نگار جواهریان همسر سوم رامبد جوان است. نگار جواهریان یک دختر به نام نوردخت دارد. نگار جواهریان به تازگی در سریال خاتون ایفای نقش کرده است.نگار جواهریان تحصیلاتش را در زمینه طراحی صحنه و لباس ادامه داد و مدرک او کارشناسی این رشته است. نگار جواهریان جزو بازیگران نقش اصلی در سریال خاتون است.
نگار جواهریان در سریال خاتون
اولین دوقلوهای خانم در بازیگری باران کوثری و نگار جواهریان بودند . ستاره سریال «خاتون» در حال حاضر جز ۵ بازیگر اصلی زن در سینمای ماست که هر کارگردانی ابتدا به سراغ یکی از آنها می رود
بعد از نسل دهه هفتاد که هدیه تهرانی ، نیکی کریمی مشهورترین نام هایش بودند ، نگار جواهریان به همراه باران کوثری ، ترانه علیدوستی ، گلشیفته فراهانی و پگاه آهنگرانی بازیگران جوانی بودند که در دهه ۸۰ کار خود را در سینما آغاز کردند. جالب اینکه وجوه مشترک بین این ۵ بازیگر بسیار زیاد است ؛ از تاریخ تولد (که جملگی دهه شصتی هستند) تا ارتباطات صمیمانه و دوستی آنها قبل از ورود به عرصه بازیگری که هریک باعث تشویق دیگری شد!
رامبد جوان و نگار جواهریان
نگار جواهریان که حالا همسررامبدجوان و مادر تنها دختر او «نوردخت» است ، در دوران دبیرستان همکلاسی باران کوثری بود . آنها روی یک نیمکت می نشستند و صبح تا شب همیشه و همه جا با هم بودند. ارتباط صمیمانه این دو دوست تا جایی رسید که بین خانواده هایشان هم رفت و آمد برقرار شد.
پدر و مادر باران کوثری (جهانگیر کوثری تهیه کننده و رخشان بنی اعتماد کارگردان) به خاطر فعالیت شان در سینما همواره نقشها و پیشنهادات بسیاری از کارهای خود یا دوستانشان در سینما داشتند که به دنبال بازیگری با سنین پایین باشند . خود باران کوثری از کودکی بازی در سینما را آغاز کرد و ارتباط نگار با او زمینه ای شد برای افزایش علاقه جواهریان به بازیگری
اولین کار جواهریان در سینما «خوابگاه دختران» در سال ۱۳۸۰ بود که در آن فیلم نقش واقعی خودش در زندگی را ایفا کرد! یعنی دوست صمیمی باران کوثری که مطابق قصه دختران جوانی بودند که مورد حمله خوبان عالم (!) قرار میگرفتند .
نگار جواهریان
البته بعدها مشغله حرفه ای و تغییرات شخصیتی باعث شد این دو دوست دیگر فرصت چندانی برای ادامه این ارتباط تنگاتنگ نداشته باشند اما برای همیشه نحوه ورود جواهریان به سینما از طریق دوستی با باران کوثری به ثبت رسیده است
نگار جواهریان ستاره است یا قرار است ستاره بشود؟
ستاره یعنی چه؟ من اگر بخواهم در سینمای بعد از انقلاب چند تا ستاره بشمارم، به نظرم یک نفر است و آن هدیه تهرانی است و من جز او به کس دیگری ستاره نمیگویم. دلیلش هم این است که به نظرم ستاره یعنی کسی که نشود در هر ژانری از خبرهای داغش گذشت؛ او یک آیکون است
و لزوما فقط بازیگری نیست. به نظرم هدیه تهرانی یک ستاره است، چون حتی با اینکه چند سالی است کار نمیکند، اما هنوز خبرساز است و کارنامه کاری او هم بسیار درخشان است. او میتواند تبدیل به شمایلی شود که حتی بعد از چند سال کار نکردن بتواند تیتر یک روزنامهها شود. بازیگرها میتوانند زندگی خصوصی جذابی نداشته باشند، اما هر حرکتی از ستاره باید جذاب باشد. ستاره یعنی این.
حالا بیا ستاره را از بازیگر جدا کنیم، یک بازیگر میتواند هیچ کدام از اینها را نداشته باشد، چون بازیگری یک راه است. بنابراین من ستاره که قطعا نیستم و فکر نمیکنم که هیچ وقت هم بشوم. البته هرگز هم چنین چیزی در ذهن من نبوده است. ستاره بودن خیلی جذاب است اما من ستاره نیستم. من به چیزهای دیگری فکر کردهام. چیزهای دیگری پارامتر من بوده است و آن راه ستاره شدن را نرفتهام.
اگر چنین هدفی داشتم باید درباره آن فکر میکردم و اصلا راهم عوض میشد. تو زمانی نقشی را در فیلمی بازی میکنی که میدانی دیده نمیشود ولی نقش درخشانی است.
اصلا سینمای ایران، قابلیت ستارهپروری دارد؟
شاید نمیخواهد که داشته باشد. شاید در عرصههایی مثل فوتبال و سیاست موقعیت ستاره شدن بیشتر باشد. به نظرم در سینما این موقعیت نیست اما در سطح سینمایی خودمان بعد از انقلاب هدیه تهرانی را داریم و قبل از انقلاب فردین. البته این مشکلات فقط از سینما ناشی نمیشود از بحث اعتقادی و فرهنگی بگیر و…
خودتان را بازیگر تئاتر میدانید یا سینما یا اصلا تفکیک نمیکنید و میگویید بازیگرهستید؟
خود به خود که تفکیک وجود دارد. بالاخره دو رسانه متفاوت است، ولی شاید من خودم را بازیگر میدانم، با اینکه خودم در دلم وابستگی دیگری به تئاتر دارم، مثل بچهای که خانه پدریاش را دوست دارد. به نظرم تئاتر برای کسانی که از تئاتر شروع کردهاند احساس امنیت میدهد.
با اینکه در تئاتر باید بیشتر از این مایه بگذارم، هنوز به آن نقطهای که میخواهم نرسیدم، نمیگویم در سینما رسیدهام، اما در تئاتر هنوز به آن پلهای که برای خودم در نظر گرفتهام نرسیدهام. در تئاتر کارهای ویژهای هم دارم مثل «17 دی کجا بودی» کار امیرکوهستانی، اما هنوز حسم ارضا نشده است.
شاید بتوان گفت در بین دیگر هم سن و سالهایتان پشتوانهای در سینما نداشتهاید با این وجود به آنچه خواستهاید رسیدهاید. با توجه به باند بازی و وجود مافیای سینمایی برای هم سن و سالهایتان که شرایط شما را دارند اصلا بدون باج دادن راه پیشرفت وجود دارد؟
مخاطب عام که از این چیزها خبر ندارد ولی این ماجرا یک نقطه امنی برای من در تمام این سالهاست. شاید برای همین باشد که من نمیتوانم بازیگری را ول کنم. این نقطه امن است و این خیلی سخت است، باید در این شرایط خیلی پوست کلفت بود. باید خیلیخیلی عشق به این کار وجود داشته باشد
و روزبهروز مثل سنگی که آب از روی آن رد میشود و آن را تغییر میدهد، توانایی پذیرش این تغییر را داشته باشد. و در عین حال صبور هم بود، درست مثل سنگ. من خودم شاید دوست نداشته باشم بگویم که در این مساله مدعی هستم، اما میتوانم بگویم که دیدهام و چنین شرایطی را هم تجربه کردهام ولی این بیپناهی از آدم چیزی میسازد و در راهی که میرود کمک میکند.
درست مثل بچهای که قرار است راه برود و باید زمین بخورد. من با اطمینان میگویم بدون هیچ کمک و پشتیبانی، اما با عشق و ایمان و کار زیاد میشود جلو رفت و قطعا میتوانی روی یک نقطه خوب بایستی.
آن اتفاقی که میخواستید در سینما برایتان افتاده است؟
جواب دادن به این سوال خیلی سخت است. مثل این است که من از تو بپرسم به آن چیزی که در زندگیت خواستهای رسیدهای؟ درست مثل سوال اول میگویم من این راه را دوست دارم. همین جادهای که معلوم نیست انتهایش کجاست جایی در جاده، دشتی خوشگل میبینی،
بعد به خرابه میرسی و تو نمیدانی قرار است به کجا برسی. زندگی هم همین شکل است و تو نمیدانی یک ماه بعد قرار است چه اتفاقی برایت بیفتد اما مهم، راه است و من این راه را دوست دارم.
ازدواج نگار جواهریان و رامبد جوان
مراسم ازدواج رامبد جوان، مجری برنامه خندوانه و نگار جواهریان، بازیگر فیلمهایی چون طلا و مس و این جا بدون من، در کشور یونان برگزار شده است. چند سینماگر، از جمله حاضران در این مراسم بودهاند.