یکی از موضوعات مهم در سیاست خارجی ایالات متحده بعد از روی کار آمدن دولت بایدن ، تعیین سیاستهای دولت جدید این کشور در قبال منطقه شرق آسیا بویژه چین بوده است. رقابتهای اقتصادی ایالات متحده و چین در زمان ترامپ در نهایت منجر به بروز جنگ تجاری بین ۲ کشور شد و هیچ کدام از طرفین نیز نتوانستند مذاکره خوبی برای حلوفصل مشکلاتشان داشته باشند. دولت بایدن تلاش دارد از میزان دشمنیها و مواجهات رودررو کاسته و جنگ تجاری را به سمت رقابت اقتصادی ببرد. بر همین اساس سیاست دولت ترامپ با عنوان «رقابت بین ابرقدرتها» در حال تبدیل شدن به «رقابت استراتژیک» است؛ واژهای که دولت بایدن در توصیف رقابت اقتصادی با چین به کار میبرد.
اگر در زمان دولت دونالد ترامپ، تمام رقابت بین چین و آمریکا در مساله تجارت خلاصه شده بود و تلاش میشد جلوی رشد اقتصادی چین تا حد ممکن گرفته شود، چارچوب ذهنی دولت بایدن از سالها پیش و در زمان دولت اوباما در این باره شکل گرفته و کاملا متفاوت از چیزی است که دولت ترامپ به آن توجه میکرد. چارچوب فکری دولت اوباما درباره چین شامل رقابت اقتصادی و در عین حال همکاری مشترک بینالمللی برای مواجهه با مسائل و بحرانهای بینالمللی مانند تغییرات آبوهوایی، بحرانهای اقتصادی و مالی، تکثیر سلاحهای هستهای و همچنین سلاحهای سایبری بود. دولت بایدن در همین باره میخواهد رقابتهای اقتصادی و تجاری بین ۲ ابرقدرت را به «رقابت استراتژیک» بین آنها تبدیل کند، یعنی در مسائل اقتصادی و تجاری همچنان رقابت وجود دارد اما این رقابت نمیتواند مانع همکاریهای بینالمللی شود. در واقع مسالهای که دولت بایدن مطرح میکند این است که برای مواجهه با مشکلات جهانی مانند شیوع بیماریهای مختلف و مقابله با تغییرات آبوهوایی نباید سر دشمنی با چین داشت، بلکه باید با سیاستی استراتژیک به دنبال همراستا کردن چین با اهداف آمریکا بود. بر همین اساس است که مشاهده میشود سیاستهای دولت بایدن در مقابل چین تفاوت چندانی با سیاست ترامپ ندارد اما در عین حال نوع مواجهه با دولت «شی جین پینگ» و رفتار بین ۲ ابرقدرت اقتصادی، محترمانهتر است.
تماس و دیدار تصویری روز سهشنبه رؤسایجمهوری چین و آمریکا نشان داد چنین سیاستی در اولویت کاری دولت بایدن قرار دارد. با وجود اینکه انتظار میرفت در تماس تصویری ۲ رئیسجمهور، ادبیات ۲ طرف مانند زمان ترامپ همراه با سیاستهای تهاجمی باشد، نتایج این دیدار نشان داد دولت بایدن قصد دارد از میزان تنشهای سیاسی کاسته و زمین بازی را به سمت رقابتهای کاملا اقتصادی پیش ببرد؛ بر همین اساس بود که بایدن به نمایندگی از دولت آمریکا اعلام کرد سیاست «چین واحد» را به رسمیت شناخته و مخالف استقلال تایوان است.
این مساله با این حال باعث نشد امکان احتمال رویارویی نظامی ۲ کشور در دریای جنوبی چین یا تایوان به حاشیه برود. تحلیلگران آمریکایی اعتقاد دارند دولت بایدن بزودی سیاست شفافی را درباره مسائل حوزه شرق آسیا اعلام خواهد کرد؛ سیاستی که تاکنون به دلیل برخی ملاحظات به صورت عمدی، غیرشفاف بود و توضیحی درباره آن داده نمیشد. به عنوان مثال سیاست اصلی دولتهای آمریکا درباره درگیریهای احتمالی بین چین و تایوان تاکنون، اتخاذ موضع مبهم بوده است؛ بدین معنی که دولت آمریکا هیچگاه اعلام نمیکرد اگر چین استقلال تایوان را از این منطقه بگیرد یا قصد حمله نظامی به آن را داشته باشد، چه واکنشی نشان خواهد داد اما بر اساس گزارشهای منتشر شده در رسانههای آمریکایی، انتظار میرود بزودی سیاست اصلی آمریکا در این باره اعلام شود و آن حمایت از تایوان در مقابل حمله احتمالی پکن است.
پکن نیز در مقابل، نگرانیهای خاص خود را در منطقه دارد و در مذاکره روز سهشنبه هم اعلام کرد حضور نیروهای نظامی آمریکا در دریای چین جنوبی و تحرکات آنها از نظر چین بازی آمریکا با آتش است. اگرچه ۲ کشور در زمینه مسائل نظامی تا حدودی فضا را برای یکدیگر شفاف و از مواضع خود با روشنی و قاطعیت دفاع کردهاند، درباره مسائل اقتصادی و رقابتهای استراتژیک همچنان سوالات زیادی پابرجاست. دولت آمریکا قرار نیست در مقابل جلو افتادن چین در تکنولوژیهای برتر روز، موضع نرمی بگیرد و همچنان به دنبال ایجاد محدودیت برای پکن درباره دستیابی به تکنولوژیهای نوین و فروش آنها به سایر کشورهای اروپایی یا آسیایی است. ۲ کشور همچنین درباره رقابتهای فضایی نیز با یکدیگر اختلافات زیادی دارند و در جلسات بعدی همچنان باید درباره مبارزه با گسترش سلاحهای هستهای با یکدیگر گفتوگو کنند. برای چین که این روزها بشدت به احتمال درگیری نظامی با آمریکا فکر میکند و مانورهای محرمانه و خاصی برای مقابله با ناوهای آمریکایی برگزار کرده است، انتظار داشتن روابط مسالمتآمیز مبتنی بر همکاریهای بینالمللی چندان هم در دسترس نیست. با این حال در برخی زمینههای مشترک میتوان همکاریهایی را در این باره مشاهده کرد. توافق چین و آمریکا برای همکاری گسترده ۲ کشور در زمینه مقابله با تغییرات آبوهوایی را میتوان در همین راستا تحلیل کرد.
اگر در دولت ترامپ از رقابتهای اقتصادی پکن و واشنگتن با عنوان «جنگ سرد تجاری» یاد میشد، در دولت بایدن باید از این نوع رقابتها با عنوان «رقابتهای استراتژیک» یاد کرد که بنا به پیچیدگی جامعه امروز بینالملل، دارای ابعاد و لایههای متفاوتی است و نمیتوان آن را صرفا در یک چارچوب سادهانگارانه رقابت اقتصادی تحلیل کرد. در سالهای اخیر چین و آمریکا در زمینههای متفاوتی با یکدیگر رقابت میکنند و فضای رقابتی ۲ ابرقدرت، نه تنها در زمینه مسائل تجاری یا نظامی، بلکه در زمینه مسائل مرتبط با فضای سایبری، اکتشافات و جاهطلبیهای فضایی، دستیابی به آخرین سلاحهای با تکنولوژی بالا مانند موشکهای هایپرسونیک و همچنین رقابت در زمینه تاثیرگذاری بر مناطق مختلف جهان است. به همین دلیل است که زمین مقابله آمریکا و چین زمینی کاملا پیچیده با طیف متنوعی از اتفاقات و رویدادهاست.
دولت بایدن تاکنون نشان داده است سعی دارد با کاستن از میزان تهاجمات لفظی و افزودن بر ادبیات همکاریهای متقابل بینالمللی، راهی برای رقابت صلحآمیز با چین باز کند. از این پس باید دید آیا همکاریهای بینالمللی میتواند جلوی رقابتهای نظامی و استراتژیک دیگر را بگیرد و ۲ کشور را به یک توازن سیاسی- نظامی استراتژیک برساند یا همچنان باید شاهد به کار بردن کلماتی مانند «جنگ سرد» در روابط پکن - واشنگتن باشیم.
فرزانه دانایی