اینکه آمریکاییها و اروپاییها در مقابل گزینههای جمهوری اسلامی تمام گزینههای خود را روی میز گذاشتهاند، امری طبیعی است اما نکته مهم میزان کارایی این گزینههاست. در حالی که جمهوری اسلامی تمام گزینههای خود را برای خنثیسازی تحریمها و رفع تحریمها بهطور همزمان به کار گرفته، هیچ گزینهای از گزینههای آمریکا نشان نمیدهد که بایدن راه تعاملی با ایران با هدف لغو تحریمها را در دستور کار دارد و تمام گزینههای آمریکا برای ادامه تقابل با جمهوری اسلامی عبارتاند از:
۱- گزینه اصلی آمریکا فعلاً تلاش برای توافق موقت است که از نظر ایران دیگر توافقی در کار نیست و مذاکره فقط برای انجام توافق قبلی است. در این سناریو نیز هدف، القاء ظاهری و روی کاغذِ لغو تحریمها جهت برگشت به برجام برای اجرای «مکانیسم ماشه» و اعمال تحریمهای سازمان ملل موسوم به «اسنپ بک» است، مثل آنچه که روزنامه واشنگتن فری بیکن از جنگ زرگری دولت بایدن با کنگره به نام لغو مخفیانه تحریمهای ایران از سوی بایدن، بدون اطلاع کنگره یاد و به اصطلاح خود افشاگری کرد! تا همچون ادعای فریبکارانه رابرت مالی مبنی بر اینکه «میخواهیم ایران شریک تجاری آمریکا و دوست ما باشد»! ذهن مردم و مسئولان را خوشبین کنند و همچنان مشکلات اقتصادی کشور را در افکار عمومی داخلی به برجام گره بزنند.
۲- گزینه موجود، تحریمهای امتحان پس داده است که بایدن هم تحریمهای شدیدتر و بیشتر و فراتر از تحریمهای ترامپ در اختیار ندارد. چراکه هرگونه تحریم تجاری- اقتصادی، چندجانبه یا یکجانبه و بینالمللی را اعمال کردند اما نه ملت ایران را از اهداف خود بازداشته و نه نظام جمهوری اسلامی را برانداخته و نه رفتار ایران را تغییر داده است. شبکه سعودی العربیه تأکید میکند «هیچکسی تصور نمیکرد ایران بتواند در برابر تحریمهای ترامپ مقاومت کند و پس از مقاومت در برابر این تحریمها، اکنون قدرت بیشتری در مذاکرات با بایدن داشته باشد».
۳- گزینه دیگر فشار بر چین برای توقف واردات نفت از ایران؛ همزمان با تلاش برای جدا کردن ایران از مناقشه بین واشنگتن و پکن است؛ اما با توجه به توافقات راهبردی و تقویت روابط چین با ایران در مقایسه با سال ۲۰۱۵، پکن هیچ توجیهی برای اعمال فشار بر تهران ندارد، چون دو طرف از روابط سیاسی- اقتصادی و امنیتی- نظامی سود میبرد.
۴- حداکثر اقدام ممکن اجرای عملیات سایبری خرابکارانه است که این گزینه نیز دست ایران را در منطقه، هرچند اکنون هم باز است، بازتر میکند تا با واکنش سریع و قدرتمندانه، هزینه سیاسی- نظامی و رسانهای آمریکاییها و صهیونیستها را افزایش دهد، کما اینکه در ماههای اخیر واکنش سریع جمهوری اسلامی این گزینه را برای آنها بسیار کندتر و پرهزینه کرده است تا جایی که آمریکاییها و اسرائیلیها حتی بعد از اینکه تلاش کردند با سوءاستفاده از آزمایش قدرت پدافند هوایی ایران در نطنز، بهرهبرداری رسانهای کنند، بار دیگر در پایگاه التنف سوریه سیلی خوردند.
۵- حمایت از اعتراضات و آشوبهای داخلی هم از دیگر گزینههای آمریکاست که ۴۰ سال است رؤسای جمهور آمریکا آرزوی انتظار حضور در تهران را میکشند از وعده فتح یکهفتهای تهران در زمان بوش پدر تا فتنه ۷۸ کلینتون و توهم بوش پسر و فتنه ۸۸ اوباما و تابستان داغ ترامپ، اما این آرزو را یا به گور بردند و یا خواهند برد.
۶- اما درخصوص گزینه نظامی، یک سؤال ساده این است که آیا آمریکایی که در افغانستان، سوریه و عراق شکستخورده، میتواند به خاطر اسرائیل وارد جنگ دیگری، آنهم با ایران شود؟! جنگی که میدانند نه تنها پایان اسرائیل بلکه حتی پایان آمریکا و بایدن را در منطقه رقم خواهد زد. این چگونه گزینه نظامی است که حتی وقتی پهپاد گلوبالهاوک، افتخار صنایع آمریکا با پدافند قدرتمند نیروی هوایی ایران سرنگون شد و کشتی اسرائیلی در دریای عمان و پایگاههای آمریکا در عینالاسد عراق و التنف سوریه هدف قرار گرفتند و نیروهای ایرانی نفتکش ربوده شده توسط آمریکا با وجود حضور ناو هواپیمابر نیمیتز حامل ۸۵ فروند جنگنده سوپرهورنت را پس گرفتند، آمریکا نتوانست حتی یک گلوله شلیک کند؟! مضاف بر اینکه هفتمین پهپاد پیشرفته آمریکایی از نوع اِسکَن ایگل نیز هفته گذشته در یمن به دست گروههای مقاومت سرنگون شد. بر اساس تحلیل کارشناسان نظامی پنتاگون، فقط دو پایگاه موشکی ایران کافی است تا طی چند ساعت تمام پایگاههای آمریکا در منطقه خلیجفارس را هدف قرار دهند. لذا وقتی جرج بوش و جان بولتون و دونالد ترامپ به عنوان تندروترین سیاستمداران تاریخ آمریکا جرئت دست زدن به اقدام نظامی علیه ایران نداشتند، قطعاً دولت بایدن نیز چنین جرئتی ندارد. اسرائیل نیز اگر قدرت داشت بر نوار غزه، حماس و جهاد اسلامی غلبه میکرد و گنبد آهنینش در جنگ ۳۳ روزه لبنان موجب بیاعتباری نظامی - سیاسی این رژیم نمیشد. صهیونیستها بیش از هرکس دیگری میدانند موشکهای بالستیک ایران چگونه نیروی هوایی اسرائیل را ناکارآمد کرده و موشکهای غزه از کجا آمده است؟! و این را هم بهخوبی میدانند که هنوز از موشکهای نقطه زن که در انبارهای حزبالله و حماس و جهاد اسلامی ذخیره شده، استفاده نشده است. طبق برآورد خود صهیونیستها، در نخستین لحظهِ هرگونه حماقتی، بیش از ۲۵۰۰ موشک فقط توسط گروهای مقاومت و نه خود ایران به سوی تلآویو شلیک خواهد شد! مضاف بر اینکه تأسیسات هستهای فردو در دل کوه قرار دارد و حتی هیچ بمب اتمی جهان هم به آن نمیرسد! و شهرهای موشکی زیرزمینی ایران نیز هنوز بهطور کامل رونمایی نشدهاند! لذا همه ادعاهای آنها بلوف زدن و خزعبلاتی بیش نیست. نکته جالب این است که هم آمریکاییها و هم صهیونیستها از هرگونه حماقتی علیه جمهوری اسلامی به شدت بیمناک وگریزان هستند، اما آمریکاییها در رسانههای خود ایران را از اسرائیل و صهیونیستها، ایران را از آمریکا میترسانند و هیچکدامشان جرئت ندارند بگویند «ما اقدام میکنیم»!
۷- تنها گزینه باقیمانده برای حفظ ظاهری وپرستیژ بایدن، فضاسازی رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی که چیزی نه بیشتر از پارس کردن است! چراکه کاملاً نتیجه معکوس داده است. در حالی شاهد همگرایی بیشتر کشورهای منطقه با جمهوری اسلامی هستیم که هدف ایران هراسیهای صهیونیستها کاهش نفوذ ایران در منطقه است! اوج درماندگی آمریکا و اروپاییها زمانی آشکار شد که حاضر شدند ظاهر بزک کرده خود را کنار بزنند و در اقدامی بیسابقه تمام رسانههای آنها بلندگوی روسیه و چین شدند! صهیونیستها در دروغی آشکار ادعا کردند مسکو و پکن هم از پیشنهادهای ایران ناامید شدند و مزورانه القا کردند پس متحدان مطمئنی برای تهران نمیتوانند باشند! این در حالی است که نمایندگان این دو کشور در مذاکرات حضور داشتند و نیاز به سخنگو نداشتند و بلافاصله این فضاسازیها را «مبالغه آشکار» برشمردند. سفیر روسیه در وین هم توئیت کرد «پیشنهادهای ایران کاملاً مطابق با برجام است و برای جلوگیری از تجربه بد دوره ترامپ باید درخواست تضمین تهران را بررسی کرد». پوتین نیز در گفت وگوی مجازی به بایدن یادآور شد «برجام همانگونه که اول توافق شده، باید اجرایی شود». نکته مهم اینکه پوتین هم درخصوص تهدید ناتو از بایدن «تضمین» خواسته است! لذا طنز فضاسازیها علیه ایران این است که مقامات رژِیم صهیونیستی که در مذاکرات وین حضور ندارند، بیشتر از هیئتهای شرکتکننده، اظهارنظر و البته بخوانید فضولی! میکنند. بر همین اساس بعد از سفر نخستوزیر و وزیر خارجه این رژیم در آستانه دور هفتم مذاکرات وین، اکنون در دور هشتم نوبت به رئیسموساد و وزیر جنگ رژیم صهیونیستی رسید تا با شُوی سفر به آمریکا، علیه ایران فضاسازی کنند.
۸- گزینه دیگر که از قبل هم پیشبینی میشد، آمریکاییها سناریوی خود را بر اساس تقابل علنی و غیرعلنی به تناسب حاکم بودن دموکراتها و یا جمهوری خواهان و سیاست صبر و حمایت علنی و غیرعلنی از جریان غربگرای داخلی و به انتظار نشستن برای روی کار آمدن مجدد آنها حداقل برای ۴ سال و حتماً برای ۸ سال آینده دنبال خواهد کرد. هرچند با عملکرد فضاحتبار و شاه حسین سلطانی دولت قبلی بعید است که دیگر ملت ایران تحت هیچ شرایطی فرصت بازگشت مجدد را به آنها بدهند!
۹-اما گزینه آخر بایدن «تصمیم سخت» است. ایران بدون توجه به همه این گزینههای ادعایی، با تکیه بر گزینههای خود روز ۲۹ نوامبر هیچ پیشنهادی در وین مطرح نکرد تا به حرفهای آمریکاییها که از زبان اروپاییها بیان میشد، گوش کند، اما به این نتیجه رسید که غربیها با حسن نیت وارد مذاکرات نشده و در نتیجه پیشنهادهای خود را روز آخر مطرح کرد. نکته مهم این است که آمریکاییها که اکنون فضاسازی میکنند، در مذاکرات و پیشنویسهای پیشین با دولت حسن روحانی درخصوص راستی آزمایی و دادن تضمین به نتیجه رسیده بودند. لذا اکنون بایدن و طرفهای غربی باید پاسخ پیشنهادهای ایران را بهطور شفاف و علنی بدهند و روشن کنند که آیا خواهان عمل به تعهدات خود در برجام و متعهد به
عدم نقض مجدد برجام هستند یا نه؟ البته دست ایران پر است و سند سوم هم شامل «راستی آزمایی» و «تضمینها» و «جبران خسارت»، تحت عنوان «تصمیم» رو خواهد شد.
دکتر محمدحسین محترم