بازیگر ی کار دشواری است و برای رسیدن به شهرت، ثروت و محبوبیت باید مسیر ناهمواری را طی کرد تا به آن دست یافت، اما این مسیر ناهموار برای همه یکسان نیست و پستی و بلندیهای آن برای هر بازیگر با توجه به مسیری که انتخاب میکند متفاوت است.
انتخاب درست مسیر و طی کردن درست آن نیاز به کسب تجربیاتی دارد که برخی بازیگران آن را طی سالها فعالیت خود به دست میآورند و برخی دیگر به این تجربه نمیرسند.
در کنار تمام این ناهمواریها، سختیها و پیچ و خمها چالههایی نیز وجود دارد که ممکن است برخی بازیگران با تمام شهرت و محبوبیتشان در آن چاله گرفتار شوند که آن چاله، چاله کلیشه است. کلیشهای که هر چقدر هم در عرصه بازیگری حرفهای و شناخته شدهباشند باز هم افتادن در چاله کلیشه برای آنها دور از ذهن نخواهد بود.
در حال حاضر بازیگران بسیاری هستند که در عین شهرت دچار کلیشه شدهاند و در نقشها، گریمها و تیپهای شخصیتی تکراری قرار گرفتهاند. به طوری که حتی اگر نقشهای دیگری بازی کنند مخاطب او را در آن نقش خارج شده از کلیشهاش نمیپذیرد یا به سختی میپذیرد. در کنار چنین بازیگرانی البته هستند بازیگران دیگری که به موقع خود را از این چاله کلیشه خارج کرده و سعی کردند خود را در نقشهای متفاوت دیگری نیز محک بزنند.
رضا عطاران، سعید آقاخانی، جواد عزتی، هوتن شکیبا، پژمان جمشیدی، الناز شاکردوست، ویشکا آسایش و... از جمله این بازیگران هستند که نگذاشتند در نقشهای کلیشه باقی بمانند و در نقشهای دیگر نیز توان بازیگری خود را به بهترین شکل ممکن به نمایش گذاشتند.
با این وجود هستند بازیگرانی که همچنان در کلیشه هستند و به نظر میرسد یکسریشان آنقدر هم میل بیرون آمدن از چاله کلیشه را ندارند و یکسری دیگر کارگردانهایی هستند که نمیخواهند از آنها خارج از نقشهای کلیشهشان بهره ببرند.
مهران رجبی
مهران رجبی از آن دسته بازیگرهایی است که در عین خوب و طبیعی بازی کردن که باعث میشود به دل بنشیند، اما تا او بوده و دوربین هم در مقابلش روشن بوده یک سبک بازی را توانسته به نمایش درآورد! سال ۱۳۷۶ که در مجموعه تلویزیونی بچههای مدرسه همت حضور پیدا کرد بهخوبی توانست قابلیت بازی کردنش را به رخ بکشد و در فیلم سینمایی کودک و سرباز هم نشان داد در عرصه سینما هم میتواند خوش بدرخشد.
او حتی با تغییر تیپ و بازی در نقش روحانی در فیلم سینمایی زیر نور ماه و بازی در خانهای روی آب نتوانست از آن ویژگی ثابت نقشهایش خارج شود. اما شاید یکی از بهترین بازیهایش را بتوان در فیلم سینمایی خانه پدری یافت، با این وجود در سریالهایی که تا کنون بازی کرده نتوانسته از آن حالت همیشگی نقشها و لحن بیانش دور بماند.
سریالهای زیر زمین، صاحبدلان، روزگار قریب، سه در چهار، چهار دیواری، دزد و پلیس، شوق پرواز، سرزمین کهن، بوتیمار و... سریالهایی هستند که در آن مهران رجبی نقشآفرینی کردهاست.
نقشهایی که تا حدود زیادی شبیه هم هستند و ویژگی مشترک آن سبک سخنوری راحت و روان رجبی است که در کنار رئال کردن نقش و به قول خودش از آن خود کردن نقش، اما به دلیل شبیه بودن آنها به یکدیگر خیلی نمیتوان این نقشها را از هم دیگر تمییز داد.
برای همین هم با وجود آنکه مهران رجبی جزو بازیگران پر کاری است که در فیلم و سریالهای خوبی هم بازی کردهاست، اما نتوانسته خود را با بازیهای متفاوت از سیاهچاله کلیشه خارج کند.
حمید لولایی
حمید لولایی ۶۵ ساله هم بازیگر شناخته شدهایاست که از ساعت خوش توانست خود را به عنوان یک بازیگر طنز به مخاطبان تلویزیون معرفی کند. او بازیگر خوبی در این عرصه است و به خوبی از پس نقشهایی که به او محول میشود برمیآید.
لولایی آنقدر بازیگر خوبی است که در فیلم سینمایی چند میگیری گریه کنی توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر را از آن خود کند.
او جزو نخستین بازیگرهای ساعتخوش است که توانایی خود را در عرصه سینما نیز به خوبی به رخ مخاطبان کشید. قابلیت او تنها به این موارد ختم نمیشود و آژانس دوستی، قطار ابدی، خانه به دوش، زندگی به شرط خنده، بزنگاه و... او را بسیار محبوب و دوست داشتنی کرد البته شاید بتوان سراشیبی کلیشهای شدن نقشهایی را که حمید لولایی در آنها ایفای نقش کرد، به مرور بعد از سریالهای نام برده احساس کرد.
حضور در سریالهای ترش و شیرین، چارخونه، پیامک از دیار باقی، دزد و پلیس، بوتیمار و... نشان میدهد او نیز با وجود قابلیتهایی که در تیپسازی دارد؛ چند سالی میشود که وارد سیاهچاله کلیشه شدهاست.
علی صادقی
بسیاری علی صادقی را از زمانی که نوجوان بوده و در فیلم و سریالهای مختلف بازی میکرده به یاد دارند. سریال «بهترین تابستان من» نخستین سریالی است که علی صادقی سال ۱۳۷۵ در آن حضور داشت و در همان سریال با وجود آنکه صدایش به صورت دوبله پخش میشد توانست به دل مخاطب بنشیند.
علی صادقی، بازیگری را بعد از آن ادامه داد و در سریالهای موفق بسیاری مانند دردسر والدین، پشت کنکوریها، کوچه اقاقیا و... بازی کرد و در خانه به دوش و متهم گریخت به اوج شهرت و محبوبیت رسید.
سه در چهار، بزنگاه، خوشنشینها و... سریالهای بعدی است که علی صادقی در آنها نیز بهعنوان بازیگر حضور داشت، اما دیگر به جایی رسید که بعد از بازی در این سریالها و حضور در فیلمهای سینمایی مانند کیش و مات، ازدواج در وقت اضافه، ۵۰ کیلو آلبالو، عشقولانس، خالتور، ایکس لارج، زنها فرشتهاند ۲ و... مخاطبها به این باور رسیدند که علی صادقی با یک تیپ شخصیت از یک سریال وارد یک فیلم سینمایی و از یک فیلم سینمایی وارد سریالی دیگر میشود؛ بدون آنکه بخواهد قدری از شخصیت همیشگیاش فاصله بگیرد. برای همین هم حضورش در نون خ موفقیتی برای بازیگر به همراه نداشت و حضورش با گریم متفاوت در داش آکل هم نتوانست او را از تیپ کلیشهایش خارج کند.
هر چند خود او نیز میگوید تمایلی برای خروج از تیپ ثابت شخصیتیاش ندارد و کارگردانها نیز انتظاری بیشتری از نقشی که همیشه در آن بازی میکند ندارند.
مریم امیرجلالی
مریم امیر جلالی جزو بازیگرانی است که به شکل اتفاقی وارد کار بازیگری شد و در فیلم و سریالهای بسیاری هم از زمان حضورش تا به امروز حضور داشتهاست و همچنان با آن که ۷۳ سال دارد به نقشآفرینی میپردازد. نکتهای که در زمینه این بازیگر شناختهشده مطرح است، تکراری بودن نقشهایی است که او در آنها حضور دارد.
زن مهربانی که زودجوش است و ناگهان صدایش دیوار صوتی را هم میتواند بشکند. نقطهچین، خانه به دوش، متهم گریخت، ترش و شیرین، چهارخونه، چهار دیواری و... سریالهای محبوبی هستند که در زمان پخششان طرفدار بسیاری داشتند. به طوری که در حال حاضر تکرار آن هم دیدنی است و بسیاری پای تماشای آنها مینشینند. با وجود این وجه مشترک تمام آنها حضور مریم امیرجلالی با یک تیپ شخصیتی است؛ تیپی که دیگر با او عجین شده و دوری از آن غیرممکن به نظر میرسد.
برای همین هم حضور او در سینما و بازی در فیلمهای سینمایی همچون مربای شیرین، نصف مال من، نصف مال تو، مادر زن سلام و خالتور هم باز نتوانست او را از نقش کلیشهای که همیشه دارد خارج کند. محبوبیت و دیده شدن او در نقشی که با آن به شهرت رسید، کاری کردهاست اینطور به نظر برسد بیشتر پیشنهادهایی که به او میشود حول محور چنین نقشی است. حتی مریم امیرجلالی در گفتوگویی به این نکته اذعان کرده و گفتهبود: «اعتراف میکنم پیشرفت نداشتهام، چون نقشی که در سریال خانه به دوش بازی کردم برای همه کارگردانها الگو شدهاست و باید نقش زنان عصبی و در عین حال مهربان و عاشق خانواده را بازی کنم. وقتی از کارگردانها میپرسم چرا مرا برای این نقش انتخاب کردهاید؟ میگویند کسی مثل شما جیغ نمیزند.»
مرجانه گلچین
مرجانه گلچین تا قبل از سال ۱۳۸۴ به عنوان بازیگر سینما شناخته میشد. بازیگری که در فیلمهای سینمایی مهم دهه ۶۰ و ۷۰ نقشآفرینی کردهاست. قصه زندگی، گل مریم، پرنده کوچک خوشبختی، شب بیستونهم، دو نیمه سیب، چشمهایم برای تو، ضربه طوفان، بیقرار، دام، متهم و... از جمله فیلمهای سینمایی هستند که مرجانه گلچین در آنها به عنوان بازیگر، نقشآفرینی کردهاست. سریالهای آینه، درخت دوستی، آینه عبرت و... نیز سریالهایی هستند که در آنها حضور داشته. او حتی در کارنامهاش تجربه حضور در مقابل دوربین عباس کیارستمی در فیلم سینمایی شیرین را هم دارد. با این حال میتوان دوران بازیگری این بازیگر با سابقه را به قبل و بعد از سفر ۱۰ سالهاش به انگلستان تقسیم کرد.
گلچین بعد از آنکه سال ۱۳۸۴ به ایران برگشت و با حضور در سریال زیر زمین توانست مجدد نام خود را سر زبانها بیندازند، چون تا قبل از آن، مرجانه گلچین به عنوان بازیگر سینمایی آن هم در ژانر جدی شناخته میشد و برای همین هم مخاطب تنها نقشهای جدی و چهره جدی از او دیدهبود.
دیدهشدن او در نقشهای طنز بازخورد مثبتی داشت و از این رو پیشنهادهای دیگری را برای این بازیگر قدیمی به همراه داشت و شاهد آن بودیم که در سریال بزنگاه جزو بازیگران محبوب بود و حسابی هم خوش درخشید.
همین اتفاق باعث شد که هم کارگردانها و هم خود مرجانه وارد کلیشه شوند. نقشهای تکراری که در سریالهای دیگر مانند دارا و ندار، خوشنشینها، دزد و پلیس، بوتیمار و... باز هم تکرار شد و حتی تلاش مرجانه گلچین برای بازی در نقش جدی در سریال پرگار هم نتوانست او را از ورطه کلیشه بیرون آورد.
داریوش ارجمند
داریوش ارجمند بازیگر قدیمی، شناخته شده و محبوبی است که بازی در نقش مالک اشتر در سریال امامعلی (ع) و نقش ناخدا در فیلم سینمایی ناخدا خورشید را کمتر کسی است که فراموش کردهباشد. ارجمند برای نقش ناخدا خورشید، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را هم از آن خود کرد.
او کارنامه درخشانی دارد و مقابل دوربین کارگردانهای بنامی مانند بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی، داوود میرباقری، محمد متوسلانی و... به ایفای نقش پرداخته و نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد در فیلمهای سینمایی جستوجوگر و اعتراض هم شده و سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل مرد سگکشی را هم به دست آوردهاست.
داریوش ارجمند در حال حاضر ۷۷ سال دارد و همچنان به کار بازیگری مشغول است. اتفاقی که، اما برای او در این میان رخ داد، افتادن او در چاله نقشهای کلیشهای است که از سال ۸۹ و بعد از بازی در سریال ستایش بیشتر از قبل گرفتار آن شد. حتی زمانی که به او در این زمینه انتقاد شد، گفت: «من که نمیتوانم صورتم را جراحی پلاستیک کنم. من همین هستم با همین صورت و همین بدن.» حتی برخی منتقدان بر این باور بودند که ارجمند در سریالهایی مانند پلیس جوان و دریاییها با وجود نقشهای مختلف به صورت یکسان بازی کردهاست و بازی در نقش لاتهای کوچه بازاری نقشهایی هستند که او را در این کسوت بسیار دیدهایم.
هر چند داریوش ارجمند به هیچ عنوان شبیه بودن کارهایش را به یکدیگر نمیپذیرد و معتقد است با آنکه نقشهای لات زیادی بازی کرده، ولی آنها یک شکل نیستند. با وجود تمام دفاعهایش نمیتوان این موضوع را کتمان کرد که داریوش ارجمند از مالک اشتر و ناخدا خورشید فاصله زیادی گرفتهاست.
امین تارخ
امین تارخ بازیگر بزرگی است. او تا ۶۸ سالگی کارنامه پرباری برای خودش دست و پا کرده و بازی در نقشهای مختلف و مهمی از او دیده شدهاست. برای همین هم از او به عنوان بازیگر صاحبسبک یاد میشود و حتی کلاسهای بازیگریاش طرفداران خاص خودش را دارد.
او نخستین مدرسه بازیگری به نام «کارگاه آزاد بازیگری» راهاندازی کرد. مرگ یزدگرد، پرنده کوچک خوشبختی، دلشدگان، سارا، رئیس فیلمهای سینمایی هستند که تارخ به خوبی در آنها نقشآفرینی کردهاست و سربداران، بوعلی سینا، سفر سبز، معصومیت از دست رفته و... نیز سریالهایی هستند که امین تارخ به عنوان بازیگر به خوبی در آنها دیده شد و درخشید.
او برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در فیلم سینمایی ماه و خورشید هم شد. اما به نظر میرسد پایان دهه ۸۰ برای تارخ، آغاز ورود به سراشیبی بود که او را به چاله کلیشه هول داد. کلیشهای که علاوه بر نقشهایش حتی گریمهایش را هم گرفتار آن کرد. اغما، رهایم نکن، خسته دلان، جراحت، سایهبان، گاهی به پشت سر نگاه کن و... سریالهای تلویزیونی و آقازاده و خسوف سریالهای نمایش شبکه خانگیاند که بسیار واضح این کلیشه را به رخ تماشاگر میکشد. در هر صورت از امین تارخ با کارنامهای که دارد و کلاسهای بازیگری و تجربه پربارش انتظار میرود نقش پدر یا برادر دلسوز، فداکار، مومن، مثبت و... را که برای نخستین بار به نظر میرسد از سریال سفر سبز آغاز شد، کنار بگذارد و ریسک پذیرش نقشهای متفاوت را که در گذشته تجربه کرده بپذیرد یا کمی صبور باشد تا کارگردانها دست از پیشنهاد نقشهای تکراری به او بردارند.