پانته آ پناهی ها بازیگر و منشی صحنه اهل کشور ایران است. پانته آ پناهی ها در آلبوم در شعله با تو رقصان به همراه صابر ابر با مهیار علیزاده همکاری داشته است. از افتخارات او برنده شدن دیپلم افتخار بخش بین الملل جشنواره فجر برای فیلم "خانوم" است. پناهی ها در فیلم های سینمایی دیگری همچون آااادت نمی کنیم، لاک قرمز، من دیگو مارادونا هستم و اروند حضور داشته است. پانته آ پناهی ها با انتشار این عکس نوشت: با چند ثانیه اختلاف در حال عکس انداختن از هم!
کنج ورودی هتل بوتیک هفت پیکر هدو خانوم جون ناز داره از من هیجان زده عکس میگیره منم که کلن در حال پیدا کردن جایی برای عکس گرفتن از هدو ...
سفر به گرگان فرصت با ارزشی بود، دلم برات تنگ بود تنگتر شد!
بیوگرافی پانتهآ پناهیها
نام و نام خانوادگی | پانتهآ پناهیها |
زمینه فعالیت | سینما - تئاتر |
تولد | ۱۳۵۶ - تهران |
ملیت | ایران |
پیشه | بازیگر - منشی صحنه |
سالهای فعالیت | ۱۳۸۰-اکنون |
مدرک تحصیلی | دانشآموخته رشته کارگردانی سینما از مؤسسه آموزش عالی سوره |
پانته آ پناهی ها متولد ۹ آذر ۱۳۵۶ در تهران، بازیگر است
فارغ التحصیل لیسانس رشته کارگردانی سینما از موسسه آموزش عالی سوره می باشد، بطور اتفاقی بدلیل صدای جذابش وارد تئاتر و سپس منشی گری صحنه شد.
نحوی بازیگر شدن پانته آ پناهی ها
یک روز در دانشگاه تهران فردی را صدا می زدم و آقای حسین کیانی (نمایشنامه نویس و کارگردان) صدای من را شنید و آنقدر خجالتی بود که از یک نفر خواست تا از من بپرسد کار تئاتر می کنم یا نه ؟ من هم گفتم نه، من تئاتر بلد نیستم ! از من پرسیدند دوست داری تئاتر بازی کنی ؟ من هم گفتم بدم نمی آید تجربه کنم، اما هنوز آشنایی با تئاتر نداشتم
قای کیانی من را سر تمرین های تئاتر بردند و تازه در پروسه تمرین فهمیدم چه اتفاقی در تئاتر می افتد آن مقطع مشکلاتی در زندگی داشتم و از حضور روی صحنه تئاتر به آرامش می رسیدم
از بازیگری تا منشی صحنه
آن زمان کم سن و سال بودم و تئاتر «سیاها» را بازی می کردم و با خودم می گفتم؛ چه چیز بیشتری از بازیگری می خواهم؟ در تئاتر مهم بازی کرده ام، با این تئاتر به خارج رفته ام، خودم و گروه مان معروف و مشهور شدیم، پس همین برای من در عرصه تئاتر کافی است و باید دنبال کار دیگری بگردم که من را خوشحال کند به همین دلیل منشی صحنه شدم.
گفتگوی مازیار میری (کارگردان) با پانتهآ پناهیها (بازیگر)
مازیار میری: من تو را خوب می شناسم و می دانم کارت از پشت صحنه سینما شروع شد. منشی صحنه بودی، یک منشی صحنه خیلی خوب هم بودی؛ از آن ها که همیشه کارگردان ها دنبال کار کردن با آن ها هستند. همیشه هم جزو اولین انتخاب ها بودی، پس نه مسئله مالی داشتی، نه مسئله کاری. چه اتفاقی برای پانته آ پناهی ها افتاد که احساس کرد علاقه مند به بازیگری است؟
پانتهآ پناهیها : من علاقه مند به بازیگری در سینما نبودم.
خب با سینما کاری ندارم، بازیگری تئاتر.
بازیگری در تئاتر، حس و حال عجیبی دارد.
مازیار میری: وقتی متوجه این حس و حال شدی، دلت خواست بازیگر شوی؟
پانتهآ پناهیها : من قبل از اینکه منشی صحنه شوم، بازیگر تئاتر بودم که البته به شکل تصادفی وارد این حیطه شدم. یک روز در دانشگاه تهران فردی را صدا می زدم و آقای حسین کیانی صدای من را شنید و آنقدر خجالتی بود که از یک نفر خواست تا از من بپرسد کار تئاتر می کنم یا نه؟ من هم گفتم نه. من تئاتر بلد نیستم! آن زمان سینما می خواندم اما دوستانم در دانشگاه تهران درس می خواندند و به همین دلیل به دانشگاه هنرهای زیبا رفت و آمد داشتم. از من پرسیدند دوست داری تئاتر بازی کنی؟ من هم گفتم بدم نمی آید تجربه کنم، اما هنوز آشنایی با تئاتر نداشتم.
آقای کیانی من را سر تمرین های تئاتر بردند و تازه در پروسه تمرین فهمیدم چه اتفاقی در تئاتر می افتد و تا چه حد می تواند حس و حال خوبی به زندگی من بدهد. آن مقطع مشکلاتی در زندگی داشتم و از حضور روی صحنه تئاتر به آرامش می رسیدم. آن زمان کم سن و سال بودم و تئاتر «سیاها» را بازی می کردم و با خودم می گفتم؛ چه چیز بیشتری از بازیگری می خواهم؟ در تئاتر مهم بازی کرده ام، با این تئاتر به خارج رفته ام، خودم و گروه مان معروف و مشهور شدیم، پس همین برای من در عرصه تئاتر کافی است و باید دنبال کار دیگری بگردم که من را خوشحال کند. به همین دلیل منشی صحنه شدم.
مازیار میری: پس قبل از اینکه منشی صحنه باشی، یک تئاتر، بازی کرده بودی.
چند تئاتر. ولی آن اتفاقی که باعث شد احساس کنم به نوعی به ته تئاتر رسیده ام و برایم کافی است، نمایش «سیاها» حامد محمدطاهری بود.
مازیار میری: تو به عنوان منشی صحنه، اولین فردی هستی که بازی بازیگران را می بینی. آیا هیچ وقت فکر کردی به اینکه اشتباهات بازیگران را به کارگردان گوشزد کنی یا خودت را جای آن ها قرار دهی؟
بسیار زیاد. چون آدمی به شدت حسی هستم، بیشتر بازیگرانی که تکنیکی کار می کردند توی ذوقم می زدند و حسشان به خصوص از طریق چشم منتقل نمی شد. همیشه این نکات را به کارگردان می گفتم.
مازیار میری: من خودم همیشه اول نظر منشی صحنه و دستیارم را می پرسم حتی قبل از فیلمبردار. تو به عنوان بازیگری که خودت هم بازی می کنی، تا چه حد خودت را در آن بازیگران می دیدی و سعی می کردی نگاه یک منشی صحنه را به بازی خودت هم انتقال بدهی؟
پانتهآ پناهیها : هیچ وقت خودم را در آن ها نمی دیدم ولی به این دلیل که با اتفاقات جاری در صحنه همراه بودم، مثلا وقتی بازیگر گریه می کرد، من هم گریه می کردم یا وقتی از ته دل می خندید من هم نمی توانستم جلوی خنده هایم را بگیرم. حتی برای اینکه بازیگری بتواند راحت تر بازی کند و دیالوگ هایش را بگوید، پشت دوربین می ایستادم و دیالوگ های مقابل او را می گفتم.
مازیار میری: اولین فیلمی که به طور حرفه ای به عنوان بازیگر دعوت به کار شدی، چه فیلمی بود؟
فکر کنم فیلم «گس» بود.
مازیار میری: یعنی قبل از «گس» فیلمی بازی نرده بودی؟
بازی کرده بودم اما نه به شکل حرفه ای. مثلا در فیلمی منشی صحنه بودم و دو سکانس هم بازی کردم یا همین فیلم «آن مرد را نکشید». در واقع سه فیلم قبل از «گس» داشتم؛ «مواجهه» آقای سعید ابراهیمی فر که دو پلان بازی کردم، «به رنگ ارغوان» آقای ابراهیم حاتمی کیا که یکی دو پلان و در «بوی بهشت» حمیدرضا محسنی هم یک سکانس بازی کردم.
مازیار میری: فکر می کنی تا به حال در سینما، درست انتخاب شده ای؟
نه، فکر می کنم برخی موارد درست انتخاب شده ام اما بعضی موارد هم درست انتخاب نشدم و خودم هم اشتباه انتخاب کردم.