیه و اروپا از مسیری یکهفتهای از ایران، در مقایسه با مسیر یکماهه فعلی از کانال سوئز، علیرغم مخالفت اسرائیل به توافق با ارزشی دست یافته است.
۵-تحولات کنونی نشان میدهد علاوهبر انتقال مرکز ثقل اقتصادی جهان به منطقه آسیا، منطقه هم شاهد تغییر و تحولات فراگیر و گستردهای به سوی خویش است که زیر سایه پرچم محور مقاومت و نه محور عبری–غربی صورت میگیرد. تا جایی که کارشناسان سیاسی در آمریکا و فرانسه هم خبر دادند و هم تحلیل کردند که «اگر مذاکرات وین نیز بینتیجه تمام شود؛ گزینه دیگری به غیر از مذاکره و دیپلماسی وجود ندارد، چون ایران از نظر نظامی مقتدر شده و تحریمها نیز با از دست دادن اثربخشی خود، خنثی شدهاند». لذا این هجمهها و فضاسازیهای رسانهای و تخریب چهره کشورهای همسو با ایران در اذهان عمومی مردم، فقط بخشی از سیاست مخرب آمریکا در جهت جلوگیری از خنثیسازی تحریمها و شکلگیری تعاملات اقتصادی ایران با دیگر کشورهاست که این سیاست را در دولت منفعل دوازدهم با قراردادهایی همچون برجام پیش برد و تحریمها را تشدید کرد، اما امروز همان «روزی» است که آمریکا عصبانی است که در دولت مقاوم سیزدهم دیگر نمیتواند!
دکتر محمدحسین محترم